اما هفتههای اخیر نقطهعطفی در این بحران بهحساب میآید چرا که سرانجام بعد از ماهها ارسال سلاح توسط کشورهای منطقه برای مخالفان مسلح سوریه با این امید که حکومت سوریه طی امروز و فردا ساقط شود، نوعی واقعگرایی بهدست آمده و اکنون همه طرفها به این نتیجه رسیدهاند که بحران سوریه راهحل نظامی ندارد. حامیان غربی و عربی مخالفان مسلح سوریه اکنون به جای ارسال سلاح بهدنبال گفتوگو با دولت بشار اسد هستند. درباره تحولات اخیر در این مناقشه، با دکتر امیر موسوی، کارشناس مسائل خاورمیانه گفتوگو کردهایم.
- علت گردش تمامی طرفهای منطقهای و بینالمللی به سوی گزینه گفتوگو برای برونرفت از بحران کنونی سوریه چه میتواند باشد؟
دو نکته در این بین مطرح است: یکی اینکه خیلی تلاش شد تا قدرت محور مقاومت در منطقه تضعیف شود؛ چه از طریق تحریم و اