وحیدرضا نعیمی: کارشناسان مسائل فرانسه متفق‌القول هستند که یکی از عوامل شکست نیکلا سارکوزی، رئیس‌جمهور این کشور در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر، مشکلات اقتصادی بود. اما آیا فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور جدید می‌تواند مشکلات فرانسه را حل کند؟

فرانسه

دکتر حجت‌الله ایوبی، استاد دانشگاه تهران معتقد است که مردم فرانسه از اولاند انتظار معجزه ندارند. به اعتقاد وی، چنانچه رئیس‌جمهور جدید نتواند در انتخابات مجلس ملی که اواخر خرداد برگزار می‌شود، پیروز شود، پیشبرد سیاست‌های وی عملاً ناممکن می‌شود. نظرات دکتر ایوبی درباره جنبه‌های مختلف روی کار آمدن سوسیالیست‌های فرانسه را در پی می‌خوانیم.

  • چه عواملی سبب شد که سارکوزی نخستین رئیس‌جمهور فرانسه در 2 دهه گذشته باشد که فقط یک دوره در الیزه سکونت کرده است؟

در کل جمهوری پنجم فرانسه، یعنی از سال1958 تا امروز تنها 3رئیس‌جمهور بودند که یک دوره بیشتر در الیزه نبودند. ژرژ پمپیدو در دور اول از دنیا رفت. دومی ژیسکاردستن بود که نتوانست برای دور دوم رأی آورد و سومین نفر البته سارکوزی است.

سارکوزی رئیس‌جمهوری کاملا متفاوت از دیگر روسای جمهور جمهوری پنجم بود و با دیگر رهبران گلیست مانند دو ویلپن و شیراک تفاوت زیادی داشت چراکه شیراک، محبوب‌ترین رئیس‌جمهور سال‌های اخیر فرانسه بود. ازطرف دیگر، بحران جهانی اقتصادی دامنگیر فرانسه نیز شد و به هر دلیل سارکوزی از عهده تحقق بخشیدن به بسیاری از وعده‌هایی که در سال2007 پرشور داده بود، برنیامد. در عرصه داخلی، توجه ویژه سارکوزی به سرمایه‌داران و صاحبان ثروت و شرکت‌های خصوصی باعث شد که وی را رئیس‌جمهور ثروتمندان بنامند و لایه‌های پایین اجتماع از وی ناامید شوند و انگیزه نیرومندی برای ایجاد وحدت در برابر وی پیدا کنند.

مشکل دیگرسارکوزی این بود که جناح راست در انتخابات اخیر، جناح کاملاً متفرقی بود که در جمهوری پنجم بی‌نظیر بود زیرا در هیچ دورانی از سال1978 که حزب میانی دست راست توسط ژیسکاردستن تأسیس شد، راست میانه از جناح چپ حمایت نکرده بود و همیشه در دور دوم از جناح راست حمایت می‌کرد.

در این دوره، برای نخستین بار در یک اتفاق تاریخی رهبر این حزب یعنی فرانسوا بیرو از سارکوزی حمایت نکرد. از آن طرف هم جناح راست افراطی به رهبری مارین لوپن با آرای 18درصدی برخلاف انتظار سارکوزی به سرعت اعلام کرد که به وی رأی نخواهد داد. بنابراین ما در این انتخابات جناح چپی داشتیم که صددرصد متحد بود و عزم خود را جزم کرده بود که رهبر خود را به الیزه بفرستد. از آن طرف، جناح راست متفرقی داشتیم که هیچ انگیزه‌ای نداشت تا فردی را که مدعی رهبری این جناح بود، در الیزه نگه دارد. البته شکست سارکوزی شکست بسیار نزدیکی بود؛ یعنی با درصد اندکی اختلاف آرا، الیزه را از دست داد. به‌نظرم، مناظره هم بی‌تاثیر نبود. اولاند برنده مناظره بود زیرا سارکوزی از کوره در رفت. این مناظره جزو بی‌پروایانه‌ترین مناظره‌ها در جمهوری پنجم بود.

  • سیاست خارجی چقدر در رأی منفی مردم فرانسه به سارکوزی نقش داشت؟

به‌نظر من بسیار اثرگذار بود. یکی از دلایل اختلاف درون جناح راست، سیاست خارجی سارکوزی بود. وی از همان ابتدا مشی دنباله‌روی از آمریکا را در پیش گرفت. این در حالی است که فرانسوی‌ها به هیچ وجه حاضر به پیروی از آمریکا نیستند که این امر دلیل تاریخی دارد. در حافظه تاریخی مردم فرانسه، مسئله استقلال ملی به‌عنوان مهم‌ترین شعار خارجی مطرح می‌شود. استقلال ملی شعاری بود که دوگل می‌داد و این شعار، هم مورد علاقه جناح راست بود و هم جناح چپ. سیاست دنباله‌روانه وی از ایالات متحده آمریکا در رده‌های مختلف و از آن طرف شیفتگی وی نسبت به آلمان باعث شد که مردم فرانسه این رویه وی را نپذیرند. به‌نظر من، سیاست ایشان سیاستی غیرطبیعی بود. شاید برای برخی عجیب باشد که اولاند در انتخابات، خود را نامزد نرمال نامید اما مردم فرانسه این کلمه را پسندیدند زیرا آنان 5سال بود که رئیس‌جمهوری داشتند که نرمال نبود؛ یعنی از نظر نرم‌های فرانسوی، به هیچ کدام پایبند نبود، نه در سیاست‌های داخلی و نه در سیاست خارجی. در تاریخ جمهوری پنجم هیچ حزب حاکم جناح چپ یا راستی را سراغ نداریم که رسما دست نیاز به سوی راست افراطی دراز کند اما سارکوزی رسما از مارین لوپن درخواست کمک کرد و سعی کرد با شعارهایی که برای رأی‌دهندگان جذاب است، راست افراطی را جذب کند. از این رو، سارکوزی تابوی راست افراطی را در فرانسه شکست.

  • مهم‌ترین اقدام‌های اولیه اولاند چیست و آیا وی می‌تواند به وعده‌های خود مانند مالیات 75درصدی ثروتمندان جامه عمل بپوشاند؟

به‌نظرم، اولاند پا جای پای فرانسوا میتران خواهد گذاشت. در سال1981 که سوسیالیست‌ها به رهبری میتران به قدرت رسیدند، واقعا نمی‌دانستند چه‌کار کنند چون 23سال در قدرت نبودند و فقط شعار می‌دادند ولی ناگهان خود را در الیزه دیدند؛ بی‌تجربه بودند اما این بی‌تجربگی با شخصیت کاریزماتیک و پختگی میتران جبران شد. الان اولاند تجربه 14سال حکومت سوسیالیست‌ها را دارد و از آن طرف تجربه سوسیالیست‌های کشورهای اطراف را دارد. خود وی هم تحصیل‌کرده علوم سیاسی بوده و حقوق‌دان است. سال‌هاست اقتصاد سیاسی تدریس می‌کند. بنابراین فکر می‌کنم ایشان خط مشی معتدل و عاقلانه سوسیالیست‌ها را در پیش خواهد گرفت. به هر حال، رویکرد وی حمایت اجتماعی است. وی صریحا اعلام کرده که به اندیشه‌های سوسیالیستی وفادار است ؛ حتما مالیات ثروتمندان و عدالت اجتماعی را بیشتر خواهد کرد و وضعیت مهاجران را سر و سامان بهتری خواهد داد. فکر می‌کنم قولی را که برای اعطای حق رأی به مهاجران در حد انتخابات شهرداری‌ها داده است، عملی کند. شکافی که بین لایه‌های مختلف اجتماعی و بین مناطق مرکزی شهرها و حاشیه‌ شهرها ایجاد شده، با سیاست‌های تعدیل اجتماعی وی بهتر خواهد شد. اما خود فرانسوی‌ها هم از اولاند انتظار معجزه ندارند. از همین حالا اختلاف‌های وی با مرکل و اتحادیه اروپا شفاف شده و اتحادیه اروپا اعلام کرده است که فرانسه باید در همین مسیری که تعیین شده است، حرکت کند.

مرکل هم در سخنرانی تند خود گفت فرانسه نباید از سیاست معین‌شده تخطی کند. به هر حال اولاند مشکلات فراوانی در پیش دارد. در بحران اقتصادی جهان، فرانسه جزو بدترین کشورها نیست بلکه در زمره کشورهای متوسط قرار دارد و اولاند می‌تواند با سیاست‌های تعدیل اجتماعی، وضعیت بهتری برای بیکاران و فقرا ایجاد کند.

  • سیاست‌های اولاند را در قبال ایران و خاورمیانه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فکر می‌کنم اولاند به‌دلیل گرفتاری‌هایی که در داخل کشور دارد، یعنی وعده‌هایی که داده و بحران اقتصادی، هیچ انگیزه‌ای برای ماجراجویی در خارج از مرزها، آن هم در کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران نداشته باشد و بنا بر آن دارد که سیاست‌هایش را تعدیل کند و تا آنجا که می‌تواند تنش‌های خارجی را کاهش دهد. با توجه به سیاست‌های تندروانه سارکوزی در قبال ایران، ما انتظار سیاست معقول‌تری از اولاند داریم. البته نباید انتظار داشت اولاند به خاطر جمهوری اسلامی ایران در برابر اتحادیه اروپا و آمریکا بایستد. الان وقت دیپلماسی فعال ایران در ابتدای حکومت اولاند است. دیپلمات‌های ایرانی باید تمام عوامل را فعال و مذاکره را آغاز کنند تا از همان ابتدای کار، به تعدیل سیاست‌های رئیس جمهور جدید فرانسه کمک کنند. اولاند اعلام کرده است که نیروهای فرانسوی را از افغانستان بیرون خواهد برد زیرا این امر به نوعی برای حیثیتی شده و این کار را حتما خواهد کرد. این هم دلیل دیگری است که اولاند نمی‌خواهد در زمین آمریکا بازی کند زیرا جنگ افغانستان و مسئله ایران، مسائلی است که آمریکا پدید آورده و کشورهای اروپایی را درگیر آن کرده است. یکی از دلایل ناکامی اتحادیه اروپا نیز همین است زیرا اتحادیه اروپا در زمین آمریکایی‌ها و برای آمریکایی‌ها بازی می‌کند. آمریکایی‌ها منافعی دارند اما اروپایی‌ها هیچ منفعتی ندارند؛ نه در جنگ افغانستان داشتند نه در جنگ عراق و نه در درگیری با جمهوری اسلامی ایران.

کد خبر 171020

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز