استقبال قابل توجه مردم هم نشان از مقبولیت این تجربه جدید دارد. به همین دلیل رودر روی رضا عطاران مینشینیم تا از این تجربه جدید و نزدیک شدنش به سینمای هنری بیشتر بدانیم.
- با توجه به اینکه پرسوناژ هنری عطاران نزد مخاطبان، وامدار پرداخت کمدی است و نخستین اثر بلند سینمایی شما، اثری کمیک محسوب نمیشود، به این موضوع فکر نکردید که اساسا ایده غیرکمدی «خوابم میآد» یک ریسک بزرگ برای شما محسوب میشود؟
چرا فکر کردم. بهنظرم اگر این ریسک را در نخستین تجربه کارگردانی سینماییام انجام میدادم بهتر بود تا همه از همین کار اولم متوجه شوند که من دیوانهام و ممکن است در کارهای بعدیام، دیوانهتر هم بشوم و خیال مردم و منتقدان را راحت کنم. البته یک چیز دیگر هم هست و آن اینکه اگر قرار بود به شیوه آثار قبلیام کار میکردم، همانی میشد که در گذشته از من دیده بودید اما من میخواستم تجربه جدیدی داشته باشم و ترجیح دادم که این تجربه را از همین کار اولم شروع کنم.
- ترسی از این موضوع نداشتید که امپراتوری کمدی عطاران نزد مخاطبان و حتی منتقدان، با ساخت فیلمی که کمدی نیست، یکباره فرو بریزد؟
چرا اما بخشی از این کار ریسک بود و من این ریسک را به جان خریدم. این ریسک، هم در فیلمنامه کار مشخص است و هم در روال فیلم و این امر توسط مخاطب دریافت میشود و آنها متوجه میشوند که من دست به تجربه تازهای زدهام وگرنه هیچ آدم عاقلی وقتی فیلم کمدی میسازد، نمیآید شخصیت اول فیلمش را در انتهای فیلم بکشد یا از نیمههای دوم فیلم به بعد، انواع ژانرهای ملودرام، اکشن، نریشن گویی و... را بهکار گیرد.
این عمد در فیلم من احساس میشود و مخاطب هم متوجه این عمد من میشود اما منتقدان چون میخواهند چیزی برای نقد داشته باشند، حرفی از فیلم بیرون میکشند. من خودم این فیلم را بارها با مخاطبان دیدهام؛ در ابتدا فکر میکردم که با این فیلمی که ساختهام مخاطبان عادی را شوکه میکنم اما انگار منتقدان بیشتر از مردم عادی از دیدن فیلم من شوکه شدهاند اما چون مخاطب عام با دید باز به تماشای این فیلم مینشیند، همهچیز آن را میپذیرد.
- چه در کارهای تلویزیونی که ساختید و چه در کار سینماییتان، شخصیت اصلی فیلمنامه بیشتر از موضوعیت آن، محوریت داشت،با این حرف موافقید؟
با بخشهایی از آن موافق نیستم. در خوابم میآد، فیلم، فیلمی شخصیتمحور است اما در بیشتر کارهای تلویزیونی من، قصه، محوریت اصلی کار بوده و آدمها، حول آن قصه تعریف میشوند؛ بهعبارتی کارهای تلویزیونی من، نقد موضوعات اجتماعی است.
- خیلیها معتقدند که عطاران، کمدی خاص و منحصر به فرد خود را دارد که اگر داستان فیلم هم جریانی کمیک نداشته باشد، باز برگ برنده عطاران میتواند مخاطب را وارد فضاهایی کمیک کند. این همان شیوهای است که در خوابم میآد هم به شکل عامدانهای از آن استفاده کردید.
