اما متأسفانه چند سالی است که این مسئله در کشور فراموش شده و بسیاری از هزینههای درمان توسط مردم پرداخت و گاهی این هزینهها آنچنان کمرشکن میشود که فرد را به زیر خط فقر میفرستد و خانوادهای را از هستی ساقط میکند. اما چرا این اتفاق میافتد درحالیکه اکثریت افراد جامعه از بیمه برخوردارند؟ براساس آمارها بیش از 75میلیون دفترچه درمانی در اختیار مردم است و در کنار آن بسیاری از شاغلین دارای بیمه تکمیلی هستند اما حتی این بیمههای تکمیلی نیز (با آنکه ماهانه بخشی از حقوق شاغلین را میگیرند) کمک چندانی به بیماران نمیکنند. بیماران با وجود بیمههای رنگارنگ بیش از 55درصد هزینههای درمان را از جیب خودشان پرداخت میکنند؛ هزینههایی که بسیار بالاست.
چرا چنین است؟
بیمههای درمان، هزینهها را براساس تعرفههایی که دولت برای بخش دولتی تعیین میکند میپردازند و معتقدند اگر کسی بخواهد درمان خود را در بخش غیردولتی به انجام برساند باید هزینهها را خودش بپردازد؛ این درحالی است که درمان در بخش دولتی بسیار زمانبر است و بهدلیل عدمظرفیت، باید بیمار مدتهای زیادی را در نوبت بماند. از آنسو بیمههای تکمیلی هزینههای درمان را براساس تعرفهای که دولت برای بخش خصوصی تعیین میکند میپردازند که این تعرفههای تعیینشده با واقعیتها فاصله زیادی دارند. ویزیت کدام پزشک فوق تخصص 19 هزارو پانصد تومان است یا کدام بیمارستان خصوصی برای یک شب بستری 75 هزار تومان میگیرد و کدام دندان پزشک متخصص 10 هزار تومان ویزیت دریافت میکند؟ اینجاست که فرد باآنکه حق بیمه میپردازد در زمان بیماری بازهم باید بیشتر هزینههای درمان را خودش بپردازد. این درحالی است که براساس قانون، هر فرد با داشتن دفترچه بیمه باید بتواند از بهترین خدمات درمانی برخوردار باشد اما چون بیمههای درمانی توان پرداخت این هزینهها را ندارند بیمههای تجاری تصمیم به راهاندازی بیمههای تکمیلی گرفته اند و قرار شده این بیمهها مابهالتفاوت این هزینهها را برگردن بگیرند ولی با اعلام غیرواقعی تعرفهها توسط دولت، بیمههای تکمیلی هم که سود برایشان حرف اول را میزند تنها بخشی از هزینهها را تقبل میکنند.
در مقابل پزشکان و بیمارستانها هم چون تعرفهها را قبول ندارند بیماران را مجبور به پرداخت هزینهها براساس نرخ خود میکنند و در میان 3 گروه دولت و بیمهها و بیمارستانها این مردم هستند که بیدفاعتر از همه، کمرشان زیربار درمان خم میشود. امروزه این هزینهها آنچنان کمرشکن شده است که قانونگذاران را به فکر چاره انداخته است؛ تشکیل دو نهاد، یکی شورایعالی بیمه که کارش تعیین تعرفههای درمان با حضور تمامی طرفهای ذینفع است و دیگری سازمان بیمه سلامت برای ارائه درمان پایه به تمام ایرانیان. با تشکیل سازمان بیمه سلامت، قرار است همه ایرانیان از خدمات درمانی مناسب و یکسان برخوردار شوند و دیگر فردی بدون بیمه نباشد. همچنین هزینههایی که مردم برای درمان خود میپردازند تا حدی کاهش یابد. این سازمان اگرچه با تأخیر چندساله اما چند ماهی است که تولد یافته و گامهای نخست اجرایی را برمیدارد. امید میرود که شورایعالی بیمه نیز سریعتر تشکیل و تعرفههای واقعی تعیین شود تا بیمار جز غم بیماری غم دیگری نداشته باشد.