آنها ادعا میکنند صدای پرس تیوی را به منظور «جلوگیری از سانسور» خاموش کردهاند. زمان این اقدام جالب است. پرس تیوی، یک هفته پیش، مستندی را پخش کرد که در آن گوینت تاد، مشاور سابق امنیت ملی امریکا در امور خاور میانه حضور داشت. تاد که در دو دولت کلینتون و بوش، مقام رسمی بود، به مخاطبین این مستند از بازجوییهای جاسوسی لغو شده و نقش دولت بوش در طراحی حملات تروریستی علیه مقامات امریکا و تشکیلات نظامی این کشور خبر داد. حملاتی که به گفته تاد طراحی شدند تا ایران عامل آنها معرفی شده و بدین ترتیب عذر یک جنگ گستردهتر فراهم شود.
نه تنها مستندات بسیار بلکه چندین مقام ارشد ضد اطلاعاتی پلیس فدرال امریکا، پنتاگون و آژانسهای اطلاعاتی این کشور پشتوانه اظهارات تاد هستند. مقاماتی که به منظور علنی نشدن این ماجرای وحشتناک، صدایشان خاموش شد.
تنها چند هفته پیش از پخش این مستند، جف استین از واشنگتن پست تلاش کرد که این داستان به رسانههای امریکا درز پیدا کند. روایت قوی و خوب نگاشته شده وی در تایید اظهارات تاد مورد بیتوجهی قرار گرفت و هیچ یک از رسانههای خبری امریکا آن را پوشش ندادند.
اگر این سانسور نیست، پس چیست؟
در فاصله زمانی بین پخش مستند پرس تیوی و انتشار مقاله واشنگتن پست، اتهامات مبنی بر تروریسم، جاسوسی و خیانت میتوانست و میبایست علیه دهها مقام سابق دولت بوش و پنتاگون مطرح میشد.
آنچه بیان شده تنها یک سری اتهامات نیست بلکه روایتی مفصل و مشروح از رسیدگیهای ملغی شده به چندین پرونده ترساندن شاهد، تررویسم و قتل است.
ماجرای رسوایی «واترگیت» در مقایسه با این مسئله بیشتر به یک شوخی شبیه است و این در حالی است که هنوز هیچ اقدامی در این رابطه صورت نگرفته، چیزی گزارش نشده و تنها کاری که انجام شده سانسور پرس تیوی و گزارشهای بعدی در مورد این مسئله است.
از آنجا که شواهد و مدارک در مورد این مسئله گسترده و مسلم است، هیچ تلاشی برای اینکه به این داستان برچسب «توهم توطئه» زده شود، صورت نگرفته است.
در مقابل، پاسخ، خاموش کردن صدای پرس تیوی بود.
یکی دیگر از مسائل عمده در گزارش پرس تیوی، مسئله معرفی چاک هیگل سناتور سابق جمهوری خواه به عنوان نامزد وزارت دفاع امریکا بوده است.
در جریان جلسه بررسی صلاحیت هیگل در سنای امریکا، سناتورهای جمهوری خواه یکی پس از دیگر تمام توان خود را به کار گرفتند تا هیگل، این قهرمان و سرباز پیاده نظام در جنگ ویتنام و اولین سربازی که نامزد وزارت دفاع امریکا شده را مورد حمله قرار داده و وی را تحقیر کنند.
تمام سوالات مطرح شده حول «اسرائیل» میچرخید و بیش از ۱۰۰ اتهام و توهین با دقت طراحی شده علیه هیگل مطرح شد.
تمام سوالات مطرح شده از سوی سناتورها به روشنی در راستای منافع لابی اسرائیل بود که طی آنها از هیگل خواسته شد بپذیرد چنین لابی هرگز وجود نداشته است؛ لابی که هیگل از منتقدان آن است.
نه تنها مردم معمولی امریکا از این وضعیت پوچ و مضحک به حیرت در آمدند بلکه حتی افراد معروفی چون بیل مار صراحتا از این افراط گری اسرائیلی انتقاد کردند. یک سال پیش، بیل مار خود صدای حامی لابی اسرائیل بود.
