در اینباره باید عملکرد غیرمتعهدها را به دو مقطع زمانی قبل از ارسال پرونده به شورای امنیت و پس از آن تقسیمبندی کرد. مشخصا تا زمانی که پرونده ایران از شورای حکام و آژانس، به شورای امنیت سازمان ملل ارسال نشده بود، غیرمتعهدها نگاهی صنفی به موضوع هستهای ایران داشتند و میتوانستند در جهتدادن به این پرونده نقشآفرین باشند اما مثل خیلی از نقاط عطف دیگر در تاریخ حضور سیاسی غیرمتعهدها، جمع غیرمتعهدها تحتالشعاع بازی قدرتی قرار گرفت که در شورای حکام شکل گرفت؛
یعنی با کنارکشیدن چین و روسیه از رقابت با آمریکا، عملا غیرمتعهدها هم رأی به این دادند که پرونده ایران از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل برود و بعد از آن بود که اعضای جنبش غیرمتعهد خودشان متوجه شدند عملا نقششان در قبال موضوع هستهای ایران به یک نقش بیانیهای کاهش پیدا کرده است.
تا پیش از این مقطع، آنها میتوانستند بهگونهای در رأیگیریهای شورای حکام علیه قطعنامههای ضدایرانی اجماعی صنفی شکل دهند اما در شورای امنیت جایی برای مانور غیرمتعهدها وجود نداشت و این یکی از اشتباهات تاریخی غیرمتعهدها بود.اما در کل، مواضع غیرمتعهدها در قبال برنامه هستهای ایران معطوف به همین یک موضوع و این یک بعد نیست. وقتی بحث گزارشی درباره برنامه هستهای ایران پیش میآید، آنها بهطور معمول جلسهای تشکیل داده و معمولا بیانیهای در طرفداری از برنامه هستهای ایران ارائه میدهند. این بیانیهها به نوعی همدلی صنفی اعضای غیرمتعهد را میرساند؛ این همدلی صنفی یک دلیل محکم دارد و آن این است که نوع برخوردی که الان با ایران میشود بهعنوان الگویی تعبیر میشود که ممکن است در آینده درباره تکتک اعضای غیرمتعهد هم این الگو پیاده شود.
بهعنوان مثال، براساس اساسنامه آژانس همه کشورها میتوانند از کل چرخه سوخت هستهای برخوردار شوند اما کشورهای عضو باشگاه هستهای الان بهدنبال این هستند که اساسنامه آژانس را تغییرداده و یک باشگاه هستهای جدید شکل بدهند؛ به این معنا که باشگاه هستهای اول شامل کشورهای دارای بمب هستهای و باشگاه هستهای جدید شامل کشورهای دارای سوخت هستهای باشد. لازمه تشکیل این باشگاه دوم، تغییر اساسنامه آژانس است. در اینجا میبینیم که گروه نم به همراه ایران مانع از این میشوند که اساسنامه آژانس تغییر کند. جمهوری اسلامی ایران نیز از همین بنای حقوقی استفاده میکند که برنامه خودش را پیش ببرد و در مذاکرات دست پایینتر را نداشته باشد.
در کل باید گفت که عملکرد در قبال برنامه هستهای ایران متاثر از سنت رفتاری غیرمتعهدها در دنیای بعد از 1961میلادی است که غیرمتعهدها شکل گرفتند.این رفتار باید در نشست تهران تغییر کند. در این نشست از آنجا که انگیزه میزبان در مقابله با برهم زدن نظم آمریکایی جهان بالاست؛ دبیرخانهای قوی برای جنبش غیرمتعهدها میتواند شکل بگیرد و این دبیرخانه در طول ایام میتواند نسبت به سیاستهای مختلفی که شکل میگیرد، غایب نباشد و نقشی حاضر را بازی کند، در غیر این صورت میبینیم همه وقتی بیدارگونه کار میکنند، غیرمتعهدها دچار خوابی میشوند که این خواب گریبان تکتک اعضای آن رامیگیرد.
* کارشناس مسائل سیاسی