یکی از نمونههای رایج این طرز تفکر درمورد کهکشان راه شیری است که ابتدا همه فکر میکردند یک کهکشان مارپیچی ساده است اما در سال 2003 تلسکوپ اسپیتزر ثابت کرد این کهکشان از میله ضخیم مرکزی برخوردار است که بازوهای کهکشان راه شیری از دو انتهای این میله به بیرون حرکت کردهاند.
از دانش جغرافیا گرفته تا روانشناسی، وقایع زیادی وجود دارند که انسانها تخیلات را به جای حقیقت واقعی آنها فرا میگیرند،در ادامه 10 مورد از این خطاها که به عنوان حقایق در اطراف انسانها پرسه میزنند معرفی میشوند:
اورست بلندترین کوه جهان است
کوه اورست کوهی بسیار بزرگ است اما آیا واقعا مرتفعترین کوه جهان است؟ در حقیقت اینطور نیست. ارتفاع یک کوه به واسطه ارتفاع آن از سطح دریا محاسبه میشود اما اورست به صورت تکنیکی از پایه خود مرتفعترین کوه به شمار میآید و کوه مائونا کی بلندترین کوه جهان به شمار میرود.
این کوه از سطح دریا به بعد تنها چهار هزار و 206 متر ارتفاع دارد اما درصورتی که بخشی از آن که در زیر سطح دریا قرار گرفته را نیز محاسبه کنیم ارتفاع آن به 10 هزار و 200 متر خواهد رسید. این درحالی است که اورست از سطح دریا به بعد ارتفاعی برابر هشت هزار و 848 متر دارد و هیچ بخشی از آن در زیر سطح دریا نیست.
در سویی دیگر کوه کلیمانجارو قرار دارد که ارتفاع آن تنها پنج هزار و 895 متر است، این کوه به عظمت اورست نیست،اما اورست در میان دیگر کوههای هیمالیایی قرار گرفته که هریک از آنها سالانه یک چهارم اینچ رشد داشته و منجر به مرتفعتر شدن اورست میشوند،اما کلیمانجارو از میان دشتهای مسطح تانزانیا سر به فلک کشیده و از این نظر بسیار قابل توجه و استثنایی به شمار میرود.
حرارت بدن از طریق سر پراکنده میشود
گفته میشود که مقدار زیادی از حرارت بدن انسان از طریق سرش از بدن دفع میشود زیرا سر اندامی است که دارای تعداد زیادی عروق خونی است، یا به این دلیل که میان جمجمه و پوست سر لایه چربی وجود ندارد.
یا به این دلیل که جریان زیاد خون در مغز منجر به گرم شدن آن میشود و از این رو است که باید در زمستانها کلاه گرم به سر گذاشت، در غیر اینصورت فرد دچار سرماخوردگی خواهد شد.
اما حقیقت این است که میزان آزادسازی حرارت از سر با دیگر اندامهای بدن برابری میکند. دلیل اینکه در روزهای زمستانی سر دچار سرمای بیشتری میشود این است که سر به نسبت دیگر اعضای بدن برهنهتر است و به سر گذاشتن یک کلاه همهچیز را مثل روز اول خواهد کرد.
دیوار چین تنها دستساز بشر است که از فضا قابل مشاهده است
افسانه دیوار بزرگ چین با پذیرفته شدن چنین تفکری افسانهای تر شده است. حقیقت این است که از فضا امکان مشاهده دیگر سازههای انسانی وجود دارد،به ویژه اگر این سازهها در تاریکی شب از فضا دیده شوند. و حقیقت دیگر این است که مشاهده دیوار بزرگ چین از هر ایستگاه و پایگاه فضایی کار بسیار دشواری است، در مدارهای پایینی زمین دیدن این دیوار با چشم غیر مسلح تقیریبا غیرممکن است و حتی اگر از لنزهای سنگین نیز استفاده شود،تشخیص دادن دیوار چین از فضا کار بسیار دشواری است.
دلیل اینکه چنین شبهای درباره دیوار چین برای مدتهای طولانی در میان انسانها دستبه دست شده این است که قدمت دیوار چین به پیش از عصر فضا بازمیگردد و هیچکس به اندازه کافی از آن اطلاعات نداشته تا این گفته را تکذیب کند. دلیل دیگر این است که دیوار چین واقعا دیواری بزرگ است و دور از انتظار نیست که افراد آن را از فضا قابل مشاهده تصور کنند.
دیوار بزرگ چین بسیار عظیم است اما از آنجایی که مصالح ساخت آن از مناطق اطراف جمعآوری و تهیه شدهاند، رنگ دیوار به رنگ محیطی است که در آن بنا شدهاست، از این رو تا زمانی که چین تصمیم به رنگآمیزی این دیوار نگیرد،تشخیص آن از فضا کار بسیار دشواری خواهد بود.
شیشه مایعی بسیار غلیظ است
شاید در ساختمانهای قدیمی پنجرههایی وجود داشته باشند که به مرور زمان شیشههای آنها به حالت ذوبشدگی به سمت پایین جاری شده باشند.
دلیل این رویداد تکنیک ساخت شیشه در زمانهای گذشته بوده است. تا اوایل دهه 1800 بیشتر شیشههای پنجرهها با استفاده از فرایندی به نام شیوه کرون یا تاج ساخته میشدند. این شیشهها قهوهای بودند، صاف شده، حرارت دیده و در آنها دمیده میشد و صفحاتی به دست میآمد که تولید آنها نسبتا ارزانقیمت بود.
این شیشهها معمولا موج داشتند و ضخامت آنها در یک ورق شیشهای کم و زیاد میشد. در واقع این تکنیک ساخت بوده که امروزه باعث شده تصور ذوب شدگی یا چکیدن از شیشه در میان افراد به وجود بیاید. حقیقت این است که شیشه یک جامد بینظم است و به هیچ وجه مایع نیست.
اگر جوجههای یک پرنده را لمس کنید پرندههای مادر آنها را رها میکند
دلیل اینکه پرنده مادر پس از نجات جان یکی از جوجههایش که روی زمین افتاده، توسط یک انسان،دیگر به جوجه نزدیک نمیشود این نیست که انسانی جوجه را لمس کرده و جوجه بوی انسان گرفته است.
حقیقت این است که جوجهها تا زمانی که آمادگی پرواز کردن را نداشته باشند آشیانه خود را ترک نمیکنند و در پروازهای اول نیز دچار اشتباهات زیادی میشوند، از این رو ممکن است بارها و بارها به زمین بیافتند.
اما این به آن معنی نیست که پرندههای مادر و پدر حواسشان به فرزندانشان نیست،شاید آنها در درختی که در نزدیکی جوجه قرار دارد، فرزندشان را تحت نظر داشته باشند، از این رو اگر جوجه را به حال خود رها کنید، احتمال اینکه پدر و مادر به سرعت خود را به جوجه برسانند بسیار زیاد است.
نکته دیگر این است که پرندهها از قدرت بویایی قوی برخوردار نیستند و از سویی دیگر پرندههای پدر و مادر انرژی و وقت زیادی صرف جوجه خود کردهاند و به طور قطع به خاطر یک بوی بیگانه تمامی تلاشهای خود را به حال خود رها نخواهند کرد.
بخشهای مختلف بدن طعمهای مختلف را احساس میکنند
بسیاری از انسانها بر این باورند که هر بخش از زبان آنها به شکلی تنظیم شده تا طعمهای مختلف را درک کند، بخش سر زبان برای طعم شیرینی، دو طرف زبان برای شوری، ته زبان برای تلخی و میانه زبان برای طعم ترشی طراحی شدهاست.
این موضوع برای مدت زمانی بسیار طولانی در میان افراد شایع بود و در کلاسهای سلامت به میلیونها کودک درس داده شدهاست. با اینهمه به تازگی مشخص شده که منطقهبندی زبان موضوعی کاملا نادرست بوده و انسانها میتوانند با کل زبان خود تمامی طعمها را درک کنند.
انسانها تا پیش از کریستف کلمب زمین را مسطح میدانستند
خدمه کشتی کرستف کلمب در زمان آغاز سفر خود نگرانیهای زیادی داشتند، توفان، غرق شدن، و یا مواجهه با جانوران عجیب و غریب، اما قطعا سقوط از لبه دنیا یکی از این نگرانیها نبوده است. این نظریه که کلمب در زمینه رد تمامی نظریههای علمی و تبدیل شدن به فردی که مسطح نبودن جهان را ثابت میکند، فردی پیشگام بوده کاملا نادرست است.
انسانها از دوران یونانیان عصر منطق میدانستند که درحال زندگی بر روی کرهای بسیار بزرگ هستند. نشانههای بسیار واضحی برای اثبات این موضوع وجود دارد،از جمله میتوان به شیوه کشتیرانی در آن دوران و یا سایه هلالی زمین بر روی ماه اشاره کرد.
خون بدون اکسیژن آبی رنگ است
سرتاسر بدن انسان از رگهای مختلف و طولانی پوشیده شده که تعدادی از آنها آبیرنگ هستند و همین موضوع باعث ایجاد ذهنیتی شده که بر اساس آن گفته میشود خونی که از درون این رگهای آبی رنگ عبور میکنند نیز آبی رنگ هستند.
اما حقیقت این است که خون در مسیر گردشش در سیستم خونی بدن،تنها تیره و روشن میشود و هرگز از سرخ به رنگ دیگری تغییر نمیکند. حقیقت دیگر این است که آبی دیده شدن رگهای بدن تنها به واسطه نور و خطاهای ناشی از آن که در دید به وجود میآید، ایجاد میشود.
آفتابپرستها برای استتار تغییر رنگ میدهند
آفتابپرستها به خاطر ویژگیهای فیزیکی جالب توجهی که دارند، جانداران بسیار دوستداشتنی هستند و جالبترین نکته درباره آنها،توانایی تغییر رنگ آنها است. اما این توانایی بر خلاف ذهنیت عمومی برای ترکیب شدن در محیط اطراف و استتار نیست، در واقع بدن آفتابپرست ها رنگی دارد که به راحتی میتواند در محیط ناپدید شود.
تغییر رنگ آفتابپرستها در اصل به واسطه تغییرات احساسی، فیزیکی و فیزیولوژیکی ایجاد میشود. این جانداران همچنین برای برقراری ارتباط با یکدیگر،در زمان عصبانیت، ترس یا مبارزه تغییر رنگ میدهند.
انسان پنج حس دارد
شنوایی، بینایی، لامسه، بویایی و چشایی احساساتی هستند که به عنوان پنج حس اصلی در انسان نام برده میشوند. اما تنها این پنج حس نیستند که به انسان درباره محیط اطراف اطلاعات میدهند.
توانایی درک درد، قدرت خودادراکی، احساس گرما و سرما از دیگر احساساتی هستند که در دریافت اطلاعات از محیط اطراف نقش اساسی را در بدن انسانها به عهده دارند.