مطالعه جامعه شناختی آسیبهای اجتماعی در چند دهه اخیر بیش از گذشته در محافل دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته است. عوارض ناهنجاریهای اجتماعی کمتر از بیماریهای جسمانی نیست. به همین دلیل شناسایی آنها و انگیزههای به وجود آمدن آنها و نیز راههای پیشگیری از آنها لازم است.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان مهمترین پدیده اجتماعی معاصر نیز از آسیبهای اجتماعی و بحرانهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و دینی در امان نیست و پیگیری، پیشگیری و درمان آنها بدون شناسایی میسر نخواهد بود. مقاله حاضر تنها به پارهای از آسیبهای مربوط به معارف دینی، که در جامعه رواج یافته است و منشاء انحرافهای اجتماعی شده است، اشاره میکند و سایر آسیبهای دینی و اجتماعی را از قلمرو بحث خود خارج میسازد.
۱. مفهوم آسیبشناسی اجتماعی
آسیبشناسی اجتماعی مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی به عاریه گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماریهای عضوی و انحرافات اجتماعی قائل میشوند. در واقع با شکلگیری و رشد جامعه شناسی در قرن نوزدهم، بهرهگیری از علوم مختلف برای بیان فرآیندهای اجتماعی معمول شد و در نتیجه بسیاری از اصطلاحات رایج در علوم دیگر چون زیستشناسی، علوم پزشکی و زمینشناسی در جامعهشناسی نیز به کار گرفته شد که از آن جمله کلمه آسیبشناسی Pathology را میتوان نام برد.
این واژه از ریشه یونانی Path=Patho به معنی رنج، محنت، احساسات و غضب و Logy به معنای دانش و شناخت ترکیب یافته است، بنابراین Pathology به معنای ناخوشیشناسی، مرضشناسی، علم تشخیص امراض، مطالعه عوارض و علائم غیر عادی به کار میرود.(۱)
آسیبشناسی در اصطلاح علوم طبیعی عبارت است از شناخت ریشه بینظمیها در ارگانیسم انسانی، بنابراین در مشابهت کالبد انسانی با کالبد جامعه، اصطلاح آسیبشناسی اجتماعی Social Pathology برای مطالعه و ریشه یابی بی نظمیهای اجتماعی و انحرافات اجتماعی به کار میرود.
مقاصد و وظایف آسیبشناسی اجتماعی عبارتند از:
الف) مطالعه و شناخت آسیبهای اجتماعی و دلایل پیدایی آنها.
ب) پیشگیری از وقوع جرم و انحراف در جامعه به منظور بهسازی محیط زیست جسمی و خانوادگی.
ج) درمان کجروی اجتماعی با به کارگیری روشهای علمی و استفاده از شیوههای مناسب برای قطع ریشهها و انگیزههای این کجرویها.
د) تداوم درمان برای پیشگیری و جلوگیری از بازگشت مجدد انحرافات اجتماعی.
رفتار انحرافی، رفتاری است که به طریقی با انتظارهای رفتاری مشترک یک گروه خاص سازگاری ندارد و دیگر اعضای جامعه آن را ناپسند یا نادرست میدانند. در واقع، هر جامعه از اعضای خود انتظار دارد از ارزشها و هنجارها تبعیت کنند، اما همواره عدهای پیدا میشوند که پارهای از این ارزشها و هنجارها را رعایت نمیکنند. شایان ذکر است که انحرافهای اجتماعی به انحرافهای فردی و گروهی، آگاهانه و ناآگاهانه، طبیعی و سازنده قابل تقسیماند.
۲. مفهوم آسیبشناسی دینی
با توضیح و تبیین آسیبشناسی اجتماعی روشن میشود که آسیبشناسی دینی درصدد مطالعه و شناخت و پیشگیری و جلوگیری از بازگشت مجدد بحرانهایی است که با انتظارهای دینی، جامعه دینی ایران و ماهیت اسلام سازگاری ندارد. توضیح مطلب آن که آسیبها و بحرانها و، به تبع، پیشگیری و درمان آنها به دو شاخه تعلق دارد: نخست به ماهیت دین و آنگاه به وجود دین. ماهیت دین عبارت است از «ما جاء به النبی» یعنی آنچه از سوی پیامبر و پیشوایان دینی به ما رسیده است؛ همان حقایق، معارف و احکامی که به صورت نص ظاهر شدهاند.
