سید سروش طباطبائی‌پور: روزهای آخر کلاس‌های تابستانی است. امروز دوباره خرس خوش‌خواب دیر به مدرسه رسیده. هر بار هم بهانه‌ای در کیسه‌اش دارد:

هفته‌نامه‌ی همشهری دوچرخه شماره‌ی666

«آقا زمستون سال قبل بی‌خوابی زده بود به کله‌مون و هنوز کم‌خوابیش تو تنمون مونده»، «آقا به خدا می‌خواستم از «اون‌ترنت» (اینترنت حیوانات) یه مقاله‌ی خیلی علمی بگیرم و به‌خدا تا خیلی نصفه‌شب طول کشید»، «صدای دوپس دوپس همسایه‌مون ‌اینا خیلی بلند بود و نذاشت ما بخوابیم! والّا ما اصلاً جون عمه‌خرسی‌اینا از این چیزا گوش نمی‌دیم» و...

اما این‌بار مثل دفعات قبل نبود و خرس‌کوچولو هرچه التماس کرد آقای بز او را به کلاس راه نداد که نداد.

آقای بز با صدای بلند جوری که خرس هم از پشت در کلاس بشنود، بچه‌ها را نصیحت می‌کرد و برایشان از فواید زود‌خوابی و معایب دیرخوابی می‌گفت و این‌که هرکسی سحرخیز باشد، خوش‌بخت می‌شود و دیگران همه بدبخت!

گوساله‌ی عینکی هم که مدتی است به‌خاطر ضعیف‌شدن گوش‌هایش جلوی کلاس نشسته، سرش را به تأیید حرف آقای معلم تکان می‌داد و بقیه‌ی بچه‌ها هم مثل گوساله سرشان را جــلو و عقب می‌بردند.

بالأخره زنگ خورد و همه‌ی توله‌ها آزاد شدند و هوارکشان به طرف لانه‌هایشان رفتند.

آن‌شب خرس کوچولو از ترس اخم و تخم‌های آقای بز هم که شده، دلش می‌خواست زودتر بخوابد؛ اما نشد. بالأخره سه زنگ سرپا ایستادن حسابی حال خرس را جا آورده بود و تا می‌آمد بخوابد، درد پا خواب از سر مبارکش می‌پراند.

صبح روز بعد یکی از دانش‌آموزان مدرسه‌ی حیوانات باز هم دیر به مدرسه رسید. اما این‌بار دلیل جدیدی به کیسه‌ی بهانه‌هایش اضافه شده بود.

کد خبر 184463
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز