هاینس هالم محقق آلمانی اهمیت سیاسی شیعیان در تحولات تاریخی ایران را موضوع نگارش اثری تحلیلی قرار داده و درصدد است تا ضمن آشنا کردن مخاطب با مبانی اعتقادی و تاریخی شیعیان نقش روحانیون شیعه را هم در تحولات سیاسی ایران پیگیری کند. این نوشته مروری و نقدی است بر این کتاب. مشخصات کتابشناسی این اثر چنین است: تشیع، هاینس هالم، ترجمه: محمد تقی اکبری، نشرادیان، 1385.
یکی از پرسشهایی که غالبا در ذهن دانشجویان و اشخاص علاقهمند به شناخت بیشتر درباره اسلام به وجود میآید، این پرسش بنیادی است که تفاوت میان شیعه و سنی چیست؟ هدفی که این کتاب دنبال میکند نه فقط پاسخ دادن به این سئوال، بلکه ارائه طیفی گسترده از عقاید موجود در میان فرقههای شیعه است.
نقل قولهایی که در این کتاب از قرآن شده برگرفته از ترجمه انگلیسی آن به کوشش «مارمادیوک پیکتا»(محل نشر: لندن، تاریخ انتشار: 1957) است. کتاب در پنج بخش «منشا شیعه، امامیه یا شیعه دوازده امامی، شیعه غالی، اسماعیلیه یا شیعیان هفت امامی و زیدیه» به موضوع مذکور میپردازد. بیتردید یکی از بخشهایی که میتوانست با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد سرفصل روحانیت شیعی و سلسله پهلوی(1399 – 1344 ق) از بخش دوم کتاب است.
از دیدگاه هاینس هالم انقلاب مشروطیت و جنگ داخلی توام با نفوذ فزاینده روسیه و بریتانیای کبیر در طی جنگ جهانی اول سبب ضعف حکومت قاجاریه و تقویت نیروهای جدایی طلب در ایران شد. تجزیه قریبالوقوع ایران سبب شد نیروهای ملیگرا وارد مبارزه شوند و ضیاءالدین طباطبایی روزنامهنگار با پشتیبانی قزاق کلنل رضاخان از قزوین به تهران آمده و پایتخت را به اشغال خود درآوردند.
سپس رضاخان در کابینه طباطبایی وزیر جنگ و سردار سپه شد. او با الهام از نمونه ترکیه نوین به رهبری آتاتورک، کوشید که در ایران یک جمهوری غیر روحانی ایجاد کند، اما با مقاومت علما طرحهای خود را تغییر داد.
نویسنده سپس به ترک نجف و کربلا از سوی مجتهدان به علت آشوبگریهای ضد انگلیسی و عزیمت به قم اشاره دارد و اینکه رضاخان به ملاقات آنان در این شهر رفته تا آنها را متقاعد سازد که سعی ندارد یک جمهوری به تقلید از جمهوری ترکیه ایجاد کند: وی سپس به نقش آیتالله حائری در پیشبرد اهداف مجتهدان شیعه در ایران اشاره میکند.
از نگاه وی نتیجه اقدام او بود که مهمترین حوزه علمیه شیعیان دوازده امامی ایران در این شهر تاسیس شد و بر اثر فعالیت خستگیناپذیرش شهر قم دارای چندین مدرسه، یک کتابخانه، بیمارستان، زائر سرا و مقبرههایی شد. آیتالله حائری وارد سیاست نشد و مانند شاگرد و جانشین خود آیتالله بروجردی مظهر نوع سنتی یک عالم بود که در نظرش تمام امور دنیوی کراهتآمیز بود و حتیالمقدور باید از آن دوری میشد.
نویسنده سپس به تلاش آیتالله حسین علی طباطبایی بروجردی و دعوت ایشان از 2 هزار تن از علما در مدرسه فیضیه قم و دعوت از آنها مبنی بر این که به هیچ حزبی نپیوندند و در امور سیاسی دخالت نکنند، اشاره و سپس ادعا میکند علما به سبب افکار آزاداندیشانه جبهه ملی و همکاریاش با جناح چپ به آنان بدگمان بودند و زمانی که مصدق در سال 1331 شمسی قانونی مربوط به حق رای بانوان تهیه کرد. مخالفت مجتهدان برجسته، شامل آیت الله بروجردی، سبب شکست این طرح شد.
علما بیمیل نبودند که سرنگونی مصدق در اثر کودتای نظامی 28 مرداد 1332 به تحریک سازمان سیا و نیز فروپاشی جبهه ملی را شاهد باشند. مولف هیچ اشارهای به دلیل این اقدام روحانیت نکرده است. این درحالی است که روحانیت تا این زمان پشتیبان اصلی دولت ملی بودند.
هرچند نویسنده خود اذعان دارد که نمیتوان تجزیه و تحلیل علل گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انقلاب اسلامی در ایران را به طور کامل مطرح ساخت، اما تاکید دارد که روحانیت شیعه در ایران تحول ناگهانی و نقش عمدهای داشت و پس از آن محروم کردن تمام گروههای مخالف دیگر از قدرت، عاقبت تصور خود درباره حکومت الهی مطلق را به اجرا درآورد. نیروی محرکه این حادثه امام خمینی(ره) بود. ایشان مانند تقریباً تمام مجتهدان جناح طرفدار اصلاحات، تحصیلات خویش را منحصراً مرهون حوزههای علمیه روحانیت شیعی بود.
ایشان در سال 1364 ق، برای نخستین بار عقایدش را در نوشتهای مطرح و به صورتی انتقادی، اندیشههای ضدروحانی احمد کسروی و در نتیجه سیاستهای غیر مذهبی رضا شاه را رد کرد.
نویسنده در بخشی از سرفصل «روحانیت شیعی و سلسله پهلوی» نقش دکتر شریعتی را مورد بررسی قرار داده و نتیجهگیری کرده است که نوشتههای او تا حد زیادی مورد توجه اندیشمندان ایران خاصه دانشجویان بود؛ اما انقلاب اسلامی ایران تفکرات او را که سخت متأثر از اندیشههای غربی بود، در اندک زمانی پشت سر گذاشت.