واقعیت این است که سازمانی که دوسوم کشورهای کره زمین را گردهم آورده است، هنوز میتواند نقشی تعیینکننده در صحنه بینالمللی داشته باشد. از این دیدگاه، شاید ایران در بهترین زمان ممکن میزبانی این جنبش و ریاست سهساله آن را بهعهده میگیرد. کشورمان بهویژه در سالهای اخیر با وجود تمام فشارها و بیمهریهای بینالمللی، در صحنه سیاست خارجی منادی ضرورت نقشآفرینی بیشتر کشورهای خارج از حوزه موسوم به ابرقدرتها بوده است. در عین حال این ضرورت از سوی کشورهای دیگر نیز مطرح شده که تشکیل بلوکهای جدیدی مانند سازمان بریکس (شامل چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی) مؤید آن است.
برگزاری جنبش غیرمتعهدها در این مقطع زمانی از جهتی دیگر نیز برای ایران و جهان اهمیت دارد. در دورهای که کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا میکوشند با انواع تحریمهای یکجانبه و چندجانبه ایران را در انزوای سیاسی و اقتصادی کامل قرار دهند، حضور عالیترین مقامات اکثریت کشورهای جهان در تهران این امکان را فراهم میآورد تا ضمن ناکام گذاشتن این تلاش، زمینهای برای حرکت به سوی افقی تازه برای ایجاد سازوکارهای تأمینکننده منافع ملی ایران مهیا شود. ایران برای تسهیل رسیدن به این هدف از طریق جنبش غیرمتعهدها دستکم سه سال زمان دارد. با این حال تصمیماتی که در اجلاس تهران اتخاذ خواهد شد دورنمای تحولات سه سال آینده را نیز روشن میسازد. با توجه به مواضع اعلامشده ایران، مبنی برتلاش برای فعال ساختن نقش جنبش در سه سال آینده در صحنه بینالمللی و تلاش برای کمک به مدیریت فراگیرتر امور جهانی، طبیعی است که این جنبش باید به رهبری ایران راهکاری برای بحرانها و مشکلات جاری جهان ارائه کند. از این لحاظ طرح ایران برای بحران سوریه که وزیر امور خارجه آن را بسیار عملیاتی خوانده است، میتواند راهگشای اقدامات دیگر باشد. تهران قصد دارد این طرح را در منظر قضاوت اعضای جنبش و در نهایت کل جهانیان قرار دهد. هوشمندی ایران برای ارائه طرحی که با اجماع اعضا تأیید شود، به علاوه اقدامات دیگر در ماههای پیشرو، میتواند هم تلاشها برای تضعیف جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی از طریق اضمحلال سوریه را ناکام بگذارد، هم زمینه همگرایی بیشتر تهران با جامعه بینالملل را با هدف تأمین منافع کشورمان در آینده نزدیک فراهم آورد.
جنبش غیرمتعهدها قبلا با تشکیل بلوک سیاسی «گروه 77» در متن سازمان ملل در سال1963و نهاد اقتصادی آنکتاد در سال1964به موفقیتهای قابل ملاحظهای برای متعادلسازی مدیریت جهانی دست یافته است. طرح «نظم جدید اقتصادی بینالمللی» مصوب اجلاس الجزیره در سال1973که در سال بعد از آن در مجمع عمومی سازمان ملل نیز تأیید شد، از دیگر نقاط روشن تاریخ این جنبش محسوب میشود. امروز نیز اگرچه دیگر یافتن موضع مبتنی بر حفظ فاصله برابر با دو بلوک شرق و غرب معنایی ندارد اما مقاومت جهان سوم در برابر شکاف شمال- جنوب که بهواسطه نامتقارنی روابط ناشی از آثار جهانیسازی، تقویت شده است، در متن حرکت غیرمتعهدها قرارمیگیرد که با التفات به تجارب موفق جنبش در گذشته و ضعف قدرتهای بزرگ در مدیریت عادلانه امور جهانی در حال حاضر، میتواند به این جنبش در جهت نقشآفرینی در نظام جهانی جان تازهای ببخشد.