اما وجود خارجی دین عبارت است از دینی که در جامعه جریان پیدا میکند و نهادهای اجتماعی و روابط میان دینداران را پدید میآورد. موافقان و مخالفان و مذاهب مختلف را تحقق میبخشد. البته این حقایق و امور خارجی اگرچه منسوب به دیناند، ولی تنها زاییده ماهیت دین نیستند و دهها عامل فرهنگی، اجتماعی و روانی نیز بر آنها تأثیر میگذارند.
ماهیت دین اسلام، به لحاظ اعجاز قرآنی، از انحراف و اعوجاج مصون است، اما در بخش روایات به دروغپردازان و راویان جعال و کذاب مبتلا میشود. به همین دلیل آسیبشناسی روایات، خصوصاً مأثوراتی که در اختیار عامه مردم قرار دارند، ضروری است.
آسیبشناسی در باب ماهیت دینی به معنای معرفت دینی و درک اندیشمندان دینی از دین نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. تاریخ معرفت دینی گواه حضور اندیشههای باطل و خرافی و غیرمطابق با متون دینی و تفسیر به رأی در میان معارف دینی است که باید به اصلاح و حذف آنها پرداخت و در بازفهمی و کسب معارف صحیح دینی تلاش مجدد کرد.
گاه ماهیت و معرفت به دین از آسیبهای دینی در امان است، ولی جامعه دینی از حقیقت دین و نهادهای دینی و روابط اجتماعی متدینان از معارف اصیل دینی فاصله گرفتهاند و به نام دین به سوءاستفادهها و تصمیمگیریهای نادرست، مشروعیت میبخشند و در یک کلام، جامعه، مصداق کلام سرور شهیدان میشود که فرمود: «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یدورونه ما درت به معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون؛(۲) انسانها بندگان دنیایند و دین، آویز زبان آنان است و تا وقتی که معیشتشان از راه دین بگذرد با آن بازی میکنند، ولی همین که امتحانهای دشوار پیش آید دینداران، اندک میشوند».
وقتی سخن از آسیبهای جامعه دینی و وجود خارجی دین میرود، تنها جامعه عوام مدنظر گرفته نمیشود، بلکه جوامع و نهادهای خواص از جمله نظامیان، دانشپژوهان، دانشگاهیان، روحانیون و حاکمان نیز مورد نظر است.
۳. آسیبشناسی معرفت دینی
اندیشمندان و متفکران اسلامی معاصر از جمله سید جمالالدین اسد آبادی، اقبال لاهوری، شریعتی، آیت الله مطهری، علامه طباطبایی و همچنین بسیاری از محققان پیشین از جمله علامه حلی، خواجه نصیر طوسی، ابن سینا، فارابی، غزالی و... در این مسیر گام برداشته و از انحرافات فکر دینی جلوگیری کرده و به دفاع از اندیشه اصیل دینی پرداختهاند.
برای نمونه مرحوم مطهری اعتقاد غلط نسبت به مفاهیمی همچون معاد، شفاعت، تقیه، انتظار فرج، صبر، سیستم اخلاقی اسلام، حکومت اسلامی، اقتصاد اسلامی، قوانین جزایی اسلام، حقوق زن در اسلام، قوانین بینالمللی اسلام را منشأ انحطاط مسلمین معرفی میکرد و آسیبشناسی در این قلمرو را ضروری میدانست.(۳)
سید جمالالدین اسدآبادی نیز در مقالات جمالیه و عروه الوثقی مهمترین پرسش خود را در علتیابی انحطاط مسلمین جستجو میکرد و برطرف کردن معارف غلط و ذلیلانه در حوزه دین و ذلت و ضعف مسلمین را پاسخ آن میدانست و به همین دلیل کلید حل معضلات مسلمین را حضور علمای جلیل و سلاطین مقتدر معرفی میکرد.
جامعه اسلامی ایران پس از سپری کردن 25 سال از عمر مبارکش، گرفتار دو آسیب مهم در معرفت دینی شده است: نخست سکولاریزم و نفی حضور اجتماعی دین و به حاشیه راندن آن از صحنه فعالیتهای اجتماعی؛ و دوم اندیشه جامعیت دین و حضور تمام عیار آن در همه صحنههای فردی و اجتماعی و به حاشیه راندن علوم تجربی و اندیشههای عقلی.
توضیح مطلب آن است که متفکران ایرانی در باب قلمرو و انتظار بشر از دین به دو دسته اساسی منشعب میشوند: نخست، دستهای که پاسخ هر پرسشی را از درون دین جستجو میکند و بهرهای از واقعیت برای دو ابزار دیگر شناخت یعنی حس و تجربه قایل نمیشود، این رویکرد در دوران قاجاریه و قبل از آن طرفداران فراوانی داشت و متفکرانی همچون غزالی بر این عقیده اصرار داشتند.
دسته دوم، نقطه مقابل رویکرد نخست بوده و به حذف دین از زندگی اجتماعی و لاغر کردن آن تأکید میورزیدند. بسیاری از قلمبهدستان دوران قاجاریه با ورود تمدن غرب به جامعه ایران خصوصاً پس از شکست ایران در جنگ با روس، میزبان این فرآیند فکری یعنی سکولاریزم شدند.
این گروه با دیدن پیشرفت و تمدن مغرب زمین شیفته بی چون و چرای غرب شدند و بدون توجه به بنیادهای فکری و نظری این فرآیند، دینداری و حضور اجتماعی دین را عامل عقبماندگی مسلمین قلمداد کردند. از این رو با اعزام دانشجویان به اروپا، محصول نامیمونی چون روشنفکری سکولار با دایگی انگلیس و فرانسه در سرزمین ایران پدید آمد.
میرزا آقا خان، احمد روحی، افضلالملک، آخوندزاده، فروغی و صادق هدایت، دشتی، نمونههایی از این طیف گستردهاند. این جریان با پیروزی انقلاب اسلامی کمرنگ و تا حدودی ناپدید شد. پس از جنگ تحمیلی و خصوصاً در این دهه اخیر این فکر نامیمون با رنگ و لعاب دینی پا به عرصه اندیشه دینی نهاد و در این زمان اندک، تا حدودی کامیاب نیز بود و بخش وسیعی از نسل جوان را به خود جلب کرد.
به نظر نگارنده این تفکر که از آن به سکولاریزم اسلامی و دینی نام میبرند و تأییدات درون دینی نیز بر آن نهاده میشود، مهمترین آسیب در جامعه اسلامی ایران است.
احیاگران دینی از سید جمالالدین و شیخ محمد عبده و رشید رضا گرفته تا شریعتی، مطهری و در رأس همه امام خمینی(ره) حذف دین از صحنه اجتماع و آمیختگی تفکر خالص و ناخالص یا سره از ناسره در اندیشه دینی را عامل عقبماندگی مسلمین معرفی میکردند و به همین دلیل ایدئولوژیک کردن دین و حضور آن در صحنه اجتماع توسط مرحوم شریعتی و مطهری مطرح شد و اندیشه ولایت مطلقه فقیه و دولت فقهی و حکومت دینی توسط حضرت امام(ره) بسط و گسترش پیدا کرد.
نگارنده در نگاشته اسلام جامع نگر و انقلاب اسلامی ایران، این اندیشه را عامل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی معرفی کرده است و نمونههای تاریخی از حوادث ایران مبنی بر اندیشه اجتماعی اسلام برای اثبات مدعا ذکر کرده است.
نکته قابل توجه اینکه نباید از طیف دیگر یعنی اسلامشناسان بیدرد غفلت کرد؛ متدینانی که با بیتوجهی به مقتضیات و نیازهای زمان در اندیشه سنتی خود فرو رفته و نه درد عقبماندگی مسلمین را احساس میکنند و نه به درمان این عویصه میپردازند.
