چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۱ - ۰۷:۱۲
۰ نفر

علیرضا سلطانی: برنامه چهارم توسعه، در میان برنامه‌های توسعه کشور (قبل و بعد از انقلاب) از جنبه‌های مختلف مستثنی و متفاوت است.

 این برنامه می‌توانست به یکی از مؤثرترین و پیشروترین برنامه‌های توسعه کشور تبدیل شود؛ چه اینکه از یک طرف پس از سه‌دوره تجربه برنامه‌ریزی توسعه پس از انقلاب تدوین شده و توانسته بود بسیاری از خلأها و نقاط ضعف آنها را پوشش دهد و از سوی دیگر در یکی از حساس‌ترین زمان‌ها می‌خواست عامل جهش توسعه‌‌ای ایران باشد. علاوه بر موارد فوق، این برنامه، نخستین برنامه اجرایی سند چشم‌انداز 20ساله کشور برای پی‌ریزی هدف مهم ارتقای جایگاه ایران به رتبه اول منطقه‌ای در افق 1404بود. گزارش‌های رسمی و غیررسمی از عملکرد این برنامه، گویای واقعیت‌های دیگری است. برنامه چهارم توسعه نه‌تنها عقب‌ماندگی‌ها و خلأهای سه برنامه دیگر را جبران نکرد بلکه جدای از روند بررسی و تصویب آن در مجلس هفتم، از همان ابتدا مورد بی‌مهری دولت به‌عنوان مجری قرار گرفت. دولت نهم که با شعارهای متفاوتی روی کار آمد، از ابتدای فعالیت خود آشکار و پنهان، بی‌اعتقادی و بی‌اعتمادی خود را به نظام برنامه‌ریزی توسعه‌ای به‌معنای عام و برنامه چهارم به‌معنای خاص اعلام کرد و با حذف سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و سابقه 50ساله آن، عملا برنامه چهارم را به حاشیه برد.

این نوع برخورد در ابتدا با این توجیه که دولت وقت به‌طور قطع برنامه‌ای منسجم برای جایگزینی برنامه چهارم متناسب با شعارهای داده شده خواهد داشت، از سوی کارشناسان و نهادهای تصمیم‌گیر تحمل شد اما گذشت زمان مشخص کرد که دولت نه‌تنها انگیزه‌ای برای جایگزینی برنامه چهارم ندارد بلکه به لحاظ عدم‌اعتقاد به پدیده برنامه‌ریزی توسعه‌، درصدد مدیریت اقتصاد و توسعه کشور بر مبنای سلیقه و روش آزمون و خطاست. این رویه حتی در نوع برخورد دولت با پدیده بودجه‌ریزی سالانه هم بروز کرد اما در ظاهر قانونی، مجلس به‌عنوان تصویب‌کننده قانون بودجه از انحراف بیشتر بودجه‌ریزی سلیقه‌ای جلوگیری کرد؛ هرچند دولت در اجرا به شیوه‌های مختلف قانونی و غیرقانونی رویه مطلوب خود را اعمال کرد و واکنش مجلس نیز به چند گزارش دیوان محاسبات از تفریغ بودجه بدون پیگیری و درخواست پاسخگویی محدود شد.

اگرچه دولت معتقد است که حدود 40درصد اهداف برنامه چهارم توسعه به‌طور کامل اجرا شده است اما تامل در این گزارش‌ها، بیانگر این است که آنچه محقق شده روند جاری کشور بوده و بدون برنامه چهارم نیز انجام می‌شده است. سؤال قابل طرح این است که آیا برنامه چهارم توانست زمینه و اسباب جهش اقتصادی و توسعه‌ای کشور را فراهم سازد؟ آیا برنامه چهارم در پی‌ریزی اهداف سند چشم‌انداز 20ساله موفق بود؟ آیا اگر برنامه چهارم توسعه کشور مسئولانه اجرا می‌شد و رشد اقتصادی هشت‌درصدی کشور یا نزدیک به آن محقق شد در شرایط کنونی به این میزان توان اقتصادی کشور ضعیف و ناکارآمد جلوه می‌کرد؟ و در نهایت آیا دیگر می‌توان به تحقق کمترین اهداف سند چشم‌انداز 20ساله امیدی داشت؟ بی‌مهری دولت فقط محدود به برنامه چهارم نبود و در اصل برنامه پنجم کشور نیز از این شرایط مستثنی نیست چه اینکه عملا با گذشت نزدیک به دوسال، برنامه پنجم نیز خواسته یا ناخواسته (تحت‌تأثیر تحریم‌ها) به حاشیه رفته و اثری از آن در سیاستگذاری اقتصادی کشور نیست.

در تضعیف نظام برنامه‌ریزی کشور به‌طور عام و ناموفق بودن برنامه‌های چهارم و پنجم توسعه و کاهش توان رقابتی اقتصاد کشور البته فقط دولت‌های نهم و دهم مقصر نیستند؛ چراکه در این راستا نباید از واکنش انفعالی نهادهای تصمیم‌گیر به‌ویژه مجالس هفتم، هشتم و نهم غافل بود.

کد خبر 191248

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز