جشنهای آیینی اقوام ایرانی، موسیقی، داستانها، اسطورهها و حرکات موزون و نمادین خود را دارد و این صفحات اینبار به بررسی فلسفه حرکتهای موزون و نمادهای اقوام ایرانی در رقصهای آیینی پرداخته است. ذکر خنجر از رقصهای آیینی اقوام ترکمن، رقص چوب و شمشیر از آیینهای حماسی مردم سیستان که در فهرست میراث معنوی کشور نیز ثبت شده است به همراه رقص شمشیر عربهای ایران در خوزستان و حرکات موزون عشایر قشقایی با آن لباسهای رنگین برگرفته از رنگهای طبیعت و نمادهای اجرا شده در هلپرکه کردی، از آیینهای سنتی اقوام ایرانی است که در پس آن تاریخی نهفته و برگرفته از داستانها و افسانههای کهن است.
ذکر خنجر ترکمن
ترکمنهای ایران با آن لباسهای سرخ و چادرهای ویژه و چکمههای چرمشان نمادی دیگر از طبیعت ایران در استان گلستان و ترکمنصحرا هستند. ترکمنها آیینهای سنتی عجیبی دارند؛ از ذکر خنجر که همراه با حرکات موزون و آواهای عجیب است تا پرخوانی یا پریخوانیهایشان که ریشه در هزاران سال پیش دارد و برای درمان بیماریها از آن استفاده میکردهاند. فلسفه آیینهای سنتی ترکمن چنان عجیب و زیباست که دانستن آنها مخاطب را شگفتزده میکند. بهروز سقلی از طایفه یموت که به همراه دو طایفه گوگلان و تکه سهطایفه اصلی ترکمنها در ایران را تشکیل میدهند، یکی از اعضای گروه ذکر خنجر ترکمن است.
سقلی که نام فامیل او برگرفته از زیرطایفه سقلی ترکمن بهمعنای ریش است و شهرت او به زیر طایفهاش که ریشسفیدان ترکمن بودند بازمیگردد، فلسفه آیینهای سنتی و ذکر خنجر ترکمنها را اینگونه شرح میدهد: ذکر خنجر یک رقص آیینی است که ریشه در اعتقادات ملی و مذهبی قوم ترکمن دارد. میگویند ریشههای این آیین به دوران پیش از میلاد و زندگی شمنها بازمیگردد. شمنها آیینهای عجیبی داشتند. آنها به نقاطی میرفتند که پای هیچ انسانی به آن نمیرسید و ساعتها در کنار آتش میچرخیدند و با خواندن ذکرهایی به عالم ماورا وصل میشدند.
ترکمنها ازجمله اقوامی بودند که بدون جنگ و خونریزی دین اسلام را پذیرفتند و ذکر خنجر را با دعا اجرا کردند. ذکر خنجر یک آیین مفهومی است که در مواقع خاص انجام میشد. مثلا به هنگام وقوع بلایای طبیعی و شیوع بیماریهای واگیردار ترکمنها این مراسم را انجام میدادند و از خداوند میخواستند تا بلایا را دور کند. دعاها نیز در این آیین استمدادی است. ذکر خنجر اما در مواقعی که ترکمنها بهعنوان اقوام کوچرو زمینهای حاصلخیز برای دام خود پیدا میکردند یا به هنگام مراسم شادی نیز با حضور همه افراد قبیله با دعاهای شکرانه اجرا میشد. اما در زمان جنگها دعاها کاملا حماسی بود و با حرکتهای متهورانه اجرا میشد تا سربازان روحیه مضاعف پیدا کنند.
براساس آنچه بهروز سقلی از اعضای گروه رقص خنجر میگوید ذکر خنجر شاخهای دارد به نام پرخوانی یا پریخوانی که برای مداوا و درمان بیماریهای روحی و روانی اجرا میشده، به اینصورت که پرخوان که از نیروی ماوراءالطبیعه برخوردار بود در شبهای خوشیمن مانند چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه مراسم پرخوانی یا پریخوانی را اجرا میکرد؛ آتشی روشن میشد و ابزار فلزی مانند خنجر یا داس را روی آتش میگذاشتند و شخص دارای بیماری روحی یا روانپریشی یا اضطراب را دست بسته کنار آتش میآوردند و افراد تعلیم دیده به دور وی حلقه میزدند و مردم قبیله از بیرون بر مراسم نظارت میکردند و افرادی که به دور او حلقه زده بودند یاهوگویان شروع به چرخش میکردند. این کار به دو دلیل انجام میشد یکی اینکه از فرار فرد که میگفتند جنزده شده جلوگیری کنند و دلیل دیگر اینکه به پرخوان کمک کنند تا در مداوای بیمار موفق شود. پرخوانها از موسیقیدرمانی نیز بهره میبردند . آنها ارگانهای داخلی بدن را میشناختند و از طب سنتی استفاده میکردند. درصورتی که بیمار بهبود پیدا نمیکرد تا سه شب دیگر پشت سر هم این مراسم(پرخوانی) اجرا میشد.
در این شکل از ذکر خنجر زمانی که پرخوان آماده شد که وارد دنیای ذهنی بیمار شود موسیقی درمانی شروع میشد و نوازنده دوتار که از ارکان اصلی این برنامه بود شروع به نواختن دوتار میکرد و بهدلیل اینکه جنبه درمانی داشت موسیقی شاد را از پرده نوایی شروع میکرد. زمانی که ذاکر در دنیای ذهنی و خیالی فرد بیمار سیر میکرد نوازنده با نواختن در پرده مخالف، پرخوان و فرد بیمار را برای بازگشت به دنیای واقعی آماده میکند و زمانی که از دنیای خیالی وارد دنیای واقعی میشدند آن زمان طب سنتی شروع میشد. به این شکل که با ابزار گداخته شروع به معالجه میکردند و اگر میفهمیدند که مشکل از مغز بیمار است به نقاط حساسی که شناسایی کرده بودند مانند سه نقطه در پیشانی دو سوی شقیقه و پشت سر در محل مخچه با ابزار گداخته ضربات دقیق و حساسی وارد میکردند که این ضربات صداهای انفجار مانندی در مغز ایجاد میکرد و از آن بهعنوان شوک مغزی یاد میکنند. پس از آن دعاهای استمدادی و شکرانه خوانده میشد و مراسم به پایان میرسید. بدینترتیب آیین معنوی ذکر خنجر یک آیین معنوی بود که در زمانهای استمداد و دور کردن بلاها استفاده میشد. ذکرهای این آیین نیز درونی و بیرونی است.
در ذکر بیرونی حرکات بسیار دقیقی انتخاب میشود. بدین شکل که اجراکنندگان این آیین در دو ردیف روبهروی یکدیگر قرار میگیرند که با نام و یاد خدا و ذکر نام ائمه و امامان این آیین را شروع میکنند و با استمداد از خدای بزرگ ادامه میدهند. ذکر خنجر ترکمن در هفت مرحله انجام میشود. حرکت نخست با بالا بردن دو دست به سمت آسمان و گفتن آمین شروع میشود و پس از آن دستها از بالای قفسه سینه تا کمر میآید و در حرکت سوم تلاش میشود نیروی درونی پس از انتقال به دستها به سوی زمین فرستاده شود. فلسفه این حرکت یعنی انسان از خاک بهوجود آمده و افراد حاضر در این ذکر با یک جهش به سمت جلو و چرخیدن به سوی یکدیگر و قرار گرفتن روبهروی هم آرنجهایشان را به نشانه اتحاد به سوی فرد مقابل میگیرند. شروع این آیین تا رسیدن به مرحله اتحاد شامل هفت حرکت است. هر حرکتکننده نیز باید هفت دور بچرخد و بدینترتیب عدد هفت در این آیین غالب است. در پایان نیز با اجرای حرکت اتحاد، خنجری به نشانه پیروزی خیر بر شر بالا میرود و اینگونه آیین رقص خنجر ترکمنها پایان مییابد.
رقص شمشیر عرب ها
در خوزستان نیز رقص شمشیر برگرفته از طبیعت و جغرافیای منطقه است. باسم حمادی، سرپرست گروه هنری میسان که آیین رقص شمشیر خوزستان را اجرا میکنند میگوید: رقص شمشیر صدها سال پیش و در قبایل عرب ایران روی اسب انجام میشد. بهویژه در ایام عید فطر و قربان، رقص و شمشیربازی و اسبسواری بیشتر رایج بود. بعدها با اینکه عروسیها نیز داخل خانهها انجام میشد این رقص به روش دیگری اجرا میشد که افراد کنار هم میایستادند و ایستادن کنار هم نیز بهمعنای یک سد برای دفاع از سرزمین است. پس از آن حرکاتی به سمت چپ و راست انجام میشود که برگرفته از موج دریاست.
به گفته باسم حمادی از عربهای خوزستان، این رقص ابتدا با ریتم ملایم انجام میشود و پس از آن با ریتم سریع افراد رو به جلو حرکت میکنند و به دو دسته تقسیم میشوند. آنها روبهروی یکدیگر میایستند و شروع به حرکت گردن به سمت جلو میکنند.این گردنزدن برگرفته از حرکت عقاب به هنگام انتظار برای هجوم به سمت شکار است. به همین دلیل اشخاص با این حرکت به سوی یکدیگر هجوم میبرند و مبارزه شروع میشود که پس از انجام مبارزه، افراد شمشیرها را روی کتف خود میگذارند و دو مرتبه بهصورت 360درجه میچرخند که معنای آن نگریستن به دنیای پیرامون است.
این چرخش بهمعنای نگاه کردن به دنیای وسیع است. پس از این چرخشها اشخاص کنار یکدیگر میایستند و شمشیرها را بالا میگیرند که معنای آن آتشبس و پایان درگیریهاست. سپس شرکتکنندگان در این آیین دست یکدیگر را به نشانه اتحاد و دوستی میگیرند و دور هم میچرخند و حرکات نمایشی انجام میدهند که معنای آن این است که گروه همین حالا با یکدیگر جنگ کرده اند و اکنون با پایان جنگ صلح و دوستی برقرار است.
پس از این حرکات است که افراد در یک خط میایستند و پشت سر فردی که از نظر سنی بزرگتر از همه است داخل میدان میچرخند و به جایگاه اول بازمیگردند که بهمعنای بازگشت به زندگی آرام است و جنگ و نزاع تمامشده است. رقص شمشیر در کشورهای حاشیه خلیجفارس با آنچه در ایران اجرا میشود بهطور کامل متفاوت است. تنها وجه اشتراک شمشیر است مثلا در مورد اعراب امارات حرکت گردن که در ایران بهمعنای انتظار عقاب است، به سمت عقب و به نشانه حرکت شتر بهعنوان نمادی از استقامت است. عربهای ایران عقاب را نشانه آزادی میدانند که میتواند به هرکجا که خواست پرواز کند و هیچگاه از لاشه حیوانات دیگر تغذیه نمیکند.
چوب و شمشیر از تمدن هیرمند
نقاشیهای دیواری کوه خواجه بهجای مانده از دوره اشکانیان و ساسانیان در ایران، تصاویری را به نمایش گذاشتهاند که نشاندهنده سنتهای موسیقایی و بزمی در این نقطه از ایران آن روزگار است. در همین نقاشیها حرکتهایی نیز ثبت شده است که هنوز مشخص نیست آیا به رقص آیینی چوب و شمشیر سیستان ارتباط دارد یا آنکه تصاویری از رزم و پایکوبی است؟ براساس آنچه پژوهشگران به آن اشاره کردهاند رقص آیینی چوب و شمشیر سیستان بهعنوان یک سنت دیرپا در تمدن هیرمند شناخته میشود.
در نیمه شرقی فلات ایران خارج از مرزبندیهای سیاسی امروزین، از شرق خراسان و سیستان و افغانستان و بخشی از پاکستان تحتتأثیر تمدن هیرمند قرار داشتهاند و این تمدن کهن از منظر آثار تاریخی یافتشده در آن تنها در شهر سوخته به پنج هزارسال پیش بازمیگردد. آنطور که علیرضا خسروی رئیس اداره میراث فرهنگی سیستان میگوید، در هر کیلومترمربع از دشت سیستان یک اثر تاریخی و فرهنگی وجود دارد و بخشی از مهمترین آثار و منحصربهفردترین دورههای مختلف پیش از تاریخ، تاریخی و دوره اسلامی در شرق کشور در حوزه تمدنی هیرمند در سیستان قرار دارد. نمونههایی همچون شهر سوخته و شهر دهانه غلامان بهجایمانده از دوران هخامنشیان، کوه خواجه و منطقه تاریخی حوضدار و شهر زاهدان کهنه و آسیابهای بادی سیستان نیز نشاندهنده غنای تمدنی حوزه هیرمند و زایشگاه فرهنگی تأثیرگذار و بنیادین در شکلدهی به هویت ملی ایرانیها در این بخش از تمدن ایران است.