۴. آسیبشناسی دین پژوهی معاصر
تبیین آسیبشناسی طبیعی و اجتماعی، آسیبشناسی دینی و دین پژوهی تا حدودی را روشن میسازد. آسیبشناسی دینی در صدد کشف و تحلیل کجرویهای معرفتی و رفتارهای دینی و معرفی راه کارهای درمان آنها است.
آسیبها و بحرانهای دینی و به تبع، پیشگیری و درمان آنها به دو شاخه تعلق دارد: نخست به ماهیت و چیستی دین و دوم به وجود و تحقق دینداری.ماهیت و چیستی دین، عبارت است از حقایق و معارف و احکامی که از ناحیه پیشوایان و منابع دین یعنی قرآن و سنت و عقل قطعی اظهار میشود. این ساحت از دین، به دلیل اعجاز قرآنی و عصمت نبوی و ولوی و بدیهیات عقلی، از انحراف و آسیب مصون است.
هر چند دروغپردازان و راویان کاذبی، گفتههای غیر واقع را به پیشوایان دین نسبت داده، و سنت را با واسطه، دچار آسیب ساختهاند، اما علم رجال، ابزار مهمی برای آسیبشناسی و آسیبزدایی آن کج روی است و نیز فرآیند استدلال و به کارگیری عقل قطعی و استناد نظریات به بدیهیات ممکن است اسیر مغالطات منطقی شود که رعایت شرایط برهان و قواعد صوری منطق، چارهساز این آسیب است؛ بنابراین، وقتی از آسیبشناسی دینی در حوزه ماهیت دین سخن به میان میآید، مقصود، آسیبشناسی معرفت دینی و درک اندیشهوران از متون و منابع دینی است.
تاریخ معرفت دینی، گواه بر حضور اندیشههای باطل و خرافی و غیر مطابق با متون دینی است که در فرهنگ اسلامی از آن، به تفسیر به رأی یاد میشود.وجود و تحقق دین و دینداری نیز از آسیبها و کجرویها مصون نیست و الزاماً این آسیبها، زاییده ماهیت یا معرفت دینی نیستند و میتوان در کشف علل آنها به عوامل فرهنگی، اقتصادی، تربیتی، روانی و اجتماعی اشاره کرد. گاه جامعه دینی و رفتار دینداران و نهادهای دینی، از معارف اصیل اسلام فاصله میگیرند و به نام دین، انحرافهای اجتماعی و فردی را مشروعیت میبخشند.
شناخت آسیبها و مغالطههای دینپژوهی نه تنها به توده مردم و نسل جوان مدد میرساند تا به آسانی در دام جریانهای دین پژوهی منحرف و آسیبپذیر نیفتند؛ بلکه به دینپژوهان و دانشجویان فلسفه و الاهیات نیز کمک فراوانی میکند تا تجربه دینپژوهانِ گرفتار مغالطه را تکرار نکنند و با احتیاط در این عرصه گام بردارند و عجولانه دستاوردهای دینپژوهان مغرب زمین و مسیحیت را بر اسلام تطبیق نکنند.
تأکید آیات قرآن و روایات پیشوایان دین مبنی بر جلوگیری از آمیزش حق و باطل و شبهه افکنی، ضرورت مسئله را تقویت میکند.خداوند متعالی میفرماید: «وَلاَ تَلبِسُوا الحَق بِالبَاطِلِ» (۳)، ونیز میفرماید: «لِمَ تَلبِسُونَ الحَق بِالبَاطِلِ.(۴)»
امیر مومنان در نهجالبلاغه خطبه ۵۰ میفرماید: «فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه».
لازمه پرهیز از شبهات و انحرافات دینی، شناخت حق و باطل و جلوگیری از آمیختگی آنها است.
وقتی سخن از دین پژوهی معاصر به میان میآید، به جریانها و شخصیتهایی ناظر است که در حوزه مطالعات دینی و گرایشهای گوناگون دین پژوهی (تفسیر، کلام، فلسفه دین، روانشناسی دین، جامعهشناسی دین، مردمشناسی دین، هنر و ادبیات دینی و...) سخن گفته، و تا حدودی بر معرفت دینی جامعه تأثیر گذاشتهاند. خواه به معنای تخصصی و فنی آن، دین پژوه یا مفسر دین معرفی شوند یا خیر.
