حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی مهدویراد، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث پردیس قم دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، با اشاره به روند تفسیرنگاری بعد از پیروزی انقلاب، گفت: مطالعات قرآنی بعد از انقلاب اسلامی در دو حوزه تدریس و تألیف رشد قابلتوجهی داشته است. اگر تاریخ دینی و علمی در حوزه پژوهش و آموزش قرآنی در 50 سال اخیر را مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم به دلیل تحولات ایجاد شده، این سالها را به دو برهه زمانی تقسیمبندی کنیم.
وی ادامه داد: بعد از اعلام پیام بازگشت به قرآن توسط پژوهشگران معاصر از جمله علامه طباطبایی(ره)، حوزههای مختلف علوم دینی با رشد کمی و کیفی همراه شد که این روند بعد از انقلاب به رشد خود ادامه داد و رویکردهای جدیدی را ترسیم کرد.
مهدویراد با اشاره به روند تفسیرنگاری بعد از انقلاب و بیان اینکه همزمان با رشد حوزههای مختلف قرآنپژوهی، در حوزه تفسیرنگاری با آثار مکتوب کمتری مواجه شدهایم، یادآور شد: اگر چه حوزههای مختلف علوم دینی که پیشزمینه تفسیرنگاری به شمار میآیند با رشد کمی و کیفی همراه بودند، اما آثار مکتوب در حوزه مطالعات تفسیری محدود بود. البته آثار متعددی در این برهه زمانی به رشته تحریر درآمد که از این موارد میتوان به تفسیر «تسنیم» اثر آیتاللهالعظمی جوادیآملی و «تفسیر راهنما» نوشته آیتالله رفسنجانی اشاره کرد.
اثر جامع تفسیری بعد از انقلاب نوشته نشده است
نگارنده «مطالعات تفسیری در دنیای جدید» با بیان اینکه آثار نوشته شده تفسیری بعد از انقلاب اسلامی به اندازه انتظارات نبود، یادآور شد: ادعا میکنیم که امالقرآی جامعه اسلامی هستیم و جامعه ما بر مبنای قرآن و معارف دینی بنا شده است، اما آثار نوشته شده تفسیری هماهنگ با این شعارها نبود. اگر چه تا حدود زیادی با توجه به امکانات و زمینهها، رویکرد به مباحث قرآنی مطلوب بوده است، اما همسو با داعیههای اعلام شده نبود.
این مدرس حوزه علمیه با بیان اینکه طی سه دهه اخیر گشایش رشتههای علو م قرآنی و حدیث در دانشگاهها زمینه قابلتوجهی برای مطالعات موردی ایجاد کرد، افزود: در همین راستا رساله و پایاننامههای متعددی با موضوعات مختلف قرآنی از سوی دانشجویان در رشتههای مختلف علوم قرآنی تهیه شد که قابلیت چاپ در قالب کتاب را نیز داشت.
به گفته نگارنده «آفاق تفسیر»، با این وجود خلأهای اساسی در حوزههای مختلف قرآنپژوهی وجود دارد که به دلیل اهمیت این حوزه، از منظر کارشناسان و پژوهشگران قابل بررسی است. به عنوان نمونه، در حوزه تفسیرنگاری جای خالی اثری که به طور جامع شبهات موجود را مورد بررسی قرار دهد و موضوعات پیچیده را با زبانی همهفهم برای مخاطبان بیان کند، خالی است. اثری که بتواند علاوه بر رفع مشکلات و پرسشهای موجود، انگیزه مطالعات قرآنی را نیز در مخاطبان ایجاد کند.
به عقیده مهدویراد در حوزههای مختلف علوم قرآنی موازیکاری بسیار دیده میشود، اما در حوزه تفسیر با وجود تعداد آثار کم، شاهد کارهای تکراری نیستیم و هر نویسنده و مفسری با رویکردی جدید به بررسی آیات کلام الهی پرداخته است، اما هنوز در حوزه تفسیر اثری که پیونددهنده دانشجو با مبدأ وحی باشد، نوشته نشده است.
کارشناسان حوزههای علمیه به نگارش آثار قرآنی با زبان ادبی بپردازند
بخش دیگر سخنان این کارشناس علوم قرآنی به تفاسیر ادبی و ضرورت تألیف متون دینی با قلم ادبی اختصاص داشت. وی با اشاره به روند تفسیرنگاری در سه دهه گذشته و در پاسخ به اینکه چرا در این دوره زمانی تفسیر ادبی نوشته نشده است، گفت: در حوزه ترجمههای قرآن، فضای باز سبب شد تا مترجمان با رویکردهای مختلف به