عامل جنایت برای فرار از دست پلیس دوماه در جنگلهای لویزان مخفی شد و پس از آن به یکی از شهرهای جنوبی کشور گریخت اما سرانجام به دام افتاد. شامگاه دوم دیماه سال گذشته مردی در حال عبور از یکی از محلههای منطقه فشم بود که چشمش به پیکر غرق خون جوانی در کنار یک ساختمان نیمهکاره افتاد.
مرد جوان به کمک فرد مجروح شتافت و در تماس با اورژانس او را به بیمارستان منتقل کرد اما لحظاتی بعد پزشکان اعلام کردند که جوان مجروح بهعلت اصابت ضربات متعدد چاقو به بدنش و خونریزی شدید جانش را از دست داده است. به این ترتیب ماجرا به پلیس آگاهی تهران گزارش شد و تیمی از کارآگاهان با دستور رئیس شعبه 101دادگاه لواسانات، تحقیقات برای کشف راز جنایت را آغاز کردند.
نخستین مرحله از تحقیقات، پرسوجو از همان مردی بود که مقتول را به بیمارستان منتقل کرده بود. این مرد مهمترین سرنخ پرونده را در اختیار پلیس قرار داد و گفت: زمانی که صدای کمک خواهی جوان مجروح را شنیدم و به کمکش رفتم، او سعی کرد چیزی به من بگوید. قبل از رسیدن اورژانس وی گفت که فردی به اسم اشرف او را با چاقو زده است و پس از آن از حال رفت. با این سرنخ، جستوجوی پلیس برای پیدا کردن اشرف شروع شد.
مأموران با شناسایی خانواده مقتول که جوانی 27ساله به اسم اسماعیل بود به تحقیق از آنها پرداختند. آنها با شنیدن اسم اشرف گفتند: مدتی قبل اسماعیل و برادرش بهصورت جداگانه مبلغی به یکی از پسرعموهای خود به نام اشرف داده بودند تا او این مبلغ را به ما در شهرستان برساند. اشرف به آنها گفته بود که این مبلغ را به ما داده اما وقتی اسماعیل از ما درباره پول سؤال کرد، فهمیدیم که اشرف دروغ گفته و پول را برای خودش برداشته است. پس از آن اسماعیل بارها نزد پسرعمویش رفت تا پولش را پس بگیرد اما او به شیشه اعتیاد داشت و میگفت که همه این پول را خرج اعتیادش کرده است.
با این اطلاعات، شکی برای پلیس باقی نماند که اشرف 19ساله عامل این جنایت است. این در حالی بود که بررسیها نشان میداد متهم همزمان با جنایت ناپدید شده و حتی به خانه پدر و مادرش در یکی از شهرهای شرقی کشور نیز نرفته است.
با صدور دستور بازداشت اشرف، تصویر او در اختیار پلیس تمامی شهرهای کشور قرار گرفت و تحقیقات برای یافتن ردی از مخفیگاه او ادامه یافت تا اینکه پس از گذشت چندماه از جنایت سرنخی از محل اختفای او بهدست آمد. بررسیها نشان میداد که اشرف به شهرستان میناب در استان هرمزگان گریخته و در آنجا زندگی مخفیانهای در پیش گرفته است.
با این اطلاعات تیمی از مأموران راهی میناب شدند و با شناسایی مخفیگاه قاتل فراری، او را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند. جوان معتاد ابتدا منکر جنایت بود اما بعد از انتقال به اداره آگاهی، به قتل پسرعمویش اعتراف کرد. او گفت: من و اسماعیل (مقتول) خیلی صمیمی بودیم اما بهخاطر بدهی چهار میلیون تومانیام به او، رابطهمان خراب شد. من میخواستم طبق درخواست اسماعیل پول را به خانوادهاش برسانم اما وسوسه شدم و همه آن را برای خودم برداشتم.
پس از آن هم دیگر نتوانستم این مبلغ را به پسرعمویم پس بدهم و سر همین مسأله چندبار با هم درگیر شدیم. شب حادثه او نزد من آمد و گفت که باید هر چه زودتر پول او و برادرش را پس بدهم. من به او گفتم که به برادرش بدهکار نیستم و فقط به او بدهکارم و سر همین مسئله با هم درگیر شدیم. من که کنترلم را از دست داده بودم با چاقوی ضامنداری که در جیبم بود چند ضربه به او زدم و پا به فرار گذاشتم. من دوماه در جنگلهای لویزان مخفی شده بودم و پس از آن به میناب گریختم و در آنجا بهعنوان کارگر ساده مشغول بهکار شدم تا اینکه مأموران مرا دستگیر کردند.
سرهنگ حاجیزاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم، برای او قرار بازداشت موقت صادر شده و تحقیقات تکمیلی درخصوص پرونده ادامه دارد.