بر این اساس کمیسیون ماده 10احزاب یکی از مهمترین نهادهای حاکمیتی مرتبط با احزاب محسوب میشود که بسته به نوع رویکردهای آن میتواند تأثیر بسیار زیادی بر میزان فعالیت و نقشپذیری احزاب داشته باشد. به همین علت به سراغ احمد بخشایشی، نماینده مجلس در کمیسیون ماده 10احزاب رفتیم و با او درخصوص عملکرد احزاب و ایرادات نظام حزبی کشور به گفتوگو نشستیم.
- در کشور ما چه توقعی منطقی از احزاب میتوان داشت؟
احزاب اساسا سه کارویژه دارند که برخی از آنها آشکار و برخی نیز پنهان هستند. احزاب در واقع ماشین دمکراسی هستند و وظیفه ایجاد رقابت در کشور برای مدیریت بهتر را بر عهده دارند. همچنین شناسایی و پرورش نخبگان سیاسی دیگر وظیفهای است که احزاب باید به آن توجه داشته باشند. به اضافه اینکه احزاب میتوانند زمینه نقدپذیری مسئولان را بهوجود آورند. این سه وظیفه جزو کارویژههای آشکار احزاب محسوب میشوند اما کارکردهای پنهان احزاب عبارتند از ایجاد ارتباطات و تعامل و همفکری با سایر احزاب.
- الان ما 240حزب در کشور داریم. آیا به همان اندازه کار حزبی منسجم و قوی هم صورت میگیرد؟
متأسفانه فرهنگ کار حزبی در کشور ما شکل نگرفته و این 240حزب واقعا کارکرد و خروجی مناسبی ندارند. هر حزب موظف است در هر دو سال یکبار مجمع عمومی تشکیل دهد و در آن انتخابات شورای مرکزی را انجام دهد. اما از میان این 240حزب شاید تنها 30حزب کنگره و مجمع عمومی را تشکیل میدهند و فعال هستند. متأسفانه احزابی که پس از انقلاب بهوجود آمدهاند اکثرا شبیه گل آفتابگردان هستند؛ یعنی نگاهشان به سمت قدرت است. بسیاری از اینها اصلا با دولت سرکار میآیند و با دولت هم از صحنه سیاسی کشور حذف میشوند؛ یعنی شما در مقطعی که دولت سازندگی بر سر کار بود میبینید که حزب کارگزاران تشکیل میشود و قدرت را در دست میگیرد. در دولت آقای خاتمی حزب مشارکت و در دولت آقای احمدینژاد هم ایثارگران و رهپویان قدرت میگیرند. اما اینها کارکرد حزبی ندارند بلکه تنها در آستانه هر انتخابات چند حزب شکل میگیرد که بیشتر ساخته دست قدرت هستند. بنابراین در انتخابات ما احزاب فعال نیستند. شاید شما بگویید اتفاقا تنها در همین زمان است که احزاب فعال میشوند اما واقعیت این است که احزاب در زمان انتخابات هیجان دارند ولی فعال نیستند و این دولتها و افراد هستند که احزاب را بهدنبال خودشان میکشانند. اینطور نیست که حزب یک نفر را از درون خودش به عنوان کاندیدا معرفی کند و مسئولیتهای آن را هم بپذیرد بلکه نگاه میکنند به کاندیداهای موجود و از میان آنها انتخاب میکنند و بعد هم که عملکردها ضعیف بود خودشان را کنار میکشند. شما نگاه کنید کدام رئیسجمهور ما بر پایه حزب بر سر کار آمده است؟
- کمیسیون ماده 10احزاب چه نقشی در رفع ایرادات موجود میتواند داشته باشد؟ چون وقتی به شرح وظایف کمیسیون ماده 10نگاه میکنیم بیشتر وظایف جنبه سلبی و نظارتی دارد. اما آیا در جهت حمایت از احزاب و تقویت آنها اقداماتی انجام میدهید؟
