۱ـ قبل از هر چیز، نکته بسیار مهم میزان پایین مشارکت مردم مصر در انتخابات ریاست جمهوری است که زنگ خطر را برای نیروهای انقلابی این کشور باید به صدا در آورد. طبق آمار رسمی، اندکی کمتر از ۵۰% مردم در انتخابات شرکت کرده اند؛ به بیان دیگر، نیمی از مردم ترجیح دادند نظر خود را ابراز نکنند.
شاید آن چه "انقلاب بدون سر" خوانده میشود و در مصر و تونس خود را نشان داد در این خانه نشینی نیمی از مردم مؤثر بوده است؛ نبود رهبری واحد و فرهمند که بتواند توده های مردم را هدایت کند، و چند دستگی در میان گرایشهای همسو موجب شد بسیاری انتخابات در مصر را به معنای تغییر واقعی ندانند و ترجیح دهند که در آن شرکت نکنند. این در شرایطی بود که بسیاری از رهبران دینی مصر شرکت در انتخابات را وظیفه شرعی خوانده بودند تا مردم حتما در آن شرکت کنند.
به سبب نبودن رهبری واحد از ابتدای انقلاب مصر، سمت و سوی انقلاب هیچوقت به صورت کامل برای همه مردم روشن نشد. هر گروه سعی کرد تعریف خود از انقلاب را بر دیگری برتری دهد. شعارهای تندی که برخی از اسلامگرایان سلفی سر دادند ـ مانند پوشاندن مجسمه های ابوالهول یا تندیسهای بزرگ الاقصر ـ و اقدامات شتابزده آنها برای اجرای فوری احکام شریعت، در جامعهای که هنوز آمادگی کافی ندارد، از علتهای دیگر بر شمرده شده است.
۲ـ تشتت در گروهها و نامزدهای اسلامگرا سهم عمدهای در شکسته شدن آرای مردم داشت. محمد مرسی، رئیس حزب عدالت و توسعه و تریبون حزبی اخوان المسلمین، حدود یک چهارم آرا را به خود اختصاص داد. وی از ابتدا نامزد اصلی اخوان المسلمین نبود و بعد از رد صلاحیت خیرت الشاطر به صحنه آمد. سبقت گرفتن وی بر دیگر نامزدها نشان می دهد اخوان المسلمین از سازماندهی منسجمی برخوردار است و طرفدارانش از هر نامزد این گروه به عنوان وظیفه تشکیلاتی پشتیبانی می کنند.
عبدالمنعم ابوالفتوح، دیگر نامزد اسلامگرا تا یک سال قبل از رهبران اخوان المسلمین بود و از آن جدا شد تا از همان ابتدا نامزدی خود را اعلام کند. در آن زمان، سیاست اخوان المسلمین این بود که برای انتخابات ریاست جمهوری نامزدی معرفی نکند. وی به سبب خارج شدن از اجماع حزبی طرد شد. شاید اگر وی در اخوان المسلمین مانده بود، در همان دور اول انتخاب می شد. وی توانست حمایت برخی از طیفهای جوانان انقلابی و گروههای لیبرال را به خود جلب کند. برخی گروههای سلفی نیز از وی پشتیبانی کردند، چون نمی خواستند حامی اخوان المسلمین شناخته شوند. درخشش نامزد این گروه، قبل از رد صلاحیت، یکی از عوامل تغییر سیاست اخوان المسلمین برای معرفی نامزد بود. اینک سلفیها ناچارند از محمد مرسی در مقابل احمد شفیق حمایت کنند و یا در دور دوم انتخابات بی طرف باقی بمانند.
دکتر سلیم العوا نیز دیگر نامزد اسلامگرا بود که قبلا به عنوان متفکر اسلامی در جامعه مصر و خارج از آن شناخته شده بود. وی رأی بسیار اندکی کسب کرد، شاید به این علت که از حمایت تشکیلاتی و پول لازم برای تبلیغات برخوردار نبود.
جمع آرای این سه نامزد اسلامگرا به حدود ۵۰% می رسد. اگر گروههای اسلامگرا در جریان مبارزات انتخاباتی بر سر یکی از این سه نفر به توافق رسیده بودند تا دیگران به معاونت ریاست جمهوری بسنده کنند، اینک نگرانی درباره به قدرت رسیدن احمد شفیق در میان آنها وجود نداشت.
۳ـ احمد شفیق، فرمانده پیشین نیروی هوایی و وزیر هوانوردی و سرانجام آخرین نخست وزیر دوره مبارک، با کسب چند درصد رأی کمتر از محمد مرسی به دور دوم پا گذاشته است. برخی از تحلیلگران حمایت پنهانی شورای نظامی حاکم را علت موفقیت وی عنوان می کنند؛ بازار شایعات در مصر داغ است. شاید تا آینده مشخصی این ادعا قابل اثبات نباشد، ولی صرف برکشیدن احمد شفیق چنان با انقلاب مصر در تضاد است که عمرو موسی، وزیر امور خارجه پیشین و دبیرکل قبلی اتحادیه عرب که خود به عنوان یکی از عوامل رژیم سابق شناخته می شود، او را متهم کرد در دوره کوتاه نخست وزیری دستور حمله به مردم با شتر را صادر کرده است که به "واقعه جمل" معروف شد. وی قبلا نیز گفته بود موفقیت احمد شفیق بدین معناست که چیزی در مصر تغییر کرده است.
نمیتوان نادیده گرفت که احزاب و گروههای مؤثر صوفیه از احمد شفیق حمایت کردند و پیروان خود را به جانبداری از وی سوق دادند. وی را از سلاله پیامبراسلام دانستند و او را مؤید به تأییدات الهی خواندند. احمد شفیق هیچگاه از خدمت به حسنی مبارک ابراز ندامت نکرده است. وی بهترین کسی است که می تواند به اسرائیل برای حفظ کمپ دیوید و به امریکا برای ادامه روابط استراتژیک اطمینان خاطر بدهد.
پیروزی وی در دور دوم موجب می شود مصر در بحرانی عمیقتر فرو رود، زیرا اکثریت در دو مجلس "مردم" و "شورا" به گروههای اسلامگرا تعلق دارد و بعید است همزیستی آن ها با احمد شفیق تحمل پذیر باشد.
باید دید تا یک ماه دیگر، حامیان نامزدهای بازنده مانند حمدین صباحی با گرایش قومی و متأثر از افکار جمال عبدالناصر یا عمرو موسی یا دو نامزد اسلامگرای ناکام، به کدام نامزد رقیب رای میدهند.