قاعدتا ماشینی که توقف کرده هیچ نوع تکان و افت و خیزی ندارد ولی ماشینی که شروع به حرکت کرد و سرعت گرفت قطعا تکانها و نوساناتی خواهد داشت.
یکی از اجزای اساسی و لاینفک اقتصاد پویا نوسان است و در واقع بروز برخی نوسانات در یک اقتصاد پویا، در حال حرکت و رشد برای آن اقتصاد امری منفی تلقی نمیشود. اما همانطور که برای جلوگیری از خطرناک شدن تکانهای ماشین در حال حرکت نیاز به فنرهایی است که با منقبض و منبسط شدن جلوی ضربهها را بگیرد، برای یک اقتصاد هم قیمتها ازجمله نرخ ارز همین نقش را ایفا میکند. حال اگر این فنر را برای یک مدت طولانی فشرده نگاه داریم بخشهایی از اقتصاد آسیب میبیند و اگر هم بیش از حد باز شود همین تأثیر را خواهد داشت.
از یک نگاه دیگر قیمتها برای اقتصاددانان حکم یک علامت را دارد که درصورت نوسانات شدید نشاندهنده وجود برخی مشکلات در اقتصاد است. همانند بروز درد در بدن که بیانگر ایجاد یک مشکل در نقطهای از بدن است. اگر این درد اتفاق نیفتد، فرد متوجه آسیب نمیشود. قیمتها هم با نوسان خود این علامت را به اقتصاددانان میدهند که مشکلی در بدنه اقتصاد بروز کرده و باید با تغییر رفتارها نسبت به شرایط جدید، آن مشکل را برطرف کرد. بنابراین قیمتها باید بتوانند نوسان لازم را داشته باشند تا اقتصاد بتواند فعالیت مناسب خودش را داشته باشد.
در ماههای اخیر نوسانی در بازار ارز ایران اتفاق افتاده است. تقریبا در طول پنج سال گذشته برابری نرخ ارز با ریال پنج برابر تضعیف شده است. آن چیزی که مردم عادی از واژه تضعیف برداشت میکنند این است که ریال دچار مشکل شده اما بهزعم اقتصاددانان این امر الزاما یک اتفاق منفی نیست بلکه یک علامت برای اقتصاد است تا بخشهایی فعال و بخشهایی هم غیرفعال شود. تضعیف پنج برابری پول ملی در طول پنج سال گذشته علامتهایی را به اقتصاد ایران داده که از نظر بنده بسیار مثبت است. حتی اگر این تضعیف در شرایط واقعی و طبیعی خودش انجام میشد و نرخ دلار در یک فضای مصنوعی نگه داشته نمیشد، این علامتها زودتر خود را بروز میداد و چه بسا مشکلات اقتصادی کشور کمتر هم میشد.
ترکیه در طول سالهای 71 تا 76 تضعیف حدود هزار برابری پول ملی خودش را تجربه کرد. در این کشور حتی با هزار برابر تضعیف پول ملی، اقتصاد دچار شوک، نوسان و ترس نشد. پارلمان ترکیه و مسئولان اجرایی این کشور دچار استرس و آشوب نشدند و استرس و آشوب و بحران را به جامعه منتقل نکردند. مردم ترکیه هم اصلا احساسی شبیه به آشوب و بحران نداشتند. حال چطور میشود که در ایران با حدود نوسانی در حد یک دویستم اتفاقی که در ترکیه افتاد، احساس آشوب و بحران در جامعه پدیدار شده است؟
این نشاندهنده یکبار روانی غیرواقعی است. واقعیت این است که ماشین اقتصاد ایران در طول سالهای گذشته با چالههایی از قبیل کسری بودجه مواجه بوده که روزبهروز بیشتر هم شده است. تحریم اقتصادی هم یکی از این چالههاست که البته بزرگتر از سایر مشکلات اقتصادی ایران نبوده است. چاله داشتن برای یک اتومبیل در یک مسیر اصلا بحرانی حاد نیست و حتما پیش میآید؛ مهم این است که اجازه بدهیم سیگنالهای اقتصادی کار خودشان را در شرایط مدیریتشده انجام دهند. التهابات اخیر در بازار سکه و ارز در شرایط منطقی اصلا پیش نمیآمد و حتی به اصلاح اقتصاد کشور هم کمک میکرد. اما در شرایطی که برخی مسئولان بهدلیل نداشتن درک صحیح از اقتصاد مسئله را بزرگ کرده و استرس پیدا کردهاند و علیه هم صحبت کرده و مسئولیت را بر دوش هم میاندازند، بدتر شده است.