ارتش امریکا سالیان سال است که انتظار میکشد فردی مانند هیگل وزیر دفاع این کشور شود. برای سربازان امریکایی، هیگل کسی است که «وضعیت را درک میکند»، تفاوت بین خدمت به امریکا با حمایت از جنگهای بیپایان را تشخیص میدهد و با ماهیت سندرم «در ِ چرخان» (revolving door) که نقش زیادی در آسیب رساندن به مردم امریکا داشته، آشنا است.
این هیگل نیست که باعث شرمساری جمهوری خواهان در سنای امریکاست. آنها خود مایه سرافکندگی یکدیگر و امریکا هستند و جهان این را دید. این پرس تیوی بود که بیش از همه به صورت عادلانه و دقیق این جلسه را مورد پوشش خبری قرار داد.
به همین دلیل، صدای این شبکه باید خاموش میشد.
هفته گذشته، تری گراس مجری رادیوی ملی عمومی با یک مهمان مصاحبهای در مورد برنامه انرژی اتمی ایران ترتیب داد.
سوالاتی که به گراس داده شده بود تا آنها را مطرح کند، همگی با هدف دروغ پردازی و اطلاع رسانی غلط به مخاطبان طراحی شده بودند. مهمان وی یکی از این به اصطلاح «کارشناسان اتمی» بود که هرگز در هیچ زمانی حتی یک سلاح اتمی را از نزدیک ندیده و کوچکترین علمی نسبت به نحوه عملکرد آنها و حتی چگونگی غنی سازی اورانیوم ندارد. زمانی که وی به صورت طوطی وار اتهامات کلیشهای علیه ایران را بازگو کرد، سرخوشی گراس به روشنی نمایان بود.
البته این مهمان مطمئنا به خوبی میداند که بر اساس برآورد اطلاعات ملی امریکا، ایران هیچ برنامهای برای تولید سلاح اتمی ندارد. او میداند که در حال پیش بردن شرایط به یک جنگ نابرابر و غیرعادلانه است.
او به خوبی میداند که فاسد و ریاکار است. بگذارید صادق باشیم، کلمهای که این نوع هجمه تبلیغاتی و جنگ طلبی را به خوبی توصیف میکند، واژه «شیطانی» است.
رادیو ملی عمومی امریکا که زمانی با وجود برخورداری از بودجه دولتی، مستقل بود اکنون تصمیم گرفته است که به صورت سیستماتیک دروغ بگوید، هجمه تبلیغاتی راه بیاندازد و فریبکاری کند.
کسی صدای آنها را خاموش نمیکند.
شبکه فاکس نیوز، چندین دهه نظریه توطئه (توهم توطئه)، تعصب، تبلیغات دروغین و نفرت را به مردم امریکا خوراند. در انگلیس، نیوزکورپ (NewsCorp) شرکت مادر فاکس نیوز به چندین مورد جاسوسی، استراق سمع، باج گیری و رشوه متهم شد. چندین تن از مدیران عالی رتبه این شرکت اکنون در زندان هستند.
با وجود این، در امریکا آنها (فاکس نیوز) صدای حزب جمهوری خواه هستند. تصور نکنید که آنها به طور مداوم دست به هجمه تبلیغاتی و جنگ طلبانه نمیزنند. تصور نکنید که آنها در جاسوسی، رشوه، خیانت و اخاذی دست ندارند. چرا ! دارند.
آنها در امریکا فراتر از قانون هستند؛ آنها تحت محافظت لابی اسرائیل و جنگ طلبان سودجو هستند تا به شکل وحشیانهای دروغ بگویند و دست به جرایم سازماندهی شده بزنند.
هیچ سازمان خبری در جهان بدتر از سازمان فاکس/نیوزکورپ (Fox/NewsCorp) نمیتوان پیدا کرد.
با وجود این، هیچ اقدامی حتی در انگلیس برای خاموش کردن صدای این سازمان انجام نشده است. آنها سیاستمداران جهان را میخرند و میفروشند؛ این روش همیشگی آنها بوده است.
