در جمع این لژیونرها بدون شک پرسروصداترین حضور را بهنام محمودی، چهره برجسته تیم ملی والیبال ایران طی سالهای 2002 تا 2006 داشت که توانست پس از دو فصل حضور در لیگ سری B ایتالیا (در تیم سانتاکروچه) راهی سری A و تیم صاحبنام پروجیا شود؛ تیمی که بسیاری از ستارگان مطرح والیبال جهان در آن دوران در این تیم عضویت داشتند.
بازیکن پیشین تیم ملی والیبال در گفتوگو با همشهری، در خصوص خاطرات حضور چندسالهاش در لیگ ایتالیا گفت و اینکه شرایط امروز والیبال ما و بستری که برای حضور بازیکنان برجسته کنونی بهمنظور پیوستن به تیمهای اروپایی فراهم است هرگز قابل قیاس با دورانی نیست که او به همراه سعید رضایی، دیگر بازیکن سابق تیم ملی راهی دیار آتزوریها شده بودند. محمودی در این گفتوگو از دلایل توقف پروژه لژیونر شدن والیبالیستهای ایران در سالهای اخیرهم میگوید.
- چطور شد در آن روزها که والیبال ما در ابتدای راه پیشرفت بود و هنوز در آسیا و جهان مثل امروز شناخته شده نبود، شما و یکی، دو نفر از ملیپوشان والیبال مورد توجه تیمهای اروپایی واقع شدید و توانستید راهی اروپا شوید؟
درست است والیبال ما در آن دوران هرگز شرایط امروزش را نداشت و در ابتدای راه موفقیت قرار داشت ولی یکی از مهمترین فاکتورها برای لژیونر شدن بازیکنان هر رشتهای، شرکت در میدانهای جهانی و بینالمللی است. در همان دوران من و چند بازیکن دیگر تیمملی پس از درخششی که در مسابقات جوانان جهان1997 و 1999 بحرین و تایلند و همچنین مسابقات قهرمانی بزرگسالان جهان 1998 ژاپن داشتیم مورد توجه نمایندگان باشگاههای اروپایی قرار گرفتیم و در نهایت نیز با علاقه شخصی شرایط حضورمان را در خارج از کشور فراهم کردیم.
- یعنی اینکه اگر این تمایل از سوی شما وجود نداشت، این انتقال صورت نمیگرفت؟
بله، همینطور است. خودمان هم دلمان میخواست که دنیای حرفهای را تجربه کنیم و در این راه جدا از کمکهای فدراسیون و باشگاه، اراده خودمان نیز دخیل بود. میدانستیم برای موفق شدن باید به دنیای تازه و ناآشنایی قدم بگذاریم که سختی و دشواریهای خاص خود را داشت و همین موضوع میتوانست نظر ما را تغییر دهد، همانگونه که خیلی از بازیکنان برجسته، چه دوران من و چه دورههای قبل، از ترس همین مسئله اشتیاقی به لژیونرشدن از خود نشان ندادند و به همان حضور در تیمهای داخلی بسنده کردند. پذیرش سختی ورود به دنیای حرفهایها و مبارزه برای اثبات شایستگی در وهله نخست به یک اراده قلبی بستگی دارد وگرنه نمیتوان از پس تحمل مشکلات و آن هم در کشوری غریبه برآمد. الان هم همینگونه است و خیلی از بازیکنان سرشناس به دلایل مختلف مادی و ترس از سرخوردگی،از لژیونر شدن هراس دارند.
- آیا در آن هنگامی که شما و چند بازیکن دیگر مثل سعید رضایی به ایتالیا رفتید از نظر مادی و درآمد، سود بیشتری در بازی کردن در تیمهای داخلی بود یا تیمهای خارجی؟
من ابتدا که به ایتالیا رفتم دستمزدم 20هزار دلار درسال بود که بعدها تا 70 و 100 هزار یورو هم رسید. ولی باور کنید همان زمانی که قصد رفتن به ایتالیا را کردم، پیشنهادهای تیمهای داخلی نیز کمتر از پیشنهادهای تیمهای خارجی نبود اما کنجکاوی و رؤیای بینالمللی شدن باعث شد تا مسائل عاطفی از جمله دوری از خانواده را تحمل کنم. طبیعی است که حضور در یک کشور جدید با فرهنگ متفاوت و انتظارات بالا میتواند تفکر لژیونرشدن را از هر بازیکنی سلب کند.
