این شاهزاده 71ساله سعودی که برادرزاده عبدالله پادشاه کنونی عربستان است، از سال 1975یعنی از 37سال پیش تاکنون وزیر خارجه عربستان بودهاست. او هفت زبان خارجی میداند و رسانهها او را دیپلماتی فعال میدانند. اما دستکم در یک سال اخیر کسی او را ایستاده جایی ندیدهاست. هنگام سخن گفتن دستان او و صورتش دچار لرزش میشود و کمترین مسافتها برای شرکت در کنفرانسها و جلسهها را هم باید با خودروی مخصوص عبور در مکانهای بسته طی کند. آقای وزیر به بیماری پارکینسون و مشکل ستون فقرات مبتلاست. همه این عوامل باعثشده که کمتر در مقابل رسانهها یا در نشستها و کنفرانسها حاضر شود. او نمونهای از سیاستمداران حاکم سعودی است. معروف است که میگویند شاهزادگان سعودی را تنها مرگ میتواند از قدرت جدا کند. آنها معمولا در سمت خود هر جا که هست آنقدر میمانند تا با تابوت به سمت گورستان هدایت شوند.
شاهزاده نایف، ولیعهد تازه درگذشته، تا لحظه مرگ، یعنی بهمدت 37سال وزیر کشور عربستان بود. او سال گذشته بعد از مرگ شاهزاده سلطان، برادرش، به ولیعهدی رسید. سلطان در سن 80سالگی و وقتی همزمان معاون نخستوزیر و ولیعهد بود، بر اثر بیماری درگذشت. عربستان علاوهبر ثروت نفتی، بهخاطر این شاهزادگان سالمند که از گهواره تا گور در قدرت هستند، معروف است. اما زمان دیگر برای خاندان سعودی بهسرعت رو به پایان است و آنها در مقطع تاریخی قرار دارند که باید میان تغییر یا وداع با قدرت یکی را انتخاب کنند. زمانی چنین شیوه حکومتی در دنیا چندان عجیب نبود چون شمار کشورهایی که اینگونه سیاستمداران مادامالعمر و سیاست تغییرناپذیری داشتند، زیاد بود. اما از دو سال پیش تاکنون خانهتکانی بزرگی روی داده و چند دیکتاتور بزرگ و کوچک خانهخراب شدهاند، بقیه هم اگرچه هنوز در قدرت هستند اما در مقابل اعتراضهای گسترده مردمی مجبور به ایجاد تغییراتی در قانون انتخابات و دادن امتیازهای اجتماعی و سیاسی شدهاند.
خاندان سعود که بر بزرگترین و ثروتمندترین کشور شبهجزیره عربستان حکومت میکند، از همان روزهای نخست انقلاب در کشورهای عربی، تلاش گستردهای را برای مقابله با این انقلابها و جلوگیری از سقوط دیکتاتورهای همپیمانشان آغاز کرد. بعضی از این دیکتاتورها مانند زینالعابدین بنعلی تونسی، بعد از سرنگونی به عربستان پناه بردند. مقامات سعودی انقلابهای عربی را توطئه خارجی میدانند و با هیچکدام از دو دسته اصلی که موتور این انقلابها در منطقه بودهاند رابطه خوبی ندارند. آنها نه از سکولارهایی که در انتخابات لیبی پیروز شدهاند دل خوشی دارند و نه با اخوانالمسلمین که در مصر، تونس و مراکش به قدرت رسیدهاند میانه خوبی. سالها تبعیض و تضییع حقوق اقلیت شیعیان عربستانی که از تحصیل و شغل فراتر رفته و تا کفن و دفن جنازه آنها هم رسیده، موجی از اعتراض و ناآرامی در شرق این کشور ایجاد کردهاست. حاکمان سعودی علاوه بر مقابله با انقلابیون در کشورهای دیگر عربی، در داخل هم در یک سال اخیر تلاش کردند با تطمیع اقتصادی جمعیت 30میلیون نفری عربستان، توجه آنها را از تصاویر و فیلمهایی که تلویزیون الجزیره از انقلاب مصر، تونس، لیبی، بحرین، اردن، مراکش و دیگر کشورها پخش میکرد، منحرف کنند. اما وقایع هفتههای اخیر بهویژه در شرق عربستان نشان داد که هیچکدام از این تدابیر در آرامنگهداشتن عربستان تأثیر چندانی نداشتهاست.
پادشاه 90ساله عربستان به اندازه برادرانش تغییرناپذیر نیست اما تغییراتی را که او به اسم اصلاحات آن هم هر سال فقط یک مورد بهصورت وعده برای سالهای بعد اعلام میکند، به هیچ وجه جوابگوی خواستههای به سرعت در حال رشد مردم و تغییرطلبان نیست. بعد از آنکه زنان سعودی در طلب حق رأی و رانندگی بارها تظاهرات کردند و جنبش به راه انداختند، پادشاه اعلام کرد که تا سه سال دیگر به زنان حق رأی میدهد اما رانندگی فعلا نه. عربستان تا وقوع آنچه مثلا در مصر و تونس اتفاق افتاد، فاصله زیادی دارد. اما ثروت بیحساب خاندان سعودی آنها را از سقوط نجات نمیدهد و اگر تغییر ایجاد نکنند در مسیر سقوط قرار میگیرند. شمار فقرای جامعه عربستان بهطور حیرتآوری زیاد است. یک سوم جوانان عربستانی بیکار هستند و به همین نسبت شمار تحصیلکردگان بیشتر شده و آنها دیگر به دریافت حقوق و مزایای ثابت بهعنوان حقالسکوت برای عدم دخالت در سرنوشت و اداره کشور راضی نمیشوند.