مطابق قانون، کمیسیون ماده 10احزاب سه وظیفه دارد: یکی صدور مجوز و تمدید مدت اعتبار مجوز، نظارت بر احزاب و مواردی هم که از قانون تخطی صورت بگیرد میتواند به ابطال مجوز بینجامد. بنابراین ما قانونا وظیفه حمایت از احزاب را بر عهده نداریم. هرچند که بالاخره در این راستا هم بررسیهایی انجام میدهیم و نقاط ضعف احزاب را درآوردهایم؛ بهعنوان مثال یکی از معضلات اصلیای که احزاب با آن مواجه هستند بحث منابع مالی است. اگر احزاب نتوانند برای خودشان درآمد مستقل و پایدار داشته باشند بهطور طبیعی در روند فعالیتهایشان با موانعی برخورد میکنند و بخش زیادی از توان و وقت آن صرف تأمین منابع مالی میشود و از کار اصلی خودشان غافل میشوند و بعد از مدتی میبینیم که حزب تبدیل به بنگاه تجاری شده. به همینخاطر هم هست که الان همه احزاب دوست دارند خودشان را به وزارت نفت بچسبانند و هر دولتی هم که میآید نیروهای نزدیک بهخودش را در این وزارتخانه میچیند. بنابراین باید درخصوص کمکهای دولت به احزاب فکری بشود که آیا دولت میخواهد به اینها یارانه بدهد یا بهطور ساختاری به آنها کمک کند یا نه درخصوص یارانه هم ما معتقدیم نباید مستقیم به حزب کمک کرد بلکه باید به توسعه سیستم حزبی کمک شود.
- بالاخره چه نهادی مشخصا وظیفه حمایت از احزاب را برعهده دارد؟
متأسفانه الان در این خصوص خلأ قانونی داریم و در قانون جای خاصی که وظیفه حمایت از احزاب و سیستم حزبی را بر عهده داشته باشد پیشبینی نشده است که این ایراد باید در اصلاح قانون احزاب که در مجلس در دست بررسی است مرتفع شود. البته یکی از اهداف نظارتیای که کمیسیون ماده 10احزاب انجام میدهد هم میتواند همین بحث حمایت از احزاب باشد تا با رفع ایرادات بتوانند بهتر و فعالتر عمل کنند.
- خانه احزاب نمیتوانست این نقش را ایفا کند؟ چرا تعطیل شد؟
ببینید بعد از اینکه تعداد احزاب بالا رفت عدهای آمدند و به فکر ایجاد صنفی با عنوان خانه احزاب افتادند. چند سالی هم فعال بودند اما سال 82باید انتخابات برگزار میکردند و شورای مرکزی جدید را تشکیل میدادند که این اتفاق نیفتاد. چون آنهایی که در قدرت هستند تمایلی ندارند قدرت را از دست بدهند. بنابراین چون انتخابات برگزار نشد و یا اگر برگزار شد با تشکیک همراه بود خانهاحزاب خودبهخود مشروعیت خودش را از دست داد. الان هم البته فعالیتهای زیرزمینی دارند اما متأسفانه خانه احزاب خودش تبدیل به یک حزب شده و دیگر نمیتواند احزاب را نمایندگی کند. ضمن اینکه دولت جدید هم که سر کار آمد خیلی به حمایت از احزاب تمایل نداشت و این عوامل دست بهدست هم دادند تا خانه احزاب عملا تعطیل شود. اما در کل من فکر میکنم خانه احزاب ایده خوبی بود و میتوانست در جهت حمایت از احزاب و تقویت آنها نقش مؤثری ایفا کند.