- چقدر از تصمیمی که در آن موقع گرفتید، راضی هستید؟
خیلی راضیام و اگر باز هم زمان به عقب برگردم همان تصمیمی را میگیرم که 10سال پیش گرفتم. نکتههای فراوانی از حضور در لیگ حرفهای ایتالیا که در آن دوران خانه دوم بهترین بازیکنان خارجی جهان بود آموختم که هنوزم که هنوز است چراغ راه آینده ورزشیام پس از دوران بازیگری محسوب میشود. با وجود اینکه چند سالی است که رسما والیبال را کنار گذاشتهام، نیم کیلو هم وزن زیاد نکردهام و الان هم با چند ماه تمرین قول میدهم که چیزی کمتر از ملیپوشان فعلی نداشته باشم.
- ابتدا شما راهی ایتالیا شدید و به دنبالتان سعید رضایی هم آمد. آیا آمدن او به حضور شما ربط داشت یا اینکه خود او هم همانند شما با معرفی فردی مثل جیاکوب ایتالیایی (مدرس بینالمللی والیبال) و آژانسهای نقل و انتقالات به تیم سانتاکروچه معرفی شده بود؟
البته سعید رضایی و چند نفر دیگر از بازیکنان آن موقع تیم ملی هم مورد توجه آژانسهای نقل و انتقالات بودند اما من بعد از رفتن یک بازیکن سرعتی خارجی پیشنهاد حضور او را دادم که مسئولان باشگاه هم پس از تست کردن او قبول کردند البته این نکته را هم بگویم که حضور موفق بازیکنی از یک کشور، بهترین معرف کیفیت سایر بازیکنان و مربیان خواهد بود و باعث میشود تا راه ورود دیگران آسانتر مهیا شود. همان موقع جز من و سعید رضایی، بسیاری از بازیکنان دیگر هم شرایط لژیونرشدن را داشتند که خودشان نخواستند.
- چه خاطراتی از آن دوران دارید؟
دوران شیرینی بود. اثرات حضور ما در خارج از کشور و آن هم در لیگ ایتالیا تاثیرات مثبتی به لحاظ تبلیغاتی برای والیبال ایران داشت. کمتر روزی بود که روزنامهها و رسانهها از ما و نتایج تیم ما ننویسند. همین روزنامه شما بابت پیدا کردن کیف پول یک شهروند ایتالیایی و پیدا کردن صاحب آن توسط من یک صفحه کامل گفتوگوی اختصاصی بامن انجام داد. حتی یادم نمیرود در همان سالها از سوی صداوسیما هر سال به برترینهای ورزش کشور جایزه ویژهای داده میشد و اکثر نفرات برتر آن همواره از میان کشتیگیران، فوتبالیستها، بوکسورها، وزنهبرداران و تکواندوکاران انتخاب میشدند اما حضور تاثیرگذار ما در ایتالیا باعث شد تا یک سال من را به عنوان یکی از 10چهره برتر انتخاب کنند.
به نظر من حضور ورزشکاران برجسته داخلی به عنوان لژیونر، تاثیرات شگرفی به لحاظ فرهنگی دارد و ورزشکار و مربی لژیونر موفق میتوانند بهترین سفیران برای معرفی یک کشور محسوب شوند. یک مثال زنده؛ برزیل را مردم جهان بیش از آنکه با قهوه و سایر محصولات کشاورزیاش بشناسند با فوتبال میشناسند یا همین کشور کامرون که دیدید چگونه در مسابقات جامجهانی فوتبال در ایتالیا با فوتبالش و ستارگان گمنامش توانست در دنیا معروف شود.
- فکر میکنید به چه دلیل امروز تب داغ لژیونرشدن در والیبال ما بهرغم داشتن بازیکنان ممتاز کاهش پیدا کرده یا به عبارت دیگر متوقف شده است؟
واقعیت این است که تفکر حرفهای بر باشگاههای ما، مربیان ما و از همه مهمتر بازیکنان ما حاکم نیست. بازیکنان حاضر نیستند با مشکلات بازی در کشوری دیگر و مصائب دوری از خانواده کنار بیایند. یکی دیگر از دلایل این کاهش و توقف هم میتواند پرداخت دستمزدهای بالا از سوی تیمهای داخلی باشد. مبالغی که با آن میتوان پای بهترین بازیکنان فعلی جهان را هم به لیگ ایران باز کرد. یک مطلب ظریف دیگر هم این میتواند باشد که بازیکنان فعلی طاقت کنار آمدن با تمرینات حرفهای در باشگاههای خارجی را ندارند که حداقل برخی اوقات باید روزی سه جلسه تمرین سخت کنند.
- شما برای دوباره مهیاشدن فضای لژیونرشدن بازیکنان والیبال چه پیشنهادی دارید؟
من فکر میکنم در حال حاضر والیبال ما شرایط خوبی در آسیا و جهان دارد و حتی باشگاههای ما میتوانند با رفتن به سوی حرفهایشدن، این شرایط را به وجود آورند که هم این بازیکنان در داخل حفظ شوند و هم با رفتن از طریق مجاری صحیح به افزایش ارتقای سطح کنونی والیبال ایران کمک کنند.