آسیبشناسی دین پژوهی در جایگاه رشته و شاخه معرفتی از دین پژوهی طراوت و تازگی خاصی دارد؛ به همین دلیل، در باب شناسایی مسائل و پرسشهای آن باید از رشتههای آسیبشناسی طبیعی و اجتماعی مدد گرفت. صاحبنظران علوم اجتماعی در تعریف کجروی از مفاهیمی چون نظم اجتماعی، وجدان جمعی، همنوایی مبتنی بر تشابه و تفاوت بهره میگیرند و رابطه تنگاتنگی بین این مفاهیم با کج روی ترسیم میکنند.(۵)
در آسیبشناسی دین پژوهی نیز باید مفاهیمی مانند معرفت دینی مضبوط، دین جامعنگر، تفسیر به رأی و غیره را به میدان آورد. آسیبشناسی اجتماعی به مثابه دانش نو، مطالعه آسیبها و بحرانها و ناهنجاریهای اجتماعی و کشف علل و عوامل پیدایی آنها و پیشگیری از وقوع جرم و انحراف در جامعه را به عهده دارد. این رسالت به منظور بهسازی محیط زندگی اجتماعی و خانوادگی و درمان انواع کجرویهای اجتماعی با بهکارگیری روشهای علمی و تداوم درمان برای پیشگیری و جلوگیری از بازگشت دوباره انحرافات اجتماعی انجام میپذیرد.
آسیبشناسی دین پژوهی نیز در جایگاه شاخه جدید دین پژوهی، مطالعه آسیبها و ناهنجاریهای معرفتی در عرصه دین و کشف علل و عوامل ظهور و پیشگیری از فعلیت آنها در مطالعات دینی دینپژوهان را عهده دار است و این رسالت نیز برای کشف انواع مغالطات و کجفهمیها و انحرافات دینی در عرصه اندیشه و رفتار فردی و جمعی انجام میپذیرد.
مباحث مربوط به آسیبشناسی اجتماعی پیوند عمیقی با نیازهای اساسی انسان و زیست اجتماعی او و عناصر نگهدارنده نظم و تقابل آن با کجروی و ناهنجاری و جرم و بزههای اجتماعی دارد.(۶) مباحث مربوط به آسیبشناسی دین پژوهی نیز با نیازهای دینی انسان، پیوندی مستقیم دارد.
در آسیبشناسی اجتماعی، شناخت پدید آورندگان کجروی، تبیین روان شناختی، فرهنگی، جامعه شناختی، و... از کجرویها و کنترل اجتماعی آنها اهمیت ویژهای دارد. در آسیبشناسی دینپژوهی نیز شناخت بدعت گران و التقاطیان و تبیین علمی، فلسفی، کلامی و معرفتی آسیبها و راهکارهای درمانی آنها مهم است؛ البته کجروان اجتماعی که پدید آورندگان جرمهای جامعهاند، به دو دسته کجروان و آسیبسازان فعال و غیر فعال تقسیم میشوند.
کجروان معرفت دینی نیز به این دو شعبه انشعاب پذیرند. اگر در آسیبشناسی اجتماعی از جنایت، مصرف مواد مخدر، الکل، تجاوز جنسی، خودکشی و... سخن به میان میآید، در آسیبشناسی دینی از نسبیت معرفت دینی، التقاط، تفسیر به رأی، بدعت و... بحث میشود.
تفاوت جدی میان آسیبشناسی اجتماعی با آسیبشناسی دینی (افزون بر مصادیق آسیبها) در معیار کشف کجرویها و آسیبها است. در معیار کشف کجرویهای اجتماعی، آداب و رسوم و سنن، نقش مهمی دارند؛(۷) ولی معیار کشف آسیبهای دینی، منطق و متون دینیاند. بر این اساس، کجرویهای اجتماعی، گاهی بر حسب زمان و مکان، جایگاه و مقام فرد و نتیجه متغیرند. گرچه هنجارها و ناهنجاریهای ثابت برای تمام آحاد جامعه نیز وجود دارد،(۸) معرفت یا رفتار دینی بر اساس آموزههای ثابت دین ارزیابی میشوند و نباید از زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در پیشداوری آنها بهره جست.