ببینید تلاش من در این فیلم این بوده که طبق روال کارهای قبلیام، مخاطب را در نیمه ابتدایی فیلم دلزده نکنم و او را تا بخشی از فیلم همراه کنم تا بعد بتوانم آن شکل دیگری را که مورد نظرم بود، پیاده کنم. مثلا در نیمه دوم فیلم، مخاطب صحنههای اکشن میبیند، یا اینکه با یک ملودرام مواجه است و. . . خب اگر من نمیتوانستم او را از ابتدا با خودم همراه کنم پس نمیتوانستم این صحنهها را هم به او نشان دهم. معتقدم مهمترین عنصری که سبب جلب توجه مخاطب برای تماشای یک اثر سینمایی میشود، اجرای خوب است. این اصل تنها در کمدی معنا نمیدهد. من دوست دارم در فیلم من اجرای خوبی از هر موقعیت وجود داشته باشد که آن اجرا را، به شکل واقعی و طبیعی خودش نزدیک کند. مطمئن باشید اگر این اتفاق رخ دهد، آن اثر حتی اگر بدون قصه هم باشد، به دل مخاطب خواهد نشست.
- پس موافقید که در شکل ساختاری بازیتان، یک کمدی خاص و منحصر به فرد دارید؟
این را اگر شما میگویید دستتان درد نکند (می خندد)
- آنچه از کاراکتر اصلی فیلم خوابم میآد (رضا) معلوم میشود این است که خیلی تلاش کردید تا این کاراکتر را در تعاملات مختلف خود، انسان سالم و بیپیرایهای نشان دهید، درست است؟
بله کاملا.
- خب بهنظر شما چنین انسانی میتواند برای مخاطب دهه90 سینمای ایران باورپذیر باشد؟اصلا این شخصیت مابازای بیرونی دارد؟
بله دارد. اصلا چون شخصیت سالمی را به تصویر کشیدم، آن سکانس مرگ پایان قصه را برایش متصور شدم. چون در شرایط فعلی، آدم راستگو، سالم و درستکار خیلی کم است پس چنین شخصیتی در فیلم من، یا باید مرگ را انتخاب کند یا باید مانند بسیاری از انسانهای جامعه، ناراستی را انتخاب کند. بهنظرم در این دوره و زمانه، انسانیت خیلی عجیب و غریب شده.
- با این فیلم سینمایی که ساختید به یک تمایز بزرگ در کارهایتان میرسیم؛ اینکه در آثار تلویزیونی، تلاش گستردهای برای همراهی مخاطب عام داشتید اما در نخستین تجربه سینماییتان، تلاش غیرقابل انکاری در جهت نشان دادن نوعی سینمای هنری دارید که بهگونهای میتواند با جریان قبلی شما منافات داشته باشد.
بله کاملا درست است. من گرایشهایی در خودم دیدم. نمیخواهم بگویم من چیزی میفهمم، منظورم این نیست که دیدگاهی دارم که طبق آن، مردم شما بدانید که درستکاری نتیجهاش این است یا. . . حرف زدن نصیحتگونه را دوست ندارم ولی واقعا دوست داشتم این فرم از سینما را نیز تجربه کنم وگرنه اگر میخواستم کارهای قبلیام را تکرار کنم که باز هم همان آفرینها و بهبه و چه چهها نصیبم میشد. میخواستم تجربهای داشته باشم که اگر نتیجه آن خوب بود، همه بگویند که عطاران، باز هم کار خوب ساخت. اساسا کار هنری نتیجهاش این است که میخواهی تجربه جدیدی داشته باشی و من هم دوست دارم تجربه کنم چون تکرار خیلی اذیتم میکند.
- با توجه به اینکه در نیمه نخست فیلم، سعی بر همراهی مخاطب با استفاده از برخی المانهای سینمای کمدی را داشتید و در نیمه دوم فیلم ناگهان تغییر رویه میدهید، این ترس در شما وجود نداشت که قصه از ریتم خود بیفتد و ضمن ساقط شدن فیلم از درجه هنری، مخاطب هم با داستان شما ارتباط برقرار نکند؟
- احساس نمیکنید نقشهایی که تاکنون در سریالها و فیلم سینمایی داشتهاید، خیلی شبیه به یکدیگر است. مثلا کاراکتر سریالترش و شیرین با کاراکترهای مثلا تیغ زن یا بزنگاه خیلی شبیه است. رضا هم در خوابم میآد واجد همین شلختگی است. با توجه به اینکه از کلیشههای ساختاری فراری هستید، از این موضوع آگاهی دارید که این کلیشه دارد در شکل نقشها زیاد میشود؟
بازی در این نقشهایی که مثال زدید، بخشی از وجود من است که سبب میشود من در این نقشها بازی کنم. مثلا من اگر قرار است نقش یک دزد را بازی کنم، عطارانی که دزد است را بازی میکنم، اگر قرار است نقش معلم را بازی کنم، عطارانی که معلم است را بازی میکنم و. . . اما نهایتش این است که سعی میکنم از وجود خودم استفاده کنم تا آن نقش، قابلباورتر باشد.
- به اکبر عبدی برسیم که بار کمدی بصری فیلم به دوش اوست؛ گویا آقای تختکشیان از ابتدا مخالف حضور عبدی در این نقش بودند، درست است؟
نه چنین چیزی نیست. در صحبتهای اولیه با ارشاد، آنها به ما گفتند که بهتر است این کار را نکنید. آقای تخت کشیان هم به من گفتند که با این حرفی که ارشاد زد، دیگر نظر خودت است و هر کاری که میخواهی انجام بده که من هم از آقای عبدی استفاده کردم.
- قبول دارید که نقش کمیک عبدی فقط و فقط مدیون هنرنمایی خود اوست و هیچ تبیینی برای خلق فضاهای کمدی توسط این نقش در دل فیلمنامه نشده بود؟
بله. در فیلمنامه چنین چیزی نبود ولی یکی از هنرهای فیلم ساختن در این است که جذابیت خلق کنی بنابراین اگر قرار است کاری انجام دهیم که دیده شود، خب آن کار یکسری جذابیتهایی لازم دارد. یکی از جذابیتهای خوابم میآد، نقش آقای عبدی بود که هم در فروش کمک بزرگی به ما کرد و هم شکل فیلم را بهگونهای جذاب درآورد. ضمن اینکه در بخشهایی که آقای عبدی حضور دارد، یکسری روابط، مانند روابط زن و شوهری یا مادر و فرزندی به چشم میخورد؛ روابطی که در فیلمهای دیگر کمتر دیده شده است و این خودش، جذابیت دیگری دارد.
- انتظار داشتید چنین استقبال قابل توجهی از نخستین فیلم سینمایی شما به عمل بیاید؟
واقعا نه. همینجا من از ته دل از مردم عزیز تشکر میکنم. من آمدم تا با فیلمم مردم را شوکه کنم اما این مردم بودند که من را شوکه کردند. من اصلا این فیلم را به نیت فروش نساختم و همواره این دغدغه را داشتم که بهدلیل تجربه جدیدم، ممکن است این فیلم مورد استقبال قرار نگیرد چون بالاخره ما در این فیلم، کارهایی انجام دادیم که از فاکتور فروش کم کرده.
- اما من میگویم این فیلم یک فرمول از پیش تعیین شده برای یک فروش میلیاردی دارد.
چطور؟
- حضور متفاوت عبدی، شما هم که طرفداران خیلی زیادی دارید، همچنین فصل نسبتاً خوب اکران، همه اینها میتواند گواهی یک فروش میلیاردی را بدهد.
حرف شما درست است اما ما با ماجرای حوزه و اکران نشدن فیلممان در سینماهای حوزه مواجه شدیم که نبود این وضعیت میتوانست به فروش فیلم کمک بیشتری کند. مسئله فوتبال جام ملتهای اروپا هم بود و سال عجیبی که انگار همه میترسند تا فیلمشان را اکران کنند. اما آقای سرتیپی به من دلداری دادند و خیالم را از خیلی جهات راحت کردند. من از آقای سرتیپی تشکر میکنم چون واقعا اگر ایشان به من این دلگرمی را نمیدادند، من فیلمم را اکران نمیکردم.
این روزها مشغول انجام چه کاری هستید؟
این روزها مشغول بازی در سریال قلب یخی هستم ضمن اینکه فیلم« بیخود و بیجهت» را نیز در نوبت اکران دارم.
مجتبی اردشیری