متأسفانه اعمال و باورهای خرافی در بین برخی از متدینان ما نیز رسوخ یافته و این به دلیل کم دقتی و عدم غور در مسائل دینی است. ظاهربینان میان عدل و فسق، نبوت و کذب و حقیقت و افسانه برابری می بینند.
ابن خلدون میگوید: مردم شیفتهاند که از پیشامدها و حوادث عمومی آینده آگاه شوند. شناختن مدتی که از عمر جهان باقی مانده است، یا پی بردن به نیرومندی یا مدت بقای دولتها از این گونهاند. وی معتقد است: این گونه امور در ذات بشر است و در نهاد او مخمر گردیده است. بیشتر مردم بر آن میشوند که در خواب بدین گونه امور پیبرند.
این انگیزه قوی سبب شده که بسیاری از متدینین نیز به مسائل خرافی و باورهای غیرمنطقی روی آوردند. مضافا بر اینکه در دین مبین اسلام مسائلی مانند دعا، ذکر، استخاره، تبرک جستن، توسل و ... موجب گردیده تا افراد ظاهرنگر پوست را گرفته و مغز را رها کرده و نتوانستهاند سره را از ناسره تشخیص دهند؛ در حالی که قداست و فضیلت مفاهیمی هستند که اسلام بر آنها صحه گذاشته است. فرق بین امر قدسی و امر خرافی بسیار است. کسانی که نمیتوانند بین این دو امر تفکیک قائل شوند، این دو مقوله را با هم در می آمیزند.
مقدس، هم در جوامع باستانی پیدا میشود و هم در جوامع نوین. انسان در جوامع باستانی، تا آنجا که ممکن بود، به زندگی در مکان های مقدس یا در جوار اشیای تقدیس شده تمایل داشت. این میل کاملا فهم پذیر است، زیرا برای بومیان (انسان های ابتدایی) و همچنین انسان های جوامع پیش از عصر جدید، مقدس با قدرت و در نهایت با واقعیت برابر است. مقدس با هستی اشباع شده است.
تقارن مقدس با نامقدس، به منزله تضادی میان واقع و غیر واقع بیان شده است و البته نباید انتظار داشت که در زبانهای باستانی، اصطلاح فلسفی واقع و غیر واقع و مانند اینها پیدا شود، ولی فهم اینکه انسان مذهبی به طور عمیق آرزومند سهیم بودن در واقعیت اشباع شده با قدرت باشد، آسان است. با این توصیف، امر مقدس وسیع تراز خدای یهودی ـ مسیحی است. منشأ دین واقعیت داشتن امر مقدس و رویارویی انسانها با آن است. نمادها و اساطیر در ادیان، همان امر مقدس را نشان میدهند و بیانگر محوریت داشتن امر مقدس با رویارویی با امر مقدس در ادیان مختلف هستند.
به نظر «الیاده»، بسیاری از اشیایی که ما در زندگی روزانه با آنها سر و کار داریم، غیر مقدس و تنها خودشان هستند، ولی اشیای مقدس تنها خودشان نیستند، بلکه در لحظه معینی میتوانند به چیزی بیش از خودشان برگردانده شوند، یعنی میتوانند علامت چیزی مقدس باشند. ابزار، حیوان، غار یا سنگ در صورتی که مردم بخواهند یا کشف کنند، علامتی برای امر مقدس میشود. بنابراین تمام اشیای نمادین، ویژگیهای دوگانهای دارند؛ از طرفی چیزی هستند که هستند و از طرف دیگر چیزی غیر از خودشان می شوند.
برای نمونه حجرالاسود برای مسلمانان سنگ سیاه بزرگ مقدسی است؛ گرچه در سطحی دیگر، این شیء خاص خارجی یک سنگ است، ولی هیچ مسلمانی آنرا تنها یک سنگ نمیپندارند. از همان لحظهای که مسلمانان دانستند امر مقدس این سنگ را لمس کرده است، این سنگ غیر مقدس به امری مقدس تبدیل شد.
قداست در فرهنگ اسلامی به مفهوم پرسش ناپذیری و عزیز بلاجهت بودن و ... نیست. تنها خداوند و هرچه به او مربوط و یا از او صادر شود، قداست دارد و محترم است. به یک نگاه، سراسر آفرینش، مقدس است؛ زیرا کار اوست و شریعت و ارزش های الهی نیز مقدس است، زیرا راه تکامل بشر به سوی رشد و کمال و نجات انسانی اند و کتاب خدا و سیره فرستادگان او مقدس است، زیرا نقشه راه فلاح و رستگاری انسان است. همه این مقدسات پشتوانه استدلالی و معرفتی دارند و بشر نه با تعطیل نمودن عقل یا فطرت، بلکه با فعال کردن عقل و فطرت خویش به این مقدسات، ابتدا آگاهی و معرفت یافته و اعتراف میکند و سپس بدانها ملتزم میشود و آنگاه هدایت و نجات مییابد.
قداست و فضیلت در فرهنگ اسلام، با جهل و تعصب ارتباط یا سازگاری ندارد و قرآن برای خرافات هیچ تقدسی قائل نیست، حال آنکه در فرهنگ سکولاریستی غرب و فرهنگهای خرافی، تقسیم امور و مفاهیم و اشخاص به قدسی و عرفی، اساس دیگری دارد و قداست محصول جهل و تعصب و نوعی نابرابری و تقدم بلاتوجیه است و مقدسات اموری غیرعقلانی و غیر قابل توجیه و بلکه مبهم و نامفهوم اند. در فرهنگ سکولار و مادی هیچ امر مقدسی وجود ندارد.
از بین بردن عقاید خرافی و آداب و رسوم جاهلی از زندگی فردی و اجتماعی مردم، یکی از مهم ترین اهداف بعثت پیامبران الهی و خصوصا پیامبر گرامی اسلام(ص) بوده است و به عقیده دانشمندان و اسلام شناسان بزرگ (چه مسلمان و غیر مسلمان)، یکی از مهم ترین عوامل پیشرفت سریع اسلام و گسترش بی سابقه و شگفت آور این آخرین دین الهی، مبارزه با خرافهها و افسانهها و امور موهوم و خرافی بوده که رسول مکرم اسلام(ص) با سلاح علم و عقل و منطق و تفکر، وارد میدان شده و آئین آسمانی خود را گسترش داده است.
کج فهمیها و برداشتهای نادرست جاهلان از تعالیم ناب خداوندگار موجب گردیده که برخی عبادت و نیایش و ذکر و دعا و استخاره و رؤیای صادقانه و تبرک و قربانی و توسل و ... را با باورها و رفتارهای خرافی در هم آمیزند.
یکی دیگر از عادتها و بدعتهای خرافی سوء برداشت از موضوع استخاره است که گاه آثار مخربی نیز به دنبال می آورد. بعضی از مردم استخاره را ابزاری برای تنبلی و سستی خود قرار داده و از تفکر و مشورت و تعقل درباره امور کوتاهی کرده و صرفا با باز کردن قرآن، میخواهند به سادگی از عاقبت و انجام عمل خویش مطلع گردند.