مهناز صدری یکی از مترجمانی است که زبان تخصصیاش روسی است و کتابهایی که او تا به حال ترجمه کرده، از روسی به فارسی بوده است. ترجمه کتابهای رمان زمانی در ذهن صدری پررنگ شد که او به دوران بازنشستگیاش رسید.
- از چه زمانی کار ترجمه را شروع کردهاید؟
تا قبل از سال 80که در دانشگاه درس میدادم و به این کارها نمیرسیدم اما زمانی که بازنشسته شدم، تصمیم به ترجمه گرفتم. البته قبل از آن چند کتاب آموزشی در زمینه زبان و ادبیات روسی نوشته و ترجمه کرده بودم.
- برگردان از زبان روسی نسبت به زبانهای دیگر سختتر نیست؟
نمی توان گفت سخت است یا آسان، اصلا این مسئله در ترجمه هیچ جایگاهی ندارد. ترجمه خوب، یعنی اینکه مترجم بتواند مترادفهای درست هر زبان را پیدا کرده و از آن استفاده کند. درست ترجمه کردن، ربطی به زبان ندارد، بیشتر لازم است که نویسنده به حیطهای که ترجمه میکند احاطه کامل داشته باشد.
- خیلی اوقات پیش میآید، ما کتاب یک نویسنده مشهور خارجی که جوایز متعددی کسب کرده را میخوانیم اما هیچ کششی برای خواندن در ما ایجاد نمیکند، گاهی حتی به این فکر میکنیم، که چطور این کتاب پیش پا افتاده و معمولی اینقدر به شهرت رسیده است، ریشه این مسئله در ترجمه است؟
بله متأسفانه. گاهی اوقات مترجم بهدلیل اینکه علمی به ادبیات آن زبان مورد نظر ندارد، فقط کلمات را عینا ترجمه میکند و کنار هم مینویسد، درحالیکه المانی که در داستان و رمان برای خواننده بیش از هر چیزی مدنظر است، فضای داستان است، اتفاقاتی که با یک حس خاص، در محیطی خاص روایت میشود، مترجم اگر نتواند این کار را درست انجام دهد، نتیجه به همین جا میرسد. اینکه هیچ میلی برای خواندن کتاب در شما بهوجود نمیآید.
- کتاب «کشور دروغگوها» که آنرا ترجمه کردهاید، در چه وضعیتی است؟
این کتاب راجانیرّ داری نوشته و سومین کار ترجمه من بهحساب میآید، که تحویل ناشر (نسل جاوید) شده و دو کتاب قبلی من نیز از طریق همین ناشر وارد بازار کتاب شده است.
- «احضار روح» تازهترین ترجمه شماست. کمی درباره این کتاب بگویید.
یک طنز سیاسی تلخ است که میخاییل بولگالوف آنرا نوشته است. این نویسنده که در ایران او را بیشتر با کتاب «مرشد و مارگاریتا» میشناسند، در مجموعه داستان احضار روح وضعیت اجتماعی جماهیر شوروی در سالهای اولیه بعداز انقلاب را به سخره کشیده است. خود او یکی از ناراضیهای معروف دوران استالین بود که حتی مدتی آثارش بهدلیل مطرح کردن مسائل سیاسی ممنوع اعلام شد. یک سال تمام داستانهای کوتاه بولگالوف را خواندم تا بالاخره توانستم داستان منتخبی را ترجمه کنم که هر کدام به نوعی به یکدیگر ربط پیدا میکردند.
- هیچوقت دوست نداشتید بهعنوان نویسنده کتاب بنویسید؟
همانطور که گفتم کتاب دانشگاهی نوشتهام اما هنوز جرأت ندارم کتاب غیردرسی بنویسم. احساس میکنم، هنوز برای من کمی زود است اما این کار را در برنامهام دارم و قطعا یک زندگینامه خواهم نوشت.
- در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
ترجمه یکسری داستانهای کوتاه از نویسندگان زن روسی که حول محور زندگی زنان میگردد. امیدوارم این کتاب هم تا آخر امسال کامل شود و بهدست ناشر برسد.