- چرا احزاب در کشور ما نمیتوانند کارکردهای مناسبی داشته باشند؟
اینکه چرا احزاب نمیتوانند کارکردهای خاص خودشان را داشته باشند به ساختار کشور ما برمیگردد. در کشور ما جامعه مدنی جا نیفتاده و مردم حالت تودهای دارند. نظام ما نظام امام و امت است؛ یعنی امت و مردم مستقیم با هم در ارتباط هستند و جایی برای فعالیت احزاب باقی نمیماند. ضمن اینکه در کشور ما به حزب بهعنوان یک پدیده منفی نگاه میشود و احزاب را نمایندگان فکری غرب میدانند که این ریشه در تاریخ دارد؛ یعنی آقای فروغی که یک فراماسون بود و حزب داشت رضاشاه را بر سر کار آورد. بنابراین طبیعی است که وقتی به حزب به دیده جاسوس نگاه بشود کسی هم تمایلی به حضور فعال در حزب نخواهد داشت. حتی حزب جمهوری اسلامی هم که بهترین حزب بعد از انقلاب بود و از چهرههای بسیار شاخص و موجهی هم تشکیل شده بود بهدلیل اختلافات درونی خیلی زود فیتیلهاش پایین کشیده شد. اینها همه باعث میشود که احزاب نتوانند کارکردهای مناسبی داشته باشند. مضاف بر اینکه احزاب باید در روزهایی که نیاز به آنها احساس نمیشود فعال باشند اما در کشور ما احزاب تنها در شب انتخابات فعال میشوند و طبیعی است که مردم به چنین احزابی اعتماد نکنند. البته ما به حزب اعتقاد داریم و معتقدیم احزاب باید از این وضع در بیایند و فعال شوند اما خب وقتی احزاب کارویژههای خودشان را انجام نمیدهند میبینیم که کمکم دانشگاهها و روزنامهها و حتی مداحان میآیند و جای خالی آنها را پرمیکنند. الان اکثر احزاب ما حتی یک رسانه هم ندارند، آن وقت چطور میتوانیم از آنها توقع داشته باشیم؟ بالاخره باید به احزاب کمک کرد تا آرام آرام بتوانند روی پای خودشان بایستند و تأثیرگذار باشند.
- چرا اینقدر علاقه برای ثبت و تشکیل احزاب جدید وجود دارد؟
خیلی از اینها نمیتوانند با هم کار کنند. وقتی عدهای میآیند و درخواست تشکیل حزب دارند ما به آنها میگوییم 240حزب وجود دارد. واقعا نمیتوانید در داخل یکی از این احزاب فعالیت کنید؟! الان شما به مرامنامه احزاب نگاه کنید. اغلب آنها شبیه هم است اما تمایل دارند مستقل از هم کار کنند، حتی در داخل حزب هم نمیتوانند با هم کنار بیایند؛ مثلا حزبی داریم به اسم انجمن فارغ التحصیلان اروپا و اقیانوسیه، عدهای از آن انشعاب میکنند و بهعنوان مثال انجمن فارغ التحصیلان انگلیس را تشکیل میدهند. ما میگوییم این دو حزب هیچ کدامشان کارایی ندارند.
- علت افول فعالیتهای احزاب در دوره اخیر چیست؟
من فکر میکنم بیشتر به نوع نگاه و سلایق دولت بر میگردد. آقای احمدینژاد میگوید من حزبی نیستم و احزاب هم در انتخابات از من حمایت نکردند؛ بنابراین من هم از آنها حمایت نمیکنم. البته دست احزاب را هم نبسته اما کمک هم نمیکند و آنها را رها کرده است.
- شما میگویید دولت اعتقادی بهکار حزبی ندارد اما در سالهای اخیر ما شاهد تشکیل دو حزب رایحهخوش خدمت و جبهه پایداری بودیم که حتی اگر نگوییم کاملا دولتی هستند اما توسط نزدیکان دولت تشکیل شدهاند. آیا این یک نوع تضاد در گفتار و رفتار نیست؟
من فکر میکنم دولت واقعا بهکار حزبی اعتقاد ندارد هر چند در مواردی و بر حسب ضرورت ممکن است حزب هم تشکیل بدهد و یا با احزاب موجود ائتلاف کرده و کاندیدای مشترک معرفی کند.