زندگی خصوصی آقا و خانم میم اجرای درست و فکرشدهای دارد و بیشتر مشکلاتش به فیلمنامه بازمیگردد؛ هرچند در یک نمای کلی، فیلمساز نیز در پرداختن به قصهای که در جزئیات چندان درست اندیشیده نشده و به لحاظ باورپذیری دچار آسیبهای جدی است، چندان بیتقصیر نیست. البته ویژگی بارز و قابل اتکای فیلم، نیفتادن در ورطه زدن حرفهای مهم و دغدغههای فلسفی و جهانشمول است. فیلمساز آگاهانه از چنین ورطهای پرهیز میکند و دنیای محدود و جمعوجوری را با چند کاراکتر میسازد؛ با بیشترین تمرکز روی رابطه زوجی که با تغییر شرایط زندگیشان و تندادن به قواعد زندگی مدرن دچار بحران شدهاند. منتها مشکل اینجاست که حجازی در انتها همهچیز را به امان خدا رها میکند و درواقع به سادهترین پایان ممکن میرسد که حتی هوشمندی فرمی این سکانس که قرینه فصل اول فیلم است نیز نمیتواند مانع از ایجاد حس ناتمام ماندن ماجرا در ذهن تماشاگر شود.
زندگی خصوصی آقا و خانم میم بیشتر از آنکه دغدغه روایت بحرانهای زندگی یک زن و شوهر در مسیر ترقی اقتصادی و تغییر جایگاه اجتماعی را داشته باشد، یک وضعیت را به نمایش میگذارد؛ وضعیتی شامل دوگانگی و تناقض میان عادتهای زندگی مرسوم و جامعهپذیریهای پیشین با ملزومات قدمگذاشتن در راه بلندپروازیهای اقتصادی.
وضعیتی همراه با عوض شدن سبک زندگی. فیلم در گیرودار نشان دادن وضعیتی است که در آن سبک زندگی معلق میان باورهای قبلی و اقتضائات جدید، همه شئون زندگی را دربرمیگیرد. خانواده کوچک محسن و آوا آدمهایی از طبقه متوسط هستند که حالا دارند پوستمیاندازند و وارد دنیای جماعتی از آدمهای طبقه مرفه میشوند. دنیای همزاد این تغییر وضعیتی است که فیلم میخواهد آن را با داستانی کمجان و کمرمق نمایش دهد. ماجرا با دلهرهای مصنوعی شروع میشود؛ تلفن همراه آوا زنگ میخورد و قرار نیست محسن از آن باخبر شود. آوا مدام کاغذی را پنهان میکند که بعدا معلوم میشود برگه جواب آزمایشگاه است که بارداری آوا را نشان میدهد.
این اتفاقها که تا انتهای فیلم مخاطب را به گمان کشف ماجرایی رمزآلود دنبال خود میکشد درنهایت و بعد از گرهگشایی مثل طعمی گس از کمرمقی قصه در ذائقه مخاطب باقی میماند. بحرانی که درحقیقت بحران نیست و فقط قرار است باور مخاطب از سوءظنهای بعدی محسن را پشتیبانی کند.
خط دیگر ماجرا که با درخواستهای محسن از آوا برای تغییر و هماهنگ شدن با وضعیت جدید و سوءظنهای پیامد آن پیگیری میشود برخلاف بحران مصنوعی تلفنهایی که به آوا میشود و ماجرای برگه آزمایشگاه روند محکمتری دارد. تناقضهای ذهنی محسن در برخورد با این روند و تغییرات ظاهری آوا در مواجهه با آن در بافت کلی فیلم صورت جدیتری پیدا میکند و میتواند مسئله اصلی فیلم را نمایندگی کند. زن درخواستهای شوهرش برای «O.K» شدن را اجابت میکند اما تطبیق پیدا کردن با این شرایط جدید برای محسن سخت است و تناقضات وجودی او را آشکار میکند. البته باز هم شخصیت آوا دوگانگی بیمنطقی را نمایش میدهد. گاهی او را آنقدر کودن میبینیم که حتی نمیداند عکسی که روی دیوار به آن خیره شده عکس همان هتلی است که در آن اقامت دارد و گاهی با مشارکت دادن او در امور اجرایی شرکت او را در حد یک انسان مستعد برای پیشرفت میبینیم.
اراده مجموعه فیلمسازی برای نشان دادن این وضعیت متناقض، فیلم را با سطوحی از نمادگرایی پیوند داده است که گاهی نمادها کارکردهای درستی در متن قصه پیدا کردهاند. هتل و فضای بسته اتومبیل در بستر فیلم توانستهاند به چیزی بیشتر از ابعاد فیزیکی خودشان تبدیل شوند.
یک محل زندگی موقت برای خانوادهای در آرزوی جهشی اقتصادی - اجتماعی انتخاب خوبی است که میتواند معلق بودن و عدم ثبات را تا حدی بازنمایی کند. و فضای بسته و درگذر ماشین که جایی برای حرف و حدیثهای زن و شوهری است در ازدحام خیابانهای شلوغ شهر نمایش تأثیرگذاری از تنشهای چنین وضعیتی است. بگذریم که رمزگشایی از بعضی دیگر احتیاج به کلیدهایی دارد که شاید با ماهیت عینی سینما همخوانی نداشته باشد.
چراغ خطر ماشینهای اسکورت که در همان ابتدای فیلم در بکگراند خودنمایی میکنند همراه با آژیرهایی که کمی بعد به صدا درمیآیند شاید تداعیکننده آغاز بحران در روابط زن و شوهری است که با آرزوی تغییر وضعیت به تهران آمدهاند. محسن پابرهنه و بدون توجه به هشدار دربان از آبگرفتگی جلوی هتل رد میشود، پایش زخمی میشود و عروسکی را پیدا میکند. عروسک رهاشده در آب و باندهای زخمی پای محسن وقتی در جایی دیگر با ترس و فریاد آوا همراه میشود لابد باید مخاطب را به مشکل محسن و آوا درباره بچهدار شدن برساند.در یک ارزیابی کلی کارگردانی قابل قبول فیلم و بازیهای خوبی که کرامتی و فرخنژاد نشان میدهند وقتی با بازی جالب توجه حاتمیکیا ترکیب میشود لحظاتی دیدنی بهوجود میآورد که تا حدی کمرمقی فیلمنامه را جبران میکند و میتواند مخاطب را راضی نگهدارد.
فیلم با انرژی و پتانسیل خوبی شروع میشود و در ادامه نیز میتواند با تعلیق مناسب، مخاطب را با خود همراه کند اما پایان نهچندان هیجانانگیز فیلم لذت کشف یک اتفاق داستانی رمزآلود را از مخاطب میگیرد و او را با وضعیت ناتمام این زن و شوهر در حال تغییر تنها میگذارد. روحالله حجازی فیلمساز خوش قریحهای است که در ابتدای راه قرار دارد و در آثار بعدیاش میتواند با فیلمنامه مناسبتر، فیلمهای به مراتب قابل قبولتری بسازد.