اما خوب که جلو میرویم، امیدمان به ناامیدی مبدل میشود. درست مانند آنچه در این عکس میبینید؛ این نیمکت هم از دور دل هر فرد خستهای را میبرد؛ اما وقتی به آن نزدیک میشود و پی میبرد که برای رسیدن به آن باید از سد این همه موتورسیکلت بگذرد، از خیر هرچه نیمکت است میگذرد. اگر هم فردی دل به دریا بزند و بخواهد از این سد عبور کند، باید مهارت زیادی در بازی مار و پله! داشته باشد تا به سلامت از این موانع آهنی گذر کند.
این اول ماجراست، تازه اگر هم کسی توانست با هزار زحمت خود را به این نیمکت برساند، برای نشستن روی آن باید به اندازه کافی کلاسهای ژیمناستیک و پرورش اندام را گذرانده باشد! زیرا از قرار معلوم، موتورسیکلتها جای زیادی برای گذاشتن پا باقی نگذاشتهاند؛ خلاصه نشستنی با اعمال شاقه. البته همانگونه که از قراین برمیآید، صاحبان این موتورسیکلتها به این زودیها قرار نیست وسیله نقلیه خود را جابهجا کنند. با این وصف معلوم نیست که دیگران چقدر باید در انتظار یک خستگی درکردن
حسابی بمانند.