او ابتدا سریال مسیر انحرافی را با این روایت ساخت که قرار است نوروز91 از تلویزیون پخش شود ولی این اتفاق نیفتاد و این سریال که زمان تولید سخت و طولانیای را در جنگلهای خجیر اطراف تهران به خود اختصاص داده بود، سرانجام بلافاصله و پس از تعطیلات نوروزی روی آنتن رفت. البته این سریال در چند قسمت ابتدایی خود بهرغم زمان پخشی که خیلی مناسب نبود، توانست مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند اما انگار با سقوط هواپیما، یکباره میزان تماشاگران این سریال نیز سقوط کردند و در نهایت سریال بهدلیل آشفتگی در روایت داستان، نبودن خط مشخص و اصلی در روایت، تعدد بازیگران و عدم کنترل آنها، حضور خردهداستانهای فرعی عقیم مانده و... نتوانست مخاطبان را بهرغم خوشبینی اولیه آنها نسبت به سریال، جذب کند. گفتوگو با کارگردان این مجموعه تلویزیونی را درباره فیلمنامه و شرایط تولید سریال، در ادامه میخوانید:
- در اخبار اولیه راجع به این سریال اعلام شد که نسخه ایرانی لاست را خواهیم دید.
مسیر انحرافی به چند جهت نسخه ایرانی سریال لاست نبود: اول اینکه ما بودجه و امکاناتمان قابل مقایسه با سریالهای آنچنانی که ساخته میشود نیست. هزینه یک سکانس از جلوههای ویژه سریال لاست به اندازه هزینه کل سریال ما بود. خیلی اصراری ندارم که بگویم شباهتی به لاست ندارد ولی وجه تشابهش این است که قصه ما قصه پروازی است که به سمت آفریقایجنوبی میرود و ما در جزیرهای متروکه سقوط میکنیم؛ فقط خط اصلی قصه این شباهت را ایجاد کرده است. اگر قرار باشد فقط به خاطر سقوط یک هواپیما در یک جزیره سریال مسیر انحرافی شبیه سریال لاست باشد، باید اعلام کنند که هیچ سریال دیگری حق ندارد که در جزیره متروکه سقوط کند.
- این نخستین سریال شما محسوب میشد؟
من حدود 7 تا 8 سال پیش یک سریال کودک در 52 قسمت ساختم ولی مسیر انحرافی نخستین سریال جدی من بود. بین فروردین یا اردیبهشت سال90 بود که از طریق آقای واشقانی به آقای هاشمیاصل برای کارگردانی این سریال معرفی شدم. قصه را که شنیدم به قدری در من انگیزه ایجاد کرد که بلافاصله کار را پذیرفتم؛ به خاطر علاقهای که به ویژوال افکت دارم فکر میکنم حدود 6 ماه پیشتولید داشتیم و در این مدت چند بار مسیر فیلمنامه تغییر کرد و شبهای آخر پیش تولید، ما در نهایت به چارچوب اصلی قصه رسیدیم.
- شما هم در فیلمنامه دست بردید؟
من خیلی اسم آن را دست بردن نمیگذارم ولی معمولا با نویسنده مشورت میکنم. سعی میکنم قبل از اینکه متن نوشته شود با نویسنده یا نویسندگان صحبت کنم و ایدههایی که دارم را با آنها مطرح میکنم. من از روز اول فیلمبرداری تا پایان کار نیز درگیر فیلمنامه بودم. آقای عباسی یکی از نویسندگان کار نیز به خاطر مشکلاتی که برایشان پیش آمد از قسمت 4 به بعد از ما جدا شدند و آقای زامیاد سعدوندیان کار را ادامه دادند.
- این موضوع باعث نشد تا پله پله و مدام فیلمنامه دچار تغییر شود؟
خیلی. من حدود 15 سال سابقه دستیاری در سینما داشتم و این تجربهای بود که آنجا به دست آوردم. تا لحظه آخر فیلمنامه میتواند تغییر کند. خیلی مهم است که دیالوگ توسط چه کسی و کجا گفته شود. من سعی کردم که خیلی در مواجهه با بازیگران بسته عمل نکنم. هرچند که خیلی احساس آرامش نداشتم ولی معتقدم که این تغییرات در جهت بهتر شدن و بهبود کار است.
- این سریال ابتدا قرار بود در نوروز پخش شود که معمولا در این زمان آثار به خوبی دیده میشوند و زیر ذرهبین قرار میگیرند. این موضوع شما را بهعنوان کسی که نخستین سریال خود را تجربه میکند، نگران نکرد؟
من در این شرایط صادقانه هرچه در توان داشتم گذاشتم، البته نمیتوانم بگویم که از رقابت خوشم نمیآید ولی اصولا ما کار خودمان را کردیم و من برای کارگردانها و فیلمسازهایی که برای سایر شبکهها نیز کار کردند احترام قائل هستم. خیلی به این موضوع فکر نکردم و فقط تلاش کردم کار را به بهترین شکل بسازم.
- اشاره کردید که بیشتر در حوزه سینما فعالیت داشتهاید. چقدر از تجربه و سابقه سینمایی خود در ساخت سریال استفاده کردید؟
من در 6 -5 سال اخیر شروع کردم به ساخت تلهفیلم و فقط در 2فیلم «پوپک و مش ماشاءالله» و «ورود آقایان ممنوع» دستیار بودم. فکر میکنم تجربه کارگردانی هم بیشتر به تله فیلمهایم برمیگردد و جزو افرادی بودم که آمدم دستیاری کنم تا کارگردانی یاد بگیرم. این شانس را هم داشتم که از حضور خیلی افراد بهره ببرم.
- در قاببندیها و فرم کار چقدر تلاش کردید از تجربیات سینمایی خود استفاده کنید؟
اگر قاببندیها سینمایی باشد، اشتباه است چون اصولا جنس دکوپاژ سینما با تلویزیون فرق میکند. پرده بزرگ سینما با قاب تلویزیون قابلمقایسه نیست ولی بهدلیل همکاری زیادی که من با آقای احمدی داشتم و از نخستین تله فیلم خود «آماده باش» با احمد احمدی کار کردیم؛ در خیلی موارد قاببندیها را به خود ایشان سپردم و فکر کردم که بهتر تصمیم میگیرند اما درم ورد دکوپاژ خوب جاهایی احساس کردم که خیلی تلویزیونی نیست. مخصوصا در صحنههای اکشن که فکر میکنم سینمایی از کار درآمده بود.
- شروع سریال و سقوط هواپیما از نقاط قوت سریال محسوب میشد که در آن از جلوههای ویژه قوی استفاده کرده بودید. چطور این بخش را به ویژوال افکتی سپردید که خیلی در ایران سابقه درخشانی ندارد؟
برای اینکه من میدانستم چه کاری میخواهیم انجام بدهیم، میدانستم که با چه کسی کار کنم. من در کارهای تبلیغاتی خود تجربه بسیاری داشتم و میدانستم که نمونه آن تا به حال دیده نشده است. ضمن اینکه مسئله به شدت تأثیرگذار تأثیر تهیهکننده است. جلوههای ویژه ما ترکیب رئال و 3D است و برای بخشهای رئال هزینه بسیاری پرداخت کردیم که فقط با اتکا و اعتماد تهیهکننده اتفاق میافتاد.