ترجمه، وسیلهای برای ارتباط اجتماعی، فرهنگی و ادبی بین کشورهاست؛ هر چند در ایران ترجمه از زبان فارسی به سایر زبانها در این چند سال اخیر شدت گرفته است، اما هنوز 2کفه ترازوی ترجمه با هم مساوی نیستند و ترجمه از زبانهای دیگر به ترجمه از فارسی میچربد. به گفته کارشناسان درواقع آنقدر که واردکننده بودهایم، نتوانستهایم شعر و ادبیات صادر کنیم. در همین رابطه علی زارعی نجفدری مدیر انتشارات علمی و فرهنگی میگوید: ترجمه در ایران آغاز خوبی داشته است، اما در ادامه راه در جاده یکطرفه نهضت ترجمه متوقف شدیم و این سوی جاده اصلا درنظر گرفته نشد. تا اینکه در 2دهه اخیر بحث تولید علم بهعنوان یک ضرورت جامعه ما در جوامع علمی و فرهنگی مطرح شد. وی با بیان اینکه ما فعالیتهای ترجمه معکوس را در مجموعه انتشارات علمی و فرهنگی 4سال قبل راه انداختیم، افزود: سال گذشته رهبر انقلاب در دیدار با ناشران بحث ترجمه معکوس را بهعنوان یک ضرورت مطرح و به ناشران توصیه کردند این بحث را جدی بگیرند. بنابراین حرکتی که ما آغاز کرده بودیم، با توصیه ایشان شتاب بیشتری گرفت، تا اینکه در نمایشگاه فرانکفورت با 10ترجمه معکوس در حوزه بزرگسال و در نمایشگاه کتاب بولونیا با 74ترجمه معکوس در حوزه کودک و نوجوان شرکت کردیم. به گفته زارعی نجفدری آن زمان بود که متوجه شدیم چقدر این موضوع ضرورت دارد، اگر قبل از این ضرورت را احساس میکردیم، بسیار پیشرفت داشتیم.
مدیر انتشارات علمی و فرهنگی ادامه داد: باید آثاری مورد ترجمه قرار بگیرند که حرفی برای گفتن داشته باشند، همچنین ترجمه باید بهگونهای باشد که مورد فهم کشور مقصد باشد. مشکل اصلی این است که در ترجمه از بیرون به داخل نیز مشکل داریم، بسیاری از ترجمههای ما ناقص است و مترجمان ما در بسیاری از موارد نتوانستند جان کلام را بیان کنند، لذا این موضوع در ترجمه معکوس اهمیت بیشتری دارد.
اما احمد سمیعی گیلانی درباره عبارت ترجمه معکوس گفت: این تعبیر به این معناست که ما زبان خود را مقصد میگیریم و زبان خارجی را مبدأ، درحالیکه مبدأ این کاری که ابتکار آن را انتشارات علمی و فرهنگی بر عهده گرفته، زبان فارسی است. بنابراین ترجمه معکوس نیست بلکه ترجمه آثار فارسی است. وی توضیح داد: در هر کاری باید به هدف توجه کنیم، در این زمینه نیز باید پرسید، هدف ما چیست و چه میخواهیم؟ دیگر اینکه به سابقه آن کار توجه کنیم، آیا موضوع مورد نظر نزد کشورهای دیگر سابقهای دارد؟ نباید از صفر شروع کنیم. زمانی ما میخواهیم ادبیات سنتی و کلاسیک را به جهانیان بشناسانیم، زمانی میخواهیم ادبیات معاصر را بشناسانیم، در مورد ادبیات کلاسیک خود فرنگیها ترجمه را از مدتها قبل آغاز کردهاند، برای نمونه مثنوی را نیکلسون ترجمه کرده تفسیری که بر آن نوشته مورد استفاده دیگران هم قرار گرفته است. از سوی دیگرحسن بشیر دانشیار دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به اهمیت ترجمه معکوس، آن را حرکتی در جهت ایجاد تفاهم بینالمللی، توسعه ارتباطات میانفرهنگی و تقویت دیپلماسی فرهنگی ایران دانست. وی ترجمه معکوس را نوعی «فکر کردن به زبان دیگری» دانست و تأکید کرد: توجه به اولویتهای ترجمه برای ملل دیگر، جهت ایجاد ارتباط فکری- فرهنگی، یکی از مهمترین مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد. به گفته این استاد دانشگاه، اهداف ترجمه معکوس را میتوان در 4حوزه مورد بررسی قرار داد. معرفی فکر ایرانی- اسلامی، معرفی فرهنگ ایرانی- اسلامی، تقویت ارتباطات میانفرهنگی و همچنین برقراری پلهای همکاری علمی میان اندیشمندان ایرانی و خارجی.
