دلایل گرایش افراد به موادمخدر متفاوت است؛ اگر از خود معتادان بپرسید میگویند که مشکل اقتصادی داشتهاند، جامعه با آنها راهنیامده و رفیق ناباب همراهشان شده است. پزشکان تازگیها کشف کردهاند که ژنتیک افراد نیز در گرایش به موادمخدر تأثیرگذار است.
اختلالات ژنتیک، اختلالات روانی را ایجاد میکند و آن نیز منجر به بیماری اعتیاد میشود. وفور دسترسی به موادمخدر در جامعهای مثل جامعه ما لزوم رسیدگی به مسئله اعتیاد و معتادان را زیاد میکند. در گفتوگوی زیر که به مناسبت هفته جهانی مبارزه با موادمخدر انجام شده، از دکتر اسماعیل عباسی، پزشک و پژوهشگر حوزه اعتیاد درباره ریشههای روانی و ژنتیک افرادی که گرایش بیشتری به اعتیاد دارند پرسشهایی شده است.
- چه افرادی با چه ویژگیهای شخصیتی و ژنتیک به موادمخدر روی میآورند؟
کسانی که از لحاظ ژنتیک زمینه مثبت خانوادگی دارند و برخی ژنهای خاص یا برخی از ساختارهای کروموزومی یا DNA خاص را دارند احتمال معتادشدنشان بسیار بیشتر است. مطالعات نشان میدهد فرزندان والدین معتاد بیشتر از دیگران از لحاظ ژنتیک در معرض اعتیاد هستند. اگر یکی از دوقلوهای یکسان اعتیاد داشته باشد، احتمال اینکه قل یکسانش دچار اختلال یا بیماری اعتیاد شود بیشتر از برادر و خواهرهای دیگر است.
مطالعات فرزندخواندگی نیز نشان میدهد کودکانی که از والدین معتاد به دنیا آمدهاند حتی اگر به والدین سالمی سپرده شوند که هیچ رابطه خونی با آنها ندارند و تحت مراقبت قرار بگیرند باز هم احتمال معتادشدنشان زیاد است. در عین حال اگر فرزندی از یک پدر و مادر غیرمعتاد به دنیا آمده باشد و در اختیار والدین معتاد قرار بگیرد (در ایران این امکان بهدلیل سختگیریهای موجود بعید است) با اینکه در محیط آسیبزا بزرگ شده است امکان ابتلا به اعتیاد در او کم است.
همینطور از آنجا که اختلالات روانی با اختلالات ژنتیک بسیار نزدیکند، همبستگی بین اختلالات روانی و اعتیاد بسیار محتمل است. اعتیاد در افرادی که ساختارهای روانی ضداجتماع دارند یا از اضطراب زیاد و افسردگی شدید رنج میبرند با شیوع بیشتری دیده میشود. همچنین افرادی که بهاصطلاح دوقطبی هستند و دورههایی از افسردگی و سرخوشی را بهصورت متناوب تجربه میکنند نیز مستعد سوءمصرف موادمخدر هستند. این افراد یا برای پنهان کردن افسردگیشان رو به مواد محرک میآورند یا برای اینکه سرخوشی خود را سرپوش بگذارند از موادمخدر استفاده میکنند.
- آیا اختلالات روانی و شخصیتی که اشاره کردید در گرایش به موادمخدر سنتی و صنعتی تأثیر دارد؟
نمیتوان تفکیک دقیقی کرد. این دو با هم همپوشانی دارند. اینطور نیست که کسانی که افسرده هستند فقط تریاک مصرف کنند و کسانی که سرخوشی دارند از شیشه استفاده کنند. دیده شده که جز شیشه که تبلیغات زیادی روی آن انجام شده، معمولا یک راه مصرفی برای موادمخدر وجود دارد. افراد معمولا با سیگار شروع میکنند، بعد به حشیش روی میآورند، سپس تریاک استفاده میکنند، در حالات شدیدتر به هروئین گرایش پیدا میکنند و پس از آن به کراک و نهایتا به ترامادول و شیشه روی میآورند. با این حال دیده شده که برخی از افراد از این مسیر پیروی نمیکنند. این موضوع بستگی به شرایط دارد.
ممکن است در یک میهمانی یا در جمع دوستانی که برای درس خواندن دور هم جمع شدهاند فرد برای نخستین بار شیشه استفاده کند و بهتدریج به اعتیاد روی بیاورد. افرادی که به اختلالات روانی شدیدتری دچار هستند معمولا به موادمخدر یا محرک سافت یا نرم خیلی خوب جواب نمیدهند؛ آنها برای رسیدن به نشئگی به موادمخدر یا محرک قوی روی میآورند. شدت این اختلالات با شدت و میزان مصرف همبستگی دارد.
درمان اعتیاد با ریشه های ژنتیکی و شخصیتی
ساختار ژنتیک افراد را نمیتوان تغییر داد. البته اثبات این نکته که فرد بهدلیل اختلالات ژنتیک به موادمخدر گرایش پیدا کرده است کار سادهای نیست. به راحتی نمیتوان به افراد انگ ژنتیک بودن اختلالات را زد. با فرض اینکه اختلال فرد معتاد ژنتیک باشد، او با هر روشی که تحت درمان است باید تحت نظارت نیز باشد.
اگر او با خود کنترلی و خود نظارتی درمان را انجام دهد بسیار مؤثرتر است. درمانهای تکبعدی مثل ترک فقط با متادون یا ترک از طریق کمپهای غیرقانونی یا هر روش دیگری که غیرعلمی باشد مؤثر نیست. تحقیقات داخلی نشان داده که درمانهای ترکیبی که به آنها درمانهای چندمنظوره میگویند و درمان دارویی و روانشناسی، خانواده درمانی، محیطدرمانی و استفاده از مددکار اجتماعی را شامل میشود، بسیار مؤثرتر هستند. روش تک بعدی حتی برای افرادی که زمینه ژنتیک مثبتی ندارند و درمان کردن آنها بهنظر ساده میآید اغلب با شکست روبهرو میشود.