تاکنون آنچه از علی(ع) برای ما تصویر شده، بیشتر بیانگر جنبههای ایمان، عصمت، علم، شجاعت، مهربانی، شفقت، اخلاق، ایثار، فداکاری، زهد، بیرغبتی به دنیا، بردباری، سیاست، کیاست، امانت، وفاداری و هزاران صفت نیکوی دیگر بوده است.
به عبارت دیگر ما علی(ع) را به مثابه آیینه تمامنمای صفات جمال و جلال خداوندی شناختهایم، که صد البته این چنین است. لیکن کمتر کسی با ما از علی(ع) به عنوان مرد زندگی، اقتصاد و تولید سخن گفته است.
این قلم در این یادداشت در پی اشارهای کوتاه به جنبههای تولید و اقتصاد در زندگی این امام همام است. پیش از پیشبرد بحث، ذکر دو نکته بسیار ضروری است.
نخست آنکه مقام عصمت علی(ع)، قلم را بسیار محتاط میکند که مبادا لغزش آن خالی بر این آیینه غماز انسانیت وارد آورد.
دوم آنکه، فضای تاریخی زندگی علی(ع) و فهم امروزین ما از تولید و اقتصاد هزار و چهارصد سال فاصله دارد.
بنابراین، انتظار تطبیق یک به یک واژهها و الگوهای به کار گرفتهشده در کلام مولا با شرایط امروزین، انتظاری بیمورد است. لیکن، رویکردهای بنیادین ایشان به مفاهیمی چون حق و عدل و سیره عملی و علمی او جای تامل هزار باره دارد.
در مدت بیست و پنج سالی که علی(ع) از حوزه قدرت به دور بود، زندگی اقتصادی فعالی داشته است. با توجه به غلبه اقتصاد کشاورزی، او در این دوره اقدام به احیای اراضی و توسعه نخلستانهای فراوانی کرده است. روش علی(ع) توسعه تولید و خلق ثروت از اراضی موات بوده و او خود اعلام میدارد که من حتی یک وجب از زمینهای آباد را که در آن زمان تحت عناوین اسلامی توزیع میشده است، دریافت نکردهام.
از امام باقر (ع) نقل است که روزی علی بر تلی از هستههای خرما نشسته بود. از او پرسیدند که اینها چیست و او گفت صدهزار درخت خرما به خواست خدا. علی همه آنها را کاشت و غرس کرد و همگی به ثمر رسیدند. نامهایی چون عینالبحیر، عین ابی نیزر، عین نولا و بغیبغه نام باغهایی است که علی(ع) در ینبع آباد کردهاند. گویند تنها محصول بغیبغه در زمان علی (ع) به یک هزار وسق که هر وسق معادل یکصد و شصت من است میرسیده است. او در ناحیه فدک، خیبر، فقیران، مدینه و سویقه نیز اراضی زیادی را آباد کرده است. در وصیتنامهای که حضرت امیر در مورد اموال خود کرده است به املاک خود در ینبع، وادیالقری، ذعه، اذینه و قصیره اشاره میکنند.1
میتوان گفت ثروتی که علی (ع) ایجاد کردهاند همگی از مسیر کارآفرینی بوده است. ایشان از روزی که وارد مدینه شدند گاهی مشغول جنگ و جهاد بوده و گاهی درتولید و حتی گاهی در باغها و مزارع دیگران کار میکرده و مزد میگرفتهاند. هرچند ایشان شخصا اقدام به کار یدی میکردهاند، تعدد باغات ایشان حاکی از استقرار یک نظام تولید دارد. فردی به نام مبرد میگوید من متصدی کارهای مزرعه عین ابی نیزر و بغیبغه علی (ع) بودم. روزی ایشان به مزرعه آمدند و گفتند چیزی برای خوردن داری؟ گفتم چیزی در خور شما ندارم. قدری کدو دارم که با پی شتر سرخ کردهام. فرمود همان را بیاور. آنگاه برخاست و در نهر کوچکی که آنجا بود دستش را شست و بر سر سفره آمد و از آن غذا کمی خورد. دوباره به نهر بازگشت و دست خود را با شنی که آنجا بود شست، آبی آشامید و کلنگ را برداشت و در چشمهای که در حال حفر بود وارد شد و مشغول حفاری گشت و در همین اثنا ناگاه آبی بسان گردن شتر فوران کرد.
از آن حضرت نقل شده است که فرمود: زمانی را به یاد میآورم که در حضور رسول خدا (ص) از گرسنگی سنگ بر شکم میبستیم، در حالی که اکنون صدقه مال من سالانه به چهل هزار دینار میرسد.2
بنا به گفته مرحوم آیتالله سیدمهدی روحانی هر هزار دینار معادل هشتصد مثقال صیرفی طلا است.3
رویکرد امامان (ع) به سرمایه نیز جای تامل فراوان دارد. گویند روزی امام باقر (ع) فرمود آیا فلان کس ملک خود را فروخته است؟ پاسخ شنید آری. ایشان فرمود که در تورات نوشته شده است که هرکس زمین یا آبی را بفروشد و پول آن را صرف خرید زمین و آب دیگر نکند، پولش هدر رفته است.
همین مضمون از حضرت صادق (ع) نیز شنیده شده است. یکی از یاران به ایشان گفت که من ملکی را به قیمت زیاد میفروشم و ملکی از آن وسیعتر میخرم. حضرت در مقام مشاوره مطلبی به این مضمون فرمودند که این اشکالی ندارد؛ چرا که هر که آب و گلی را بفروشد و پول آن را در آب و گل دیگری صرف نکند، مالش از دستش میرود.
باز همین مضمون در کلام حضرت جواد (ع) یافت میشود که فرمود هرکه خانهای را بفروشد و پول آن را صرف چیزی مشابه نکند، آن پول بر او مبارک نخواهد بود.
گویی ایشان میخواهند بگویند که باید سرمایه را حفظ کرد و رشد داد و صرفا از عایدی سرمایه و کار باید هزینه کرد. حضرت امیر (ع) باغات خود را حتی در زمانی که به قدرت رسیدند نیز حفظ کردند. مشهور است که ایشان برای مخارج خود و خانوادهاش حتی در دوران خلافت از بیتالمال استفاده نمیکرده است. این گفته ایشان است که فرمود تا زمانی که در مدینه درخت خرما دارم از مال شما نخواهم خورد. البته مقایسه این ادبیات با ادبیات رایج در کشور حتی در مجامع مذهبی، شگفتآور است. به باور این قلم، نقش گفتمان مارکسیستی دهه بیست خورشیدی به جا مانده از حزب توده را در این میان نباید از یاد برد.
1- جهت اطلاع بیشتر درباره سیره علی (ع) در احیای اراضی و موقوفههای ایشان به فصل سوم از جلد دوم کتاب اصول مالکیت در اسلام نوشته مرحوم آیتالله علی احمدی میانجی مراجعه شود.
2- علی احمدی میانجی، اصول مالکیت در اسلام، جلد 2، ص. 74.
3- علی احمدی میانجی، اصول مالکیت در اسلام، جلد 1، ص. 52
منبع: دنیای اقتصاد