از مشاهیر این نقطه از تمدن ایران میتوان به محمدبن وصیف سگزی شاعر دربار یعقوب لیث صفاری اشاره کرد که به گفته خسروی نخستین شعر پارسی در دربار لیث را سروده است. فرخی سیستانی شاعر و نوازنده چنگ نیز از شخصیتهای تاریخی سیستان و تمدن هیرمند است.سرزمین سیستان را به عنوان سرزمین مردان مرد و سرزمین سپاهیان و مردان سخت میشناسند. هر کجا برای ایران مشکلی ایجاد میشد، سربازان سگزی یا سکستانی (سکایی) یا سیستانی به یاری ایران میشتافتند. سیستان سرزمینی است که سکستانیهایش در اسطوره و تاریخ همواره کمربسته دفاع از مرزهای ایران بودهاند. آنها سربازان آماده ایران بودند و رقص شمشیر نیز نمادی از همین پیشینه تاریخی است. رئیس اداره میراث فرهنگی سیستان میگوید: بزرگان سکستانی تدابیری اندیشیده بودند که در شرایط صلح ورزشهایی طراحی شود که آمادگی رزمی مردان سکایی(سیستانی) را بالا نگهدارد و بر همین اساس سکاییها به جای شمشیر در زمان صلح چوب در دست میگرفتند و رقص چوب بهعنوان تدبیر خردمندانه مردان کهن سیستانی برای آمادگی سربازان شکل گرفت.
براساس آنچه خسروی درخصوص ویژگیهای این سنت آیینی سیستان میگوید: در رقص چوب و شمشیر تمام عناصر دفاعی وجود دارد و آمادگی روانی و جسمانی برای رزم و دفاع از مرزهای تاریخی و فرهنگی را در آنها زنده نگهمیدارد. دهل و سرنا نیز از آنجا که نقش مهمی در تهییج رزمندگان در جنگهای تاریخی داشته است. سازهای اصلی این رقص آیینی را تشکیل میدهند.رئیس اداره میراث فرهنگی سیستان میگوید: بخش دیگری از رقصهای آیینی و محلی سیستان بزمی و آیینی است که همراه با نواختن چنگ و رباب و قیچک یا قژک و دف و دایره و قاشقک و تنبورک انجام میشود و با ادبیات غنی حوزه هیرمند مرتبط است. این آیین عمدتا در جشن پیروزیها و اعیاد و مراسم شادمانی انجام میشود.
در بخشی دیگر نیز آیینهایی اجرا میشود که ریشه در دوره کشاورزی دارد و به رقص خرمن معروف است و معنای آن برداشت محصول از زمین است. اشخاص حاضر در این مراسم با حرکات موزون دستههای گندم را از نقطهای برمیدارند و به نقطه دیگر میبرند و معنای آن همان شادی برزگران به هنگام درو است.
جبیبالله قادر آتشگر، نوازنده قیچک، دهل و سرنا، خواننده و آهنگساز و سرپرست گروه رقص شمشیر سنتی سیستان که در شهر زابل سکونت دارد و این آیین سنتی ایران را در المپیک یونان، در استانبول و آنکارا، در مالزی و هندوستان و پاکستان و در جمع سران کشورهای اسلامی اجرا کرده است میگوید: رقص آیینی سیستان رقص دیرپایی است که پیشینه آن به بیش از سه هزار سال پیش میرسد و بهصورت سینهبهسینه منتقل شده است.
حاج حبیبالله قادر، آیین چوب بازی سنتی سیستان را ورزش بومی و محلی مردم سیستان و بلوچستان معرفی میکند و میگوید: رقص آیینی شمشیر در سیستان کاملا دفاعی است و داستان دو پهلوان رودرروی یکدیگر است که هر دو سپربهسپر میشوند و رزم پهلوانی شروع میشود تا یکی شکست بخورد و برای فرد پیروز سرنا و موسیقی شادمانی میزنند.