موضوع جانشینی پادشاه در عربستان این روزها به مسئلهای جدی و حساس تبدیل شده است زیرا شاهزادگان سالخورده و بیمار عرب نمیتوانند برای مدت طولانی قدرت را در دست داشته باشند. شاهزاده سلطان که اکتبر گذشته ولیعهد عربستان شده بود، چندان در این سمت دوام نیاورد و بهدلیل بیماری خیلی زود جانشینی پادشاه را برای برادرش شاهزاده نایف به ارث گذاشت اما نایف نیز به سختی بیمار بود و پس از چندماه دست و پنجه نرمکردن با این مشکل در بیمارستانی در ژنو سوئیس جان سپرد.
روی کار آمدن شاهزاده سلمان برای مردم کشورش خبر خوبی است زیرا او نسبت به برادرش عملگراتر و ترقیخواهتر است و بهعنوان فرماندار و همهکاره شهر ریاض در آبادانی پایتخت نقش بسیار مهمی ایفا کرده است. نایف که در سال1933 به دنیا آمده بود از سال1975 تا زمان مرگ، وزیر کشور باقی ماند. او هرگز طرفدار اصلاحات نبود و در مسائل مربوط به حقوق بشر بسیار سختگیرانه عمل میکرد. او طی چندین دهه با رانندگی زنان در کشورش مخالفت کرد و به برابری حقوق اقلیت شیعه با هموطنان سنی خود اعتقادی نداشت. سال گذشته زمانی که عربستان تصمیم گرفت که نیروهای نظامی خود را برای سرکوب شیعیان بحرینی مخالف رژیم حاکم بر این کشور، اعزام کند، نایف یکی از حامیان اصلی این تصمیم بود. دشمنی و کینه او نسبت به ایران به حدی بود که از استانداردهای سعودیها هم فراتر رفته بود. البته او از گذشته نسبت به آمریکا نیز بسیار بدبین بود و به همکاری با آنها اطمینان نداشت اما از سال2004 ناچار شد برای مقابله با براندازی رژیم آلسعود توسط القاعده به این نوع همکاریها تن دهد.
از نظر نایف و سایر تندروهای آلسعود، درخواست اصلاحطلبان برای کمکردن قدرت پلیس مخفی عربستان ( المخابرات) خطری جدی برای قدرت آنها بهحساب میآمد. به همینخاطر با مخالفان به تندی و سختگیرانه رفتار کرده و آنها را بهشدت سرکوب میکرد؛ فرقی نداشت آنها اعضای القاعده باشند یا شیعیانی که خواهان حقوق برابر با سایر هموطنان خویش. حالا که شاهزاده سلمان، ولیعهد عربستان شده شرایط بسیار تغییر کرده است. از سال گذشته که او پس از مرگ شاهزاده سلطان، وزیر دفاع شد، نظامیان سعودی را برای هرگونه مقابله با تحولات منطقه آمادهباش نگه داشته و یمنیها را به جنگ با القاعده ترغیب کرده است. از طرفی هیچ نشانهای از مخالفت او برای اشغال بحرین وجود ندارد. این در حالی است که شاهزاده سلمان از گذشته به پذیرفتن تغییرات صلحآمیز و بهکار گرفتن آن شهرت داشته است. او که سال1935 به دنیا آمده پسر عبدالعزیزبنسعود و برادر ناتنی ملکعبدالله و برادر تنی شاهزاده سلطان و شاهزاده نایف بوده است. او از برادر بزرگش یعنی پادشاه 10سال کوچکتر است اما وضعیت جسمانی خوبی ندارد با این حال از شانس بالایی برای جانشینی پادشاه برخوردار است.
او از سال 1963 تا سال گذشته فرماندار ریاض بود. زمانی که این سمت را از آن خود کرد، ریاض مکانی کوچک و دورافتاده با جمعیتی کمتر از 200هزار نفر بود اما در طول یکدهه، جمعیت این شهر به نیممیلیون نفر رسید و امروز هفتمیلیون نفر در ریاض و اطرافش زندگی میکنند. با توجه به چنین رشد شهری، سلمان شرایط تامین زیرساختهای لازم و شیرینکردن آب دریا و ساختمانسازیهای گسترده را در این شهر فراهم کرد. در دهه80 زمانی که ریاض به جای جده پایتخت عربستان شد، سلمان زمینه حضور و اسکان دیپلماتهای خارجی را نیز ممکن ساخت. جابهجا کردن دیپلماتهای خارجی به ریاض موضوعی بسیار حساس و بغرنج بود. مردم جده نسبت به حضور بیگانگان بسیار صبورتر بودند اما در ریاض تندروهای وهابی کار را برایشان دشوار میساختند. با این حال سلمان توانست از پس این کار دشوار برآید.
علاوه بر این موفق شد سلطنت را به سمت فناوری و علوم پیش ببرد تا جایی که پسرش سلطان بنسلمان، نخستین مسلمانی بود که با یک سفینه آمریکایی به فضا سفر کرد. ایجاد تغییر در عربستان امری بسیار حساس اما روبه رشد است. ملکعبدالله را طرفدار اصلاحات میدانند که با برادرش نایف بسیار تفاوت دارد؛ یکی صلحطلب و دیگری تندرو. بنابراین همکاری ملکعبدالله و شاهزاده سلمان میتواند به هماهنگی بیشتری منجر شود و شاید در مسیر اصلاحات پیش برود.
نیوزویک