وی با اشاره به اینکه توجه به کشورهای همجوار برای ایجاد ارتباط فرهنگی و انتقال تفکر ایرانی به آنان از اولویت بالایی برخوردار بوده و میتواند در حیات اجتماعی و سیاسی ما تأثیرگذار باشد، تصریح کرد: «ترجمه معکوس» نباید از نوعی «شرقشناسی معکوس» که به هر حال تحتتأثیر جریان استعمارگرایی و پسااستعماری بوده، تنها وجه خود را به جوامع غربی یا به زبان انگلیسی معطوف کند؛ بهنظرم توجه به زبانهای دیگر مخصوصا زبانهای منطقه، برای ایجاد تفاهم فرهنگی و انتقال فکر اسلامی ایرانی حائز اهمیت است. همچنین حسن بلخاری، عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران، با بیان اینکه ترجمه میتواند نهضتهای علمی را در تمدنهای مختلف سبب شود و آثاری که هویت ایرانی و فرهنگ بلند و بزرگ ایرانی را دارند به جهان ارائه دهد گفت: آیا غیراز حافظ و مثنوی آثار دیگری وجود دارد که براساس استانداردهای جهانی علم در اروپا و آمریکا قابلیت ترجمه داشته باشد؟ به گفته وی درست است که برخی کتابهای بزرگ ما در جهان شناخته شدهاند اما این آثار در تحقیقات علمی جایی ندارند، باید پرسید، علم امروز ایران اسلامی آثاری در حد عرضه برای جهانیان بهصورت علمی در اختیار دارد؟
از طرفی کامران فانی استاد کتابداری نیز با اشاره به سابقه چندهزارساله در معرفی فرهنگ خود و ترجمه اظهار داشت: مرحله اول ترجمه مربوط به ایران باستان میشود. دومین مرحله در صدر اسلام بوده و نخستینبار کتابهایی که به زبان پهلوی وجود داشت به زبان عربی ترجمه شد و تأثیر بسیاری زیادی در حوزه تاریخ سیاست و... گذاشت. تا 2قرن و بعد از آن جامعه اسلامی آثار بسیاری از زبان یونانی ترجمه کرد. همیشه این عنصر نیاز بوده که سرنوشت ساز بوده است. به گفته وی در دوران مدرن، ما از 200سال پیش با جهانی آشنا شدیم که فرهنگ مدرنی داشت. نهضت ترجمه جدید در ایران در زمان قاجاریه شروع شد و کتابها به زبان فارسی ترجمه میشدند. حدود 300سال قبل از آن غربی ها متوجه شده بودند که نیاز دارند با فرهنگ ایرانیان بیشتر آشنا شوند. به این ترتیب گلستان سعدی برای نخستینبار 400سال پیش در هلند از فارسی ترجمه شد. وی با بیان اینکه در دوره سوم ترجمه، ما در هجوم فرهنگ بسیار مسلطی قرار گرفتیم و هنوز هم وجه غالب ترجمه در ایران ترجمه از زبانهای بیگانه به زبان فارسی است، تأکید کرد: 30سال پیش بود که به این نتیجه رسیدیم نباید انفعالی عمل کنیم تا فقط خارجیها کتاب انتخاب و ترجمه کنند، بلکه ما هم باید انتخابهای خود را داشته باشیم.