خلاصه سخن آن که نو بودن دانش آسیبشناسی دینپژوهی در جایگاه شاخه معرفتی از
دین پژوهی اقتضا میکند که با شبیهسازی و مقایسه با آسیبشناسی اجتماعی، مسئلهشناسی شود. شایان ذکر است که نو بودن این دانش، بدین معنا نیست که اندیشهوران و متفکران اسلامی از دیر زمان به کشف بحرانهای فکری و رفتاری دینی در عرصه ماهیت و تحقق دین نکوشیدهاند.
فارابی، ابن سینا، غزالی، فخررازی، خواجه طوسی، علامه حلی و دینپژوهان معاصر از جمله سید جمالالدین اسدآبادی، اقبال لاهوری، شریعتی، مطهری، طباطبایی و... در این مسیر گامهای بلندی برداشتهاند.
سید جمالالدین اسدآبادی، در عروه الوثقی مهمترین پرسش خود را به علت انحطاط مسلمانان اختصاص میدهد و معارف غلط در حوزه دین و ذلت و ضعف مسلمانان و حضور عالمان جلیل و سلاطین مقتدر را کلید حل معضلات مسلمانان معرفی میکند. استاد مطهری، تفسیر نادرست از مفاهیم دینی مانند معاد، شفاعت، تقیه، انتظار فرج، صبر، سیستم اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، جزایی و حقوقی اسلام را منشأ انحطاط معرفی میکند.(۹)
این توجه و عنایت دینداران و عالمان دینی به تحریف منحرفان و بدعتگذاران به جهت رسالت و وظیفه دینی آنها است و این رسالت، به عالمان اسلام اختصاص ندارد. سقراط، افلاطون، ارسطو، نو افلاطونیان و متفکران قرون وسطا از جمله آگوستین قدیس، آنسلم قدیس، توماس آکوئیناس و اندیشهوران جدید و معاصر مانند دکارت، اسپینوزا، کانت و فیلسوفان اگزیستانس و... نیز عهده دار این رسالت بودهاند.
بیش از همه، پیشوایان دین یعنی پیامبران و اولیای الهی در آسیبشناسی و آسیبزدایی در عرصه معرفت و رفتار دینی کوشیدهاند. تاریخ اسلام، مملو از دغدغههای رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) و امامان اطهار(علیهمالسلام) در قبال انحرافهای دینی منافقان و کجاندیشان و بدعتگذاران است.
پینوشتها:
۱. دکتر عباس آریانپور کاشانی، فرهنگ کامل انگلیسی فارسی، ج،۴ مؤسسه انتشارات امیر کبیر، ص ۳۸۲۱.
۲. تحفالعقول، فرمایشات امام حسین(ع).
۳. استاد مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، ص۲۰.
۴. آل عمران (۳): ۷۱.
۵. جامعه شناسی کجروی، ص ۳۰ و ۳۱.
۶. نیازهای اساسی انسان در مباحث روانشناسی به ویژه بحث انگیزش و شخصیت مطرح میشود. آبراهام مزلو (Abraham maslow) روانشناس معاصر به تفصیل، سلسله مراتب نیازهای انسانی از جمله نیازهای جسمی، ایمنی، عشق و تعلق، احترام، خودشکوفایی را تبیین کرده است. (ر.ک: آبراهام مزلو: انگیزش و شخصیت، ترجمه رضوانی، انتشارات آستان قدس رضوی)
۷. ساموئل کینگ: جامعهشناسی، ترجمه مشفق همدانی، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، ص ۵۸ و ۵۹.
۸. محمدحسین فرجاد: آسیبشناسی اجتماعی و
جامعه شناسی انحرافات، تهران، نشر همراه، ص ۸۴ و ۸۵.
۹. مرتضی مطهری: انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، ص ۲۰.