چرا صدای پرس تیوی را خاموش میکنند؟
بیایید نگاهی دیگر به «مسئله فلسطین» بیاندازیم. اعضای سازمان ملل متحد اخیرا به صورت قاطع رای دادند که غزه، شرق بیت المقدس و کرانه باختری به عنوان کشور مستقل فلسطین به رسمیت شناخته شود.
با وجود این، هر روز گزارشهایی میشنویم از عملیات نظامی اسرائیل در سرزمینهایی که به ما گفته میشود متعلق به اسرائیل "نیست" و طی آن خانههای فلسطینیان تخریب شده، سرزمین آنها غصب شده و تظاهرکنندگان هدف گلوله قرار میگیرند.
اما صبر کنید. مگر رای سازمان ملل به این معنا نیست که اسرائیل نمیتواند این کارها را انجام دهد؟ در واقع، کنوانسیون ژنو مصوب ۱۹۴۸ به روشنی بیان میدارد که انتقال «شهرک نشینان» به اراضی اشغالی که در جریان جنگ تصرف شدهاند، «جنایت علیه بشریت» است و افرادی که این جنایت را مرتکب میشوند باید در محاکمی مشابه محاکمات اعضای حزب نازی در نورنبرگ به مجازات محکوم شوند.
جالب اینجاست که حتی یک روزنامه یا شبکه خبری امریکایی این مسائل را در کنار هم قرار نداده و مطرح نکرده است. چه چیزی بیش از این میتواند سانسور محض و هجمه تبلیغاتی قلمداد شود؟
در اخبار به ما گفته میشود که به منظور جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی، باید به این کشور حمله شود و این در حالی است که آژانسهای اطلاعاتی ما میگویند که ایران در حال ساخت سلاح اتمی نیست. آیا این هجمه تبلیغاتی نیست؟
آیا اسرائیل سلاح اتمی ندارد؟ آیا هرگز یک گزارش خبری مبنی بر اینکه چگونه اسرائیل به سلاح اتمی دست پیدا کرده، به دست شما رسیده است؟ چندین تن اورانیوم و پلوتونیوم با غنای لازم برای ساخت سلاح از امریکا دزدیده و به اسرائیل انتقال داده شد.
آیا هرگز گزارش خبری از رسانههای امریکایی به دست شما رسیده که حاکی از این باشد که زراد خانه اتمی اسرائیل «غیرقانونی» است؟ بله . غیر قانونی است.
این سانسور و تبلیغات رسانهای در اوج خود و بالاترین میزان آن است.
امریکا پرس تیوی را به سانسور و تبلیغات رسانهای متهم میکند و این در حالی است که اقدامات این کشور به روشنی در راستای سانسور پرس تیوی در امریکاست. آیا کسی به این وضعیت مضحک اشاره میکند؟ خیر . سازمانهای خبری «فرهنگ عامه» وجود این جنون در اقدامات امریکا را به رسمیت شناختهاند.
تقریبا تمام حقوق اساسی از جمله پایهای ترین آنها یعنی آزادی فردی در امریکا به حالت معلق درآمده و همچنان نیز هست. منشور حقوق که بنیاد تمام آزادیهای مردم امریکا است طی ۱۲ سال اخیر زیر سایه قوانین دیگر قرارگرفته و عملا چیزی نیز در مورد این مسئله گفته نمیشود. البته به غیر از حق حمل سلاح که لابی منفعت طلب تفنگ از آن دفاع میکند.
امریکا هیچ رسانه آزادی ندارد و آنچه که زمانی از آن به عنوان «وبلاگ نویسی» آزاد نام برده میشد، اکنون چیزی جز مجرای ابراز «مخالفت کنترل شده» و «جنگ نظریه بازیها» نیست؛ حیطهای که در آن نیز سانسور با دقت لحاظ میشود.
اکنون صدای کسانی که در اینترنت برای حقیقت مبارزه میکنند با روشهایی مانند تطمیع، انگ زدن، نفوذ، هک، تهدید و حتی قتل خاموش میشود.
اکنون شمار معدودی بعد از گفتن حقیقت، جان سالم به در میبرند. بسیاری میگویند که شبکه اینترنت به طور کامل تحت کنترل و سانسور است. حق با آنهاست؟ باید گفت که امریکا قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر «به سرقت رفت.»
در رابطه با اسرائیل، «صدای مخالف» آنها روزنامه هاآرتص است. تمام رسانههای خبری دیگر آن به روشنی تحت کنترل دولت هستند. کافی است نگاهی به هیئت تحریریه نشریه تایمز آو اسرائیل بیاندازید.
در مورد هاآرتص نیز باید گفت، آنها بهترین و کاملترین شکل مخالفت کنترل شده را ابراز میکنند. گاهی اوقات نشانههای کوچکی به عنوان استقلال از خود بروز میدهند اما این فقط در حد بسیار ابتدایی و شعاری آن است.
بر اساس ارزیابی من، موساد بازوی رسانهای واقعی در اختیار ندارد.
در مورد دولت اسرائیل نیز باید گفت، لیکودیستهای فرا ملی در کابینه نتانیاهو توانستهاند که کنترل امور را در دست بگیرند. همه آنها «راست گرایان افراطی» هستند که بسیاریشان حتی نژاد یهودی ندارد.
اگر این حقیقت را بپذیرید که اکثر ساکنین اسرائیل بر اساس نژاد یا مذهب، در انزوا قرار گرفتهاند، روشن میشود که اسرائیل دارای یک نظام سیاسی مرتعش است.
یک تحقیق جدید توسط مرکز جان هاپکینز در مورد «اصلیتهای نژادی» حاکی از این است که کثریت مطلق فلسطینیها از نژاد سامی هستند و در مقابل کمتر از ۱۰ درصد یهودیان اسرائیل از این نژاد هستند.
آیا این بدین معناست که لیکودیستها ضد یهودی (ضد سامی) هستند؟
آیا کشوری با نظام آپارتاید که مشغول پاکسازی قومی است، میتواند دموکراتیک باشد؟ با توجه به آرای اعضای سازمان ملل در مورد ۳۲ قطعنامه اخیر، تنها چیزی که نژاد پرستی در اسرائیل را تکذیب میکند، رسانههای سانسور شده در اسرائیل، اروپا و غرب هستند.
این مسئله خود به تنهایی حاکی از وجود سانسور و پروپاگاندای رسانهای در کشورهایی است که ادعا میکنند دموکراتیک هستند.
چگونه پرس تیوی در مقابل رسانههایی مانند فاکس نیوز، سیانان و آتلانتیک مونتلی میایستد؟
پرس تیوی شاید کامل نباشد اما به میزان قابل توجهی بیش از فاکس و سیانان «متوازن و منصف» است و بسیار بیشتر از نشریه آتلانتیک معقول است.
صدای پرس تیوی را خاموش کردهاند ولی نه خاطر محتوای آن بلکه به خاطر لحن آن. بر خلاف ادعای امریکا، اینطور نیست که دولت ایران پرس تیوی را سانسور میکند بلکه در مقابل پرس تیوی بر خلاف بیشتر رسانهها در جهان، نمیپذیرد که بازوی رسانهای قدرتها باشد.
شاید پرس تیوی بر اساس دستور کار مشخصی عمل میکند؛ کدام رسانهای را میشناسید که اینطور نباشد؟ جلوگیری از دسترسی به پیام این شبکه بر خلاف تمام اصول آزادی بیان است.
تنها دلیل سانسور پرس تیوی، جلوگیری از دسترسی مردم به ایدهها و تفکرات خطرناک است؛ و در اینجا تفکراتی خطرناک قلمداد میشوند که عنصر حقیقت را در خود جای دادهاند.
- *گوردِن داف از نظامیان مخالف امریکایست که تجارب وسیعی در زمینه عملیات ضد شورش، فنآوری دفاعی و امنیتی و نظامی دارد. وی سردبیر ارشد نشریه وترنز تودی در امریکاست. مقالات داف در سراسر جهان منتشر و به زبانهای مختلف ترجمه شده اند. داف در برنامههای تلویزیونی و رادیویی، حضور پررنگی دارد.