از سوی دیگر، نرخ ارز یکی از موضوعات مطرح طی سالهای اخیر بوده که هنوز در مورد آن مباحث بینتیجه مانده است. البته ثبات نرخ ارز برای تولید خوب است اما مشروط بر اینکه تورم را هم بتوانیم مهار کنیم. اکنون ما با یک سیستم دو نرخی مواجهیم و ناگزیریم که یکسانسازی نرخ ارز را در کوتاهمدت داشته باشیم و جهتگیری به سمت شناور بودن آن را مدنظر قرار دهیم. همچنین طی سالهای اخیر از اصلاحات صحبت شده اما اجرا نشده است، بهنحوی که هرچند طی سالهای اخیر درآمدهای ما از نفت بیشتر شده اما وابستگیمان به نفت بیشتر شده که این، آسیبپذیری ما را نسبت به نفت بیشتر میکند. مسئله دیگر اینکه رشد نقدینگی میتواند برای اقتصاد رشد به همراه داشته باشد اما این برای زمانی است که موانعی وجود نداشته باشد و ظرفیت هم برای آن فراهم شده باشد اما اگر موانعی وجود داشته باشد و برای آن تلاش نکنیم نتیجه آن در بلندمدت تورم است.
بنابراین یکی از متغیرهای کلیدی و اساسی در تورم بحث رشد نقدینگی است از چند سال پیش هم هنگامی که رشد نقدینگی آغاز شده بود هشدارهایی در این مورد داده شده بود. اما توجهی به آن نشد. تبدیل درآمدهای ارزی نفت به ریال و تزریق آن به اقتصاد کشور، استقراض بیرویه و فاقد پشتوانه لازم از منابع بانک مرکزی توسط بانکهای عامل برای گذر از مشکلات نقدینگی، اعطای دستوری تسهیلات بانکی بهویژه به بخش دولتی برای جبران کمبود نقدینگی آنها و سیاستهای انبساطی بودجهای بدون در نظر گرفتن ظرفیتها و بسترهای رشد اقتصادی ازجمله علل رشد نقدینگی طی سالهای اخیر بوده است. ازجمله علل دیگر رشد نقدینگی در کشور کسری بودجه دولت در اثر افزایش هزینههای جاری با وجود افزایش نسبی درآمدهای مالیاتی، ناتمام ماندن طرحهای عمرانی و سنگینتر شدن کفه تقاضا در برابر عرضه اقتصاد و ابهام در بهرهوری و مدیریت بنگاهداری دولتی و جبران کاستیهای آنها با ابزارهای پولی از طریق پایین نگه داشتن نرخهای سود تسهیلات است. بنابراین، ازجمله آثار مخرب تورم از بین رفتن تعادلهای گسترده در توزیع درآمدها، کاهش نرخ سود حقیقی، انقباض سرمایهگذاری و تولید است. بهنظرم، تورم یک مشکل عمده اقتصاد کلان است و تا زمانی که سیاستها را اصلاح نکرده و برای این متغیر هدفگیری جدی نکنیم نمیتوانیم با مشکلات کنار بیاییم.
اکبر کمیجانی
معاون اسبق بانک مرکزی ایران