در دیدار اعضای شورای حوزههای علمیه تهران با مقام معظم رهبری به ثمرات این حوزه اشاراتی شد. آنچه در پی میآید گفتوگویی است با حجتالاسلام علیاکبر صادقیرشاد، ریاست شورای حوزههای علمیه استان تهران و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره پیشینه حوزه علمیه تهران و چگونگی تاسیس و فعالیتهای شورای حوزههای علمیه تهران.
- اگر ممکن است این گفتوگو را از اشاره به پیشینه حوزه تهران آغاز کنیم؟
اگر ری را هم جزو تهران قلمداد کنیم که این چنین است، باید گفت که حوزه تهران، تاریخی برابر با تاریخ تشیع دارد زیرا ری از عهد ائمه معصوم(ع) مرکز فقاهت و دیانت بوده است. در دانشنامه جهان اسلام، مدخل حوزه علمیه تهران که در جلد 14 آن درج شده چنین آمده است: «پس از آنکه آغامحمدخان قاجار در سال1200، تهران را به پایتختی ایران برگزید و پس از توسعه شهر از زمان فتحعلیشاه (1250-1212) به این سو، مدارس و نیز مسجد- مدرسههای فراوانی در این شهر بنا شد (رجوع کنید به تهران، بخش3: شهر). در پیگیری سیاست توسعه تهران، در دوره محمدشاه و بهویژه با صدارت حاجیمیرزا آقاسی، فضلای حوزههای دیگر، برای رونق تهران به مهاجرت به این شهر تشویق شدند. بدینترتیب با رویآوردن علما و طلاب علوم دینی به تهران- که در مجاورت شهر مذهبی ری، آرامگاه حضرت عبدالعظیم حسنی قرار دارد- حوزه علمیه بزرگی در پایتخت جدید ایران پیافکنده شد که بهسرعت پیشرفت کرد. تداوم مدرسهسازی در سراسر دوره قاجار در این شهر و نیز جمعیت روزافزون طلاب تهران گواه این پیشرفت است. بنابر یک گزارش آماری، در دوره ناصرالدینشاه قاجار (1313-1264)، 47باب مسجد که بسیاری از آنها مدرسه نیز داشتهاند، 35باب مدرسه و 463،1طلبه به ثبت رسیده است. جمعیت طالبان علوم دینی در دورههای بعد نیز روبهافزایش داشت، چنانکه مثلا در دوره مظفرالدینشاه (1324-1313) انجمن طلاب مشروطهخواه که از تشکلهای حوزوی بود، بیش از هزار عضو داشت (رفیعی، ص28). در آن دوره، اهمیت حوزه تهران، بیش از حوزه قم بود و طلاب علوم دینی از بسیاری از شهرهای ایران برای تحصیل به تهران میآمدند. از اسم نسبت بسیاری از علمای مقیم تهران در عهد ناصری آشکارا پیداست که بیشترشان از شهرهای مختلف ایران به تهران آمده بودند. در میان مدرسههای پیش از عصر قاجاری دو مدرسه مشهور است؛ یکی مدرسه حکیم هاشم و دیگری مدرسه رضائیه [نام تاریخیاش مسجد و مدرسه آقاملارضاست و اکنون زیرنظر حقیر فعالیت میکند] هر دو متعلق به قرن دوازدهم، درخور ذکرند...، مدرسه رضائیه به ملاآقارضا فیروزآبادی (متوفی 1117) منسوب است (کریمان، ص306) و ابوالحسن طهرانی (متوفی 1272)، از فقهای بنام سده سیزدهم، پیش از سفر علمی به اصفهان و عراق در همین مدرسه نزد مدرسی به نام سیدآغا مقدمات علوم را خوانده بود.
پس از بدو احداث شهر تهران که حدود 200سال پیش رخ داده، حوزه علمیه این شهر نیز تأسیس شده است، بنابراین اکنون در تهران مدارسی داریم مانند مدرسه صدر فعلی [میرزاشفیع قدیم] و مدرسه شهید بهشتی فعلی (سپهسالار قدیم) مدرسه محمدیه، مقابل مسجد جامع که نام تاریخیاش مدرسه خانمحمدیه است و اکنون این مدرسه نیز زیرنظر حقیر فعالیت میکند، با وقفنامههایی حاکی از سابقه حدود 200ساله. این نکته را برای جلب توجه حضراتی که امکانات ملی را فراچنگ دارند میگویم که در دوره قجرها دهها مدرسه علمیه در شهر تهران ساخته شد و در عهد جمهوری اسلامی تنها یک مدرسه اخیرا به حمایت کامل دستگاههای اجرایی احداث شده است!
زمانی در این شهر همزمان چندین فقیه صاحب رساله عملیه و دارای مقلدین فراوان و کرسی درس خارج پرجمعیت حضور داشتند. در مقطعی و پیش از آنکه قم بین حوزههای علمیه شیعه، کانون حکمت شود، تهران کانون حکمت و معرفت بود و حکمای بزرگی در آن به تدریس فلسفه و عرفان اشتغال داشتهاند. زمانی تهران شهر «هزار حکیم» نامیده میشد و در مدارس مختلفی چون سپهسالار قدیم وجدید، مدرسه حکیم هاشم، مدرسه مروی، مدرسه منیریه، مدرسه صدر و مدرسه کاظمیه و... همزمان کرسی حکمت و عرفان در سطح و استوای بالای علمی دایر بوده و جم قفیر و جمع کثیری از فضلا در دروس شرکت میجستند. البته حوزه فلسفی تهران با تأسیس مدرسه مروی بهوسیله خان مروی و دعوت شاه قاجار از آخوند ملاعلینوری جهت تدریس فلسفه در آن مدرسه، جان گرفت. هرچند حکیم ملاعلی نوری عذر آورد و یکی از شاگردان خویش حکیم ملاعبدالله مدرس زنوزی را در سال1237 هجری قمری جهت تدریس در مدرسه مروی معرفی کرد و بدینترتیب مدرس زنوزی، نخستین مدرس فلسفه صدرایی و شارح حکمت متعالیه در حوزه فلسفی تهران است؛ البته حکمای اربعه (قدسالله اسرارهم) عامل کوچش حکمت از اصفهان به تهران و شکلگیری مکتب حکمی عرفانی تهران پس از مکتب اصفهان شدند.
با تأسیس دانشگاه تهران در سال1312 شمسی افق تازهای در حوزه عرفانی و فلسفی تهران گشوده شد. علامه الهی قمشهای از نخستین کسانی بود که موجبات پیوند و تفاهم حوزههای علمی قدیم را با عرصههای دانشگاهی جدید فراهم آورد. وی علاوه بر تدریس حکمت و منطق و ادبیات در مدرسه سپهسالار- که به دانشگاه معقول و منقول تبدیل شده بود- در دانشگاه تهران نیز به تدریس فلسفه و زبان پرداخت. حکیم الهی قمشهای بیش از 35سال در مدرسه سپهسالار به تدریس حکمت و فلسفه پرداخت. او شاگردانی چون علامه حسنزادهآملی، علامه جوادیآملی و محمدرضا ربانیتربتی را پرورد.
همانگونه که مکتب تهران میراثدار مکتب اصفهان قلمداد میشود مکتب قم نیز وامدار حوزه تهران است و حکمای بزرگ کنونی حوزه قم شاگردان آن دوره حِکمی تهران قلمداد میشوند. امثال آیتالله علامه شهید مطهری، آیتالله علامه حسنزاده، شیخالحکماء آیتالله جوادیآملی، شاگردان حکمای تهران هستند و غالبا در دورههای آغازین تحصیل در تهران بودهاند سپس به قم منتقل شدهاند. با استقرار مرحوم علامه طباطبایی(ره) در شهر قم، این شهر تبدیل به کانون فلسفه و حکمت شد. به این ترتیب حکمت از حوزه تهران کوچید و رحل اقامت در حوزه قم افکند.
سیاستهایی در دوره پهلوی و بهخصوص پهلوی دوم در تهران اعمال شد تا حوزه تهران را از بین ببرند و این سیاستها نیز مؤثر بود. علاوه بر اینکه شهر گسترش پیدا کرد و شهر گسترده و سنگین و پرجمعیت و شلوغ تهران، عملا امکان و اجازه رشد و رویش را بهحوزه تهران نداد و این حوزه رفتهرفته زیر پوسته این شهر گسترده دفن شد. والا علاوه بر رونق و قوت علمی و معرفتی حوزه تهران، این حوزه بس فاخر و نیرومند در ادوار مختلف نقش بسیار تعیینکنندهای در مسائل سیاسی- اجتماعی کشور داشته است. علما و مجتهدان حوزه تهران در نهضت تنباکو پیشاهنگ بودند. در نهضت مشروطه، بسیاری از مجتهدین و خطبای صاحبنام درگیر با مشروطه، اعم از کسانی که با مشروطه مطلقه (سکولار) موافق بودند و کسانی که طرفدار مشروطه مشروعه بودند، در شهر تهران مستقر بودند و از ابواب جمعی این حوزه قلمداد میشدند. اگر هم نجف در نهضت تنباکو و نهضت مشروطه نقشآفرین بود (که چنین بود)، عمدتاً با اطلاعات و اقتراحاتی که علمای حوزه تهران به آن بزرگان میدادند به تصمیم میرسیدند و اقدامی میکردند و فتوایی میدادند. پس از آن هم در جنبشهای بعدی مجتهدین و گاه فضلای جوانتر وارد صحنه شده و نقشآفرین شدند. در مسئله نهضت ملی شدن صنعت نفت علمای تهران نقش برجستهای داشتند. در نهضتهای دیگری که جوانترها برپا کردند، مثل فدائیان اسلام و بهرغم اینکه در دوره انقلاب اسلامی حوزه تهران از حضور فضلای بزرگ و حکمای برجسته تهی شده بود و براثر اعمال سیاستهای سکولاریستی پهلوی، هویت خود را از دست داده بود، علما که بسیاری از آنها تربیتیافته نجف و قم و احیاناً تهران بودند در انقلاب اسلامی نقش بیبدیلی داشتند و پیشاهنگ و پیشتاز مبارزات مردم تهران بودند.
- از شما میخواهیم که اکنون اندکی از ماجرای تاسیس و نحوه و چگونگی فعالیتهای شورای حوزههای علمیه استان تهران بگویید و اینکه چرا و چگونه این شورا بنیان گرفت؟
اجرای تاسیس شورای حوزههای استان تهران مفصل است که در فرصتی مناسب به شرح آن خواهم پرداخت و اکنون به اجمال و سربسته عرض میکنم که تشکیل شورا ثمره پیگیریهای ممتد و حوصلهسوز ما و برخی از دوستان و نیز حمایت مؤثر شورایعالی و تدبیر حکیمانه مدیریت محترم حوزههای علمیه کشور است؛ اول دفتر نمایندگی حوزه علمیه قم تشکیل و پس از تاسیس شورا، مرکز مدیریت، جایگزین دفتر نمایندگی شد. جا دارد اینجا از مساعی یکساله حضرت آقای سیدهاشم حمیدی طی تصدی نمایندگی قم در تهران ذکر خیر کنیم. نخستین جلسات شورا که در فروردینماه1389 در منزل بنده ترتیب یافت، تاکنون و در ظرف دوسال، بهطور میانگین هر دو هفته یکبار برگزارشده و در این مدت، شورا و مرکز مدیریت حوزههای استان، برنامهریزیهای ارزنده و فعالیتهای کامیابی در جهت سازماندهی امور و ارتقای شئون حوزههای علمیه استان تهران صورت داده است.
شورای حوزههای علمیه استان تهران، با عضویت مجموعهای از فضلای حوزه تهران که سابقه و تجربه انباشتهای در اداره حوزه و تدریس دروس سطوح عالی را دارند، عضو این شورا هستند، از فروردین1389 آغاز به کارکرده است؛ حضرات آقایان حاج سیدعلیاصغر هاشمی علیا با بیش از 40سال پیشینه در حوزه چیذر؛ حاج شیخ محسن حبیبی با تجربهای افزون بر 30سال، در کنار مرحوم آقای مجتهدی در مسجد و مدرسه ملاجعفر (حوزه مجتهدی فعلی) حقیر کمترین، با توفیق حدود 30سال خدمتگزاری طلابی که در حوزه علمیه امام رضا(ع) تحصیل میکردهاند این مجموعه همواره سه تا چهار مدرسه را تحت نظر داشتهاست؛ همچنین حاج شیخ کاظم صدیقی، مؤسس و مسئول مدرسه امام خمینی ازگل با 10سال سابقه، حاج سیدباقر خسروشاهی با پیشینه ممتد سرپرستی مدرسه شیخ عبدالحسین، حاج سیدمهدی خاموشی با پیشینه مدیریت طولانی دبیرستانهای معارف و سرپرستی دو مدرسه علمیه برادران و خواهران و حاج سیدمحمدحسن ابوترابی با یک دهه سابقه مسئولیت مدرسه امام حسین(ع) اعضای این شورا هستند. اغلب این دوستان سالهاست در حوزه تهران عهدهدار تدریس سطوح عالی هستند.
- نخستین گامی که شورا برای فعالیت پس از تاسیس خود برداشت چه بود؟
اولین اقدام که در همان جلسات اولیه صورت گرفت، تهیه و تصویب سیاستها و خطوط مشی شورا بود که شامل 10بند است؛ سیاستها و خطوط مشی شورا به شرح زیر است: 1- اهتمام خاص به پیگیری آرمانهای حضرت امام(س) و رهنمودهای رهبر فرهمند انقلاب اسلامی(دامظله) و نظرات مراجع عظام، در امور و شئون حوزه. 2-التزام به جایگاه ستادی شورایعالی و مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور (قم) و تنظیم فعالیتها در چارچوب سیاستها و مقررات کلان ابلاغی. 3- تحفظ بر استقلال هویتی، سیاسی، مدیریتی و مالی حوزه و اهتمام به شناخت و روزآمدسازی و کاربست سنتهای اصیل و آزموده حوزه کهن شیعه، در زمینه تعلیم و تربیت و مدیریت و زی معنوی، ضمن اجتناب از افراط و تفریط. 4- بهرهبرداری مناسب از تجارب و نظرات متولیان و بزرگان حوزه تهران و تحفظ بر استقلال مدیریتی مدارس علمیه. 5- اهتمام به طراحی و جایگزینسازی نظام آموزشی «تحولگرا»، «اخلاقنمون»، «پژوهشمحور»، «استعدادورز» و «پرورشمآل»، به جای سنت آموزشی «حافظهمحور» و «فراگرفتمآل» کنونی. 6- سعی بر کارآمد و روزآمدسازی نظام مدیریتی حوزه و انباشت تجربههای قابل انتقال به دیگر نواحی کشور. 7- ضمن اهتمام به ارتقای کیفی دروس اصلی حوزهها، تلاش برای گسترش رشتههای تخصصی نظری و مهارتی حوزوی، بهویژه علوم عقلی، با توجه به نیازهای ملی و پایتخت و رسالت کنونی علمای دین، در جوامع اسلامی. 8- برنامهریزی و تلاش ویژه برای ارتقای فکری و آگاهی فضلا و طلاب در زمینه شبهات و مباحث نوپدید و ترویج آزاداندیشی و نظریهپردازی در چارچوب مبانی و منطق دینی در محیط حوزه و اهتمام به مهارتافزایی تحقیقی، تدریسی و تربیتی مدیران، مدرسان و طلاب. 9- تثبیت وضعیت استخدامی و سازمانی مدیران و کارکنان، مدرسان و محققان حوزه استان و رتبهبندی مدرسین تماموقت بهعنوان هیأت علمی مدارس علمیه، اهتمام به بهبود وضع معیشتی مدیران، مدرسان، طلاب، کارکنان حوزه و ارائه خدمات رفاهی درخور. 10- تدبیر و تلاش ویژه برای جذب استعدادهای برتر جهت تحصیل در حوزه، در عین اهتمام فراگیر به افزایش رغبت و اقبال عمومی جوانان تهرانی.
این اصول، در حقیقت مرامنامه مدیریتی و رفتاری شورا قلمداد میشود که در نخستین جلسات آن به تصویب رسیده و مورد اهتمام اعضای محترم و نصبالعین همکاران ما در مرکز مدیریت حوزههای استان تهران است. از اهم اهداف شورای حوزههای علمیه استان تهران، احیای هویت و مکانت تاریخی حوزه تهران از رهگذر انسجامبخشی به امور و شئون این حوزه دیرپا و عریق و بازگرداندن آن به عرصه و صحنه حیات معنوی و علمی و اجتماعی کشور است. خوشبختانه این هدف کمابیش و با سرعتی درخور در شرف تحقق هست. با افتتاحیهای که در سال تحصیلی 91-90در حرم حضرت امام(ره) با حضور حضرت آیتاللهالعظمی مکارم و مدیریت محترم حوزههای علمیه کشور و تعدادی از اعضای شورایعالی، علمای تهران، مدرسین حوزه تهران و طلاب برگزار شد، حوزه تهران هویتیابی خود را آغاز کرد و کلید بازگشت این حوزه به مکانت و منزلت و احیای هویتش زده شد.
- هماکنون حوزه علمیه تهران در چه وضعیتی به سر میبرد و تا چه اندازه در جهت اصول و اهدافی که به آن اشاره کردید، حرکت میکند؟
از مجموعه قریب به 130مدرسه علمیهای که در شهر تهران و شهرستانهای این استان وجود دارد، تعدادی از آنها متروکه و مخروبهاند و گاه بعضی از اینها به تصرف برخی کسبه درآمده و نوع انتفاع و کاربرد آن هم تغییر کرده. در کل الان 94مدرسه علمیه یعنی 54واحد متعلق به برادران و حدود 40واحد متعلق به خواهران در کل استان و تحت برنامههایی که از شورایعالی حوزههای علمیه دریافت میکنند دایر و فعال است.
ما اکنون روزانه حدود سه هزار کلاس درس را در سطوح مختلف از پایه یک تا دروس خارج فقه و اصول برگزار میکنیم. چیزی قریب به 900مدرس برادر و خواهر در مجموعه این مدارس و قریب به 10هزار طلبه شاغل به تدریس و تحصیل هستند. خوشبختانه در حال حاضر و در شهر تهران 14کرسی درس خارج دایر است. درس خارج حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای طبعا جمعیت اصلی را دارد و چیزی قریب به 1400نفر در جلسات بحث فقهی ایشان حضور پیدا میکنند ولی صدها طلبه دیگر هم هستند که اگر در درس فقه حضرت آیتالله خامنهای شرکت میکنند، در دروس خارج فقه و اصول دیگر اساتید هم حضور پیدا میکنند. مجموعا حدود 1823طلبه درس خارجخوان داریم.
علاوه بر 94مدرسه علمیه دایر که پایهها و سطوح مختلف حوزوی را تدریس میکنند، در استان تهران دو مؤسسه آموزش عالی حوزوی با نامهای مؤسسه آموزش عالی امام رضا(ع) و مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت قاسمبنالحسن(ع) دایر است که رشتههای تخصصی فلسفه، کلام، تفسیر و گرایشهای مختلف حقوق را برگزار میکنند. در مجموعه این دو مؤسسه آموزش عالی، قریب به 400تن از فضلای جوان که پایهها و سطوح تحصیلی طلبگی را طی کردهاند، مشغول به تحصیل در این رشتههای تخصصی هستند.
- گویا شورای حوزههای علمیه استان تهران در سالهای اخیر برنامهریزیها و فعالیتهای خوب و موفقی داشته است، اندکی از عملکرد این شورا و چگونگی این فعالیتها سخن بگویید؟
مجال محدود است من بهناچار بهصورت فشرده و فهرستوار، به عملکرد شورای حوزههای علمیه استان تهران و مرکز مدیریت که سازمان اجرای مصوبات شوراست اشاره میکنم. شورا طی این دو سال و در 55جلسه (بهطور میانگین جلسات شورا هر دو هفته یکبار تشکیل شده است.) موفق به صدور 200فقره مصوبه شده است، یعنی بهطور میانگین در هر جلسه چهار مصوبه؛ که افزون بر 70درصد از این مصوبات عملی شده است و 30درصد باقیمانده یا در جریان اجراست و یا در مراحل اجرا به موانع برخورده است و احیانا بخشی نیز مغفول مانده است که باید از دوستان تقاضا کنیم آنها را پیگیری کنند.
1- طراحی و تصویب سیاستها و خطوط مشی فعالیت شورا و مرکز مدیریت استان. در این مدت شورا سعی کرده در چارچوب این خطوط مشی فعالیت کند. 2- تأسیس و راهاندازی 10مدرسه علمیه جدید جهت توسعه ظرفیت پذیرش داوطلبان تحصیل در حوزه. 3- تشکیل پرونده و بررسی صلاحیت تمامی مدیران، اساتید و طلاب شاغل در مدارس استان. 4- برگزاری دورههای دانشافزایی برای مدیران، معاونان و اساتید مدارس. 5- بازرسی و اعمال نظارت و رفع پارهای نابهنجاریهای مدیریتی مزمن در شماری از مدارس استان. مدارسی در تهران به ظاهر دایر بودهاند اما دچار ناهنجاریهای بسیاری بودهاند، حجم انبوهی از طلاب را پذیرفته بودهاند ولی بدون اینکه از حداقل امکانات علمی و مدیریتی و تجهیزات برخوردارباشند. ما در این بازرسیهای سعی کردیم این مدارس را تعدیل یا تعطیل کنیم، اکنون نظم و نظارتی بر مجموعه مدارس علمیه استان حاکم شده است. 6- نظارت بر برگزاری امتحانات و تصحیح اوراق؛ حقا در این فاصله کوتاه در امور امتحانات و تصحیح اوراق دقتهای خوبی اعمال شده است. 7- برگزاری دورههای آموزشی برای مشاورین تربیتی مدارس. بعضی از مدرسین و یا مدیران باتجربه که با زی طلبگی و مسائل اخلاقی و تربیتی آشنا بودند شناسایی شدند و با برگزاری کارگاههایی شیوههای ارائه مشاوره به طلاب و خانوادههایشان آموزش داده شده و از این رهگذر امکان مراجعه طلاب و خانوادههایشان به بعضی از مدرسین و مدیران کارآزموده بهعنوان مشاوران تربیتی حوزه فراهم شده است. 8- برگزاری دودوره مسابقه المپیاد علمی برای شناسایی استعدادهای برتر از بین فضلا و طلاب جوان حوزه. 9- برگزاری جشنواره مسابقات قرآنی و اعطای جوایز به ممتازین، به انگیزه بسط انس با وحینامه الهی در میان طلاب. 10- ساماندهی اعزام اساتید اخلاق در مدارس استان. یکی از مسائل بسیار مهم که باید در حوزهها مورد توجه قرار گیرد و در حوزه تهران اهمیت این مطلب دوچندان است، مباحث مربوط به تهذیب و اخلاق و اهتمام خاص به پرورش اخلاقی طلاب جوان است. در این بخش نیز اهتمام خاصی صورت گرفته و حدود هزار جلسه بحث اخلاق در طول این مدت برای طلاب برگزار کردهایم. 11- تشکیل شورای قرآنی حوزه استان و برگزاری همایشهای قرآنی و اخلاقی. 12- اعزام مبلغ بلندمدت و کوتاهمدت به شهرستانهای استان و مدارس آموزش و پرورش. فضلای جوان و مدرسین به مدارس آموزش و پرورش، روستا، شهرهای کوچک و حاشیهای اعزام میشوند و این اعزامها گاه بهصورت بلندمدت است و اعزامشدگان چندینماه در آن محل مستقر میشوند و گاه نیز بهصورت کوتاهمدت انجام میپذیرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. 13- برگزاری آموزشهای کاربردی برای مبلغان هجرت. 14- برنامهریزی و تدبیر برای شکوفایی استعداد طلاب برای انتقال یافته و آموختهها از رهگذر تحقیق و تالیف. طی این مدت ما به مسئله پژوهش توجه خاصی داشتهایم. با توجه به اینکه شهر تهران شهری دانشگاهی- حوزوی است و نظر به استقرار و اقامت بسیاری از شخصیتهای علمی و صاحب اثر در تهران؛ آنسان که اگر شهر قم را درنظر نگیریم که بیشتر اهل نظر و قلم را در خود جای داده است، تهران در قیاس با بقیه شهرهای کشور از این جهت از استعداد و استطاعت خاصی برخوردار است، به این جهت ظرفیت پژوهشی حوزه تهران بسیار بالاست. لهذا برنامهریزیهای خوبی انجام دادیم که این وجه فعالیتهای حوزه تهران برجستهتر شود. تا به حال در 28مدرسه، معاونت پژوهش تأسیس کردهایم. 15- برگزاری نخستین جشنواره استانی علامه حلی(ره) استان تهران در سال 1389و 1390. در دوسالی که از تأسیس شورا میگذرد دو جشنواره استانی را قبل از جشنواره ملی علامه حلی برگزار کردهایم که در جشنواره اول در سال 1389، 420اثر از مدارس خواهران و 156اثر از مدارس برادران بهدست ما رسید. 16- صدور مجوز و حمایت از انتشار 15نشریه توسط طلاب مدارس. این اقدام بسیار در تشویق طلاب به ورود در عرصه قلم و تحقیق مؤثر بوده است. انتشار 15 نشریه طلبگی در فاصله کمتر از دو سال در حوزههای استان تهران پدیده باارزشی است. این بدان جهت است که مرکز مدیریت استان علاوه بر آنکه مجوز داده، پشتیبانی کرده و حتی خدمات فنی ارائه داده که طلاب جوانِ مستعدِ مدارس بتوانند صاحب قلم بشوند. 17- انتشار فصلنامه علمی- فرهنگی محفل. 18- تأسیس 10 کانون علمی طلاب در مدارس علمیه استان. برای اینکه میدان مستعدی برای فعالیتهای علمی طلاب فراهم شود 10 کانون علمی در مدارس عمده استان تهران بهوجود آمده که طلاب جوان و بااستعداد را جذب میکند و در فعالیتهای علمی درگیر میکند. 19- برگزاری کلاسها و کارگاههای آموزش فنون پژوهش، شیوههای مقالهنویسی، پایاننامهنویسی و...
حوزه تهران در حال حاضر احیاء شده است و بهتدریج هویت دیرین تاریخی خود را بازمییابد و میرود که مکانت و منزلت اجتماعی، علمی و تاریخی- معرفتی خود را مجددا بهدست بیاورد و بتواند در عرض دیگر حوزههای مقدسه شیعه جایگاهی پیدا کند و عرض اندام کند. اینهمه بهرغم آن بوده است که حوزههای استان تهران با محدودیتها، موانع و مشکلات عمدهای مواجه بودند. مشکل فقدان بودجه کافی، محرومیت از حداقل امکانات مورد نیاز. من خوب است در اینجا عرض کنم که بهرغم اینکه عدد مدارس علمیه در تهران زیاد است و شاید در قیاس با نوع استانها بیشترین مدرسه را داشته باشیم اما مدارس ما همگی مدارسی کوچک و کمظرفیت هستند و نوعا در نقاط شلوغ و پرجمعیت و تجاری شهر قرار دارند که مناسب تحصیل و آموزش نیستند. امکانات پژوهشی و آموزشی و کمکآموزشی در این مدارس در حد صفر است. بودجهای که در اختیار حوزه تهران قرار میگیرد برای اداره یکدهم این مدارس هم کفایت نمیکند. منابع اختصاصیافته خوب مدیریت نمیشود. موقوفات حوزوی که سرمایه بیبدیل و زوالناپذیر حوزهها هستند درست مدیریت نمیشوند، اعتبارات تخصیصیافته عادلانه و منطقی توزیع نمیشوند، سطح زندگی در تهران بالاست، طلاب تهران از گروههای اجتماعی محروم قلمداد میشوند و حتی زیرخط فقر هستند.
ازجمله مشکلاتی که ما و شاید سایر شوراها و مراکز مدیریت در سطح کشور با آن مواجه هستند سیاستهای انقباضی حادی است که از شورایعالی حوزههای علمیه و مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور اعمال میشود. ما از دوستان عزیز خود در شورایعالی و مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور تقاضا میکنیم با نگاه پدرانه به حوزههای سراسر کشور بنگرند و به فرزندانشان اعتماد کنند و دست عوامل خود را در شبکه کشوری سازمان حوزه باز بگذارند و این در حالی است که در استانها بسا کسانی در شوراها و یا مراکز مدیریت حضور داشته باشند که بهلحاظ تجربه و توان برنامهریزی از تواناییهای فوقالعادهای برخوردار باشند که اگر امکانات و اختیارات داشته باشند، حوزههای استانی را بهسهولت و سرعت شکوفا میکنند. در همین تهران در جمع همکاران ما کسانی حضور دارند که قریب به نیم قرن تجربه حوزهداری دارند و افراد خامی نیستند که بگوییم ممکن است خطا کنند یا تصمیمهای ناصواب اتخاذ کنند.
آرمان تحول حوزه که از سوی سلف و بزرگان از شخصیتهای حوزه مطرح شده بوده و در روزگار ما هم از زبان حضرت امام(ره)، علامه شهید مطهری، رهبری فرهیخته انقلاب و بسیاری دیگر از مصلحان صاحبصلاحیت و منتقدان مشفق مطرح شده است، اکنون و همچنان از لسان مراجع عظام (دامت برکاتهم) که گرانیگاه و نقطه ثقل حوزه و محور معرفتی و معنوی حوزههای شیعه قلمداد میشوند پیوسته مطرح میشود هنوز و همچنان در بوته ابهام قرار دارد و بلکه خطر بدفهمی این آرمان عظیم و انیق را تهدید میکند، لهذا من از هر فرصتی که پیش میآید به نفع بیان این دغدغه استفاده میکنم که خطر دانشگاهشدگی و تبدیل ماهیت حوزه که موجب گسست هویتی جبرانناپذیر در آن خواهد شد، جدی است؛ مهمترین خطری که حوزه را تهدید میکند خطر گسست تاریخی و هویتباختگی آن است. من نگران این هستم که چند صباح دیگر سربلند کنیم و ببینیم که حوزه هم الازهر دوم شده است! وصف شریف را یدک میکشد ولی نه شرافتی و نه قداستی باقی مانده است، و یک مشت روحانی ژیگول تحویل جامعه جهانی و ملی میدهیم، قداست، معنویت، علمیت و عمقی و روح قدس و تقوایی در حوزه باقی نمانده است! ما باید با نظمی فراخور حوزه آن را اداره کنیم، نظمی برگرفته از تاریخ هزارساله آنکه تنها از رهگذر شناخت، احیا و روزآمدسازی سنتهای آزموده، اصیل، بومی و دینی که طی قرون بهوجود آمده اما دستیافتنی است؛ باید نظامی مستقل از نظام دانشگاهی غیربومی برگرفته و فراآمده از فرنگ پدید آوریم و بهموقع به اجرا بگذاریم؛ این یعنی تحقق آرمان تحول حوزه.
- شما در جایی از سخنرانی خود فرمودید که بیم آن میرود که حوزهها رنگ و بوی دانشگاه بگیرند، آیا بهطور مشخص حوزه تهران و شورای مدیریتی برنامهای عملیاتی برای پیشگیری از این موضوع داشته است؟
حوزههای استانی و ازجمله تهران، همانطور که تلویحا و تصریحا بارها عرض کردهام بیش از آنکه مستقل و مستقیم باشد و روی پای خود بایستند، تابع تصمیماتیاند که از ستاد حوزههای علمیه یعنی قم اتخاذ و ابلاغ میشود. من نمیخواهم با این بیان فرافکنی کنم و شوراها و مراکز مدیریتی حوزه تهران و دیگر حوزههای استانی را تبرئه کرده از آنها سلب مسئولیت کنم ولی واقعیت این است که در سامانه و سیستم کنونی تصمیمات بهصورت متمرکز و به شکل سراسری اتخاذ میشود و ابلاغ و حتی اعمال میشود. درنتیجه نقش شوراها و مراکز مدیریت استانی بسیار کمرنگ است. اگر سیاست انقباضی و تمرکزگرایانه کمرنگ شود و دست متولیان استانی را باز بگذاریم آنگاه میتوان سؤال کرد که هر استانی در این خصوص چه کرده است و در آن زمان است که استعدادها شکوفا میشود و تجربهها به صحنه میآید و بهکار بسته میشود و از شوراها و مراکز مدیریتی استان میتوان مطالبه و مؤاخذه کرد. با اینهمه ولو بهصورت ارتکازی ذهنیت اعضای شورای حوزههای استان تهران و همکاران ما تأثیر خود را بر روند حوزههای استان خواهد گذاشت. ما با همه این تأکیداتی که میکنیم، هرگاه که اقتضاء کند و ما مبدأ تصمیم قلمداد شویم این خطر را لحاظ میکنیم و پرهیز از این موضوع را به مثابه یک سیاست رعایت میکنیم کوشش داریم استقلال هویتی حوزه به مخاطره نیفتد. اما من این هشدار را بهعنوان یک خطر فراتر از یک استان و مربوط به کل حوزههای کشوری گوشزد میکنم.
- ارزیابی شما از وضعیت فعالیتهای موجود چیست و فاصلهای که از افق متصور وجود دارد چه میزان است؟
در تهران ما از زیر صفر آغاز کردهایم و در بسیاری از شئون و امور هنوز به نقطه صفر نرسیدهایم اما از آن جهت که بهدلیل رهاشدگی و فقدان محور معنوی و علمی و مدیریتی، اوضاع بسیار بیسامان بوده، همین حداقل اقداماتی که صورت گرفته بسیار چشمگیر، امیدبخش و تأثیرگذار بوده است.
اما این به این معنا نیست که تدابیر و فعالیتهای ما کامیاب نبوده است. خوشبختانه همانطور که از پارهای آمارها و اقدامات ذکر شده برمیآید وضعیت حوزه تهران بهصورت جهشی در حال دگرگونی است. بالنتیجه از وضع موجود فاصله گرفتهایم اما هنوز هیچ نسبتی با وضع مطلوب پیدا نکردهایم. وضع موجود بسیار وخیم و نامناسب بوده، در نتیجه اقل حرکت و تحرکی که سر زده است، بهصورت جهشی نمایانده میشود. اما وضع مطلوبی را که ما در ذهن داریم و خیرخواهان حوزه طلب میکنند و در مدنظر دوستان عزیز ما در مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور هست و فراتر از اینها آنچه در مدنظر رهبر معظم انقلاب و دیگر مراجع عظام است، با آن نقطه فاصله بسیاری داریم، قلهای است که ما به سمت آن حرکت میکنیم و در حال حاضر نمیتوان ارزیابی چندان دقیقی داشت.
- اشاره کردید که حوزه تهران به مفاخر قدیمی خود مباهات میکند که استوانههایی برای حوزههای تهران بودهاند. آیا شورای مدیریت حوزههای استان تهران برنامه خاصی برای علمای حاضر در تهران جهت تعامل با حوزهها دارد؟
دوستان ما در حوزه علمیه امام رضا(ع) که تحت اشراف بنده حقیر است برنامهای را اجرا میکنند تحت عنوان سلسله نکوداشتهای پیشکسوتان حوزه تهران که تاکنون چند حلقه از آن برگزار شده است، برنامه نکوداشتی برای آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی داشتیم که از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی و از مدرسین پرسابقه حوزه تهران قلمداد میشود و همینطور بزرگداشتی برای حضرت آیتالله خوشوقت برگزار کردیم که ایشان نیز از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی هستند و از علمای اخلاقی و معنوی حوزه تهراناند. بزرگداشت بعضی دیگر از بزرگان حوزه تهران ازجمله آیتالله سیدرضی شیرازی و آیتالله ضیاءآبادی و نیز آیتالله استادی، آیتالله خرازی و بعضی دیگر از علمای تهرانی مقیم حوزه قم در دستور کار قرار دارد. هر بار که نکوداشتی برگزار میشود دستکم یک جلد کتاب با موضوع زندگینامه و اندیشهنامه آن بزرگ و پیشکسوت تألیف و منتشر میشود. در عین حال برگزاری کنگره بزرگداشت مرحوم آیتالله مجتهدی در دستور کار مرکز مدیریت حوزههای استان تهران قرار گرفته که انشاءالله در موقع مناسب برگزار خواهد شد. در حوزه تهران در حال حاضر مجتهدین و فقیهان بارزی داریم که برخی از آنها صاحب رسالهاند. ما از حضور بابرکت شیخنا الاستاد حضرت آیتالله العظمی مجتبی تهرانی برخورداریم که هم حوزه درس خارج ایشان یکی از کرسیهای درسی چند 10ساله حوزه تهران قلمداد میشود و هم مباحث اخلاقی و معنوی ایشان چونان سرچشمه و آبشخوری فیاض اوساط فرهنگی و طبقات دانشگاهی جامعه را تغذیه میکند.
- در دیدار اعضای شورا با مقام معظم رهبری چه گذشت و معظمله چه نکاتی را مطرح کردند و چه رهنمودهایی را داشتند؟
در دیداری که اعضای شوراهای حوزههای علمیه استان تهران با رهبر فرهمند انقلاب اسلامی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای داشتند، علاوه بر گزارشی که از پیشینه حوزه استان تهران عرض شد، پیرامون مشکلات موجود در پیش روی حوزه تهران نیز بحثهایی عنوان شد، ایشان رهنمودهایی را درخصوص نحوه اداره حوزه تهران و اولویتهای این حوزه داشتند، ازجمله ایشان تأکید فراوانی داشتند بر تقویت جنبه فقاهت حوزه تهران، ایشان با این مبنا که جوهر حوزههای علمیه فقاهت است و سایر علوم و فعالیتها دامنه و حاشیه فقه قلمداد میشوند؛ ایشان پیشتر هم بارها فرموده بودند که بیآنکه ما از شأن و منزلت حکمت و علوم عقلی کاسته باشیم که آنها هم جای خود را دارند، باید توجه کنیم که حوزه باید مولد معرفت نوبهنو در زمینه شیوههای زندگی و شئون حیات مؤمنین باشد و شیوه زندگی بهطور عمده در بستر فقه تعریف میشود. لهذا باید به فقه اهتمام خاصی بشود. ایشان تأکید میفرمودند که کرسیهای فقه باید در حوزه تهران تقویت شود و طلاب بیش از گذشته به تفقه فراخوانده شوند و از برنامهها و کارهای حاشیهای که با رسالت اصلی حوزه تزاحم داشته باشد باید پرهیز شود و برنامههای جانبی آنچنان تنظیم شود که به این عنصر اصلی حوزه لطمه وارد نکند.
برای حفظ هویت حوزه، ایشان تأکید مجدد کردند و فرمودند که من به متولیان امور بارها گفتهام که ما نظم میخواهیم، برنامهمندی میخواهیم و حوزه باید به سمت نظامیافتگی و انسجامیابی و نظم پیش برود اما نظمی درخور و سازگار با هویت خودش. ما اگر از سایر نظامهای آموزشی چیزی را دریافت و اقتباس میکنیم، نباید بر هویت خود حوزه غلبه کند. آنچه دریافت میکنیم باید کاملاً بومیسازی شود و خورند نظام حوزه شود آنگاه مورد استفاده قرار گیرد.
- در پایان از شما میخواهیم که درخصوص انجمن علم اصول نیز که اخیرا تاسیس شده، توضیحات مختصری بدهید؟
درخصوص انجمن علم اصول حوزه، سخن بسیار است، باید در فرصت مناسب و در گفتوگوی مستقلی به مسائل آن بپردازیم اما چون سؤال فرمودید به اجمال عرض میکنم: بهخاطر اهمیت بیبدیل این دانش در کنار فقه و به انگیزه ارتقا و تقویت آن، جمعی از دوستان ما از میان مدرسین سطوح عالی و خارج فقه و اصول حوزه، مدتها در این اندیشه بودند که مجمع و انجمنی را با همکاری اساتید این رشته در حوزه تشکیل بدهند و لهذا طبق روالی که برای تاسیس انجمنهای علمی حوزه طی میشود اقدام شد. از جمعی بهعنوان هیأت مؤسس دعوت به همکاری شد و نمونه برگهایی که حوزه در اختیار میگذارد تنظیم شد و مدارک لازم جمعآوری شد و در اختیار دبیرخانه و مرکز کمیسیون انجمنهای علمی حوزه قرار گرفت، سپس حدود 130تن از اساتید و فضلا که واجد شرایط عضویت در مجمع بودند به همین عنوان به عضویت انجمن درآمدند، و تقریبا این مقدمات ظرف شش ماه سپری شد اما ادامه کار به علت عارضه بیماریای که برای من پیشآمد برخورد و دوستان تشکیل نخستین مجمع انجمن را به تعویق انداختند تا اینکه بهبود نسبی حاصل شد و توفیق تشرف به قم را پیدا کردم، مجمع با حضور دهها تن از اساتید سطوح عالی و خارج فقه و اصول (که بهعنوان اعضای مجمع انجمن برگزیده شده بودند) تشکیل شد. در نخستین مجمع طبق روال بعضی بزرگان حضور داشتند و سخنرانی کردند. شیخنا الاستاد حضرت آیتاللهالعظمی سبحانی در نخستین جلسه راجع به اهمیت و مکانت دانش اصول و ادوار تاریخی آن و بایستههای کنونی دانش اصول سخنرانی فرمودند که به مطالعات تطبیقی، نقد اصول، نقد و نوسازی اصول و توسعه این دانش تأکید بسیار داشتند.
آیتالله مقتدایی سخنرانی فرمودند؛ سپس بهصورت کتبی و رأی مخفی اعضای هیأت مدیره برگزیده شدند و همچنین اعضای علیالبدل و بازرسان. بعد از اتمام انتخابات، نخستین جلسه هیأت مدیره تشکیل شد و در این جلسه رئیس و نایبرئیس هیأت مدیره انتخاب شدند. از آن زمان جلسات هیأت مدیره بهطور مرتب تشکیل شده و برنامههای خوبی تنظیم شده است، و تصمیمات مناسبی اتخاذ شده و پارهای از فعالیتها آغاز شده است. مقرر است که یک سایت علمی فعال معطوف به علم اصول و مسائل این حوزه معرفتی بهوجود بیاید که کارهای فنی آن صورت پذیرفته است. ضمنا انتشار یک مجله علمی پژوهشی در حوزه اصول در دستور کار دوستان ماست. راهاندازی حلقات علمی که مشخص شده، حلقه فلسفه اصول، حلقه تاریخ اصول، حلقه مطالعات انتقادی اصول، حلقه مطالعات تطبیقی (مقارنهای) دانش اصول و حلقه تطبیقات الاصول (کاربردی کردن اصول). این پنج حلقه بهعنوان حلقات اصلی تصویب شده و دبیران علمی آنها نیز مشخص شدهاند و دوستان در حال برنامهریزی و عضوگیری برای فعالسازی این حلقات هستند. هرحلقه علمی حداقل هفت عضو پیوسته خواهد داشت که از میان مدرسین برگزیده عضو انجمن انتخاب میشوند و شمار نامحدودی اعضای ناپیوسته و وابسته که طبعاً از فضلای مشغول تحصیل در این زمینه جذب خواهند شد. علاوه بر اینها بابی برای ارائه مشاوره علمی به طلاب و فضلای جوان باز شده، طلاب و فضلایی که درصدد نگارش رساله و پایاننامه علمی هستند، همکاران ما در انجمن آمادگی دارند که مشاوره علمی بدهند. برگزاری و برپایی کرسیهای نظریهپردازی و نقد در حوزه علم اصول با همکاری هیأت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی و مرکزی که عنقریب در حوزه علمیه در زمینه برگزاری کرسیهای نظریهپردازی حوزوی تأسیس خواهد شد. برگزاری نشستهای علمی متناوب که نظریهها و دیدگاههای متفاوت و مختلفی که در زمینه اصول هست را در معرض طرح و نقد قرار بدهد.