دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۵
۰ نفر

بابک طیبی؛ نویسنده و منتقد: موضوع قانون حمایت از حقوق مالکیت معنوی و اجرای آن در ایران را از دو منظر می‌توان نگریست؛ منظر نخست وضعیت موجود است و دیگری وضعیت موعود.

فنجان - قلم

 در وضعیت موجود به‌نظر، برایند مدیریت فرهنگی کشور به‌گونه‌ای نیست که از آن انتظار حمایت از ادبیات و فرهنگ ناب برود به همین دلیل نمی‌توان توقع داشت قوانین حمایتی از فعالان عرصه کتاب و ادبیات با تمامی اجزای آن در کشور اجرا شود. اگر وضع به همین گونه باشد نه‌تنها قانون حمایت از حقوق مالکیت معنوی بلکه قوانینی به‌مراتب سهل‌الوصول‌تر نیز جاری نخواهد شد. باید بپذیریم که قانون جهانی کپی‌رایت یک بازی فرهنگی بین‌المللی است و اتفاقا بازی برد- برد هم هست؛ چرا که از یک‌سو این قانون وضعیت کتاب و سایر اقلام فرهنگی را در داخل بسامان می‌کند و از سوی دیگر برای نویسندگانی هم که کتابشان در ایران ترجمه می‌شود بار مالی و محتوایی بیشتری خواهد داشت. بنابراین این یک بازی برد- برد است اما اینکه این بازی به مرحله اجرا درآید در وهله نخست نیازمند آن است که قواعد آن هم به درستی رعایت شود. نگاه به وضعیت مدیریت فرهنگی کشور چنین چشم‌اندازی را نشان نمی‌دهد و نمی‌توان با اطمینان گفت که اجرای این قانون در کشور با سرعت و دقت پیگیری خواهد شد. بنابراین اگرچه نفس وجود چنین قانونی یا هر قانون حمایتی دیگری از مؤلفان، مترجمان و پدیدآورندگان برای فرهنگ کشور ضروری است و هر عقل سلیمی آن را تأیید می‌کند اما باید واقعیت را پذیرفت و با کمال تأسف گفت که بستر مدیریت فرهنگی ما پذیرای چنین قوانینی نیست.

از سال‌ها پیش به‌صورت فردی گفت‌وگوهایی را در زمینه قانون کپی‌رایت با نویسندگان و فعالان فرهنگی کشور داشتم و به جرأت می‌توانم بگویم اغلب نویسندگان و مترجمان ما موافق این قانون هستند. با اجرای چنین قانونی بدون شک هر اثری از هر نویسنده خارجی ترجمه نخواهد شد و به‌عبارتی حق و حقوق اهالی فرهنگ رعایت می‌شود. همچنین این قانون به روند حرفه‌ای شدن صنعت چاپ و نشر کشور نیز کمک می‌کند اما به همان دلایل پیش‌گفته اکثر قریب به اتفاق همان نویسندگان مورد اشاره چندان به اجرای این قانون خوش‌بین نبوده و نیستند اما منظر دوم وضعیت موعود است. در این وضعیت همه ما آرزو داریم چنین قانونی اجرا شده و از جامعه فرهنگ و هنر کشور حمایت شود. حداقل امتیازی که چنین قانونی می‌تواند داشته باشد این است که براساس یک رابطه بسیط فرهنگی، ارتباطات ما را با جهان به‌ویژه کشورهایی که سابقه فرهنگی مشخصی دارند تقویت می‌کند.

ممکن است برخی بگویند پذیرفتن قانون کپی‌رایت به اقتصاد نشر در کشور ضربه می‌زند. اگر مقصود این افراد از اقتصاد نشر این است که ناشرانی بدون صلاحیت علمی و فرهنگی، هر کتابی را با هر ترجمه یا تألیفی روانه بازار کنند و بابت آن سودهای آنچنانی به جیب بزنند، چه بهتر که چنین اقتصادی ضربه بخورد چرا که در نگاه کلان به ماجرا این موقعیت اقتصادی نه‌تنها به نفع فرهنگ کشور و نویسندگان ما نیست بلکه ضربه‌ای مهلک بوده و سود این اقتصاد به جیب سوداگرانی می‌رود که تنها لباسی از فرهنگ و نشر بر تن دارند و متأسفانه نظیر آنها نیز امروزه کم نیست. اگر کتاب‌سازی‌هایی که امروز در بازار نشر ما فراوان است نتیجه عدم‌رعایت حقوق مالکیت معنوی است- که اینگونه هم هست- چه بهتر که بساط این اقتصاد نشر با کتاب‌های متلون و چاپ‌های متعدد بدون خواننده برچیده شود.

کد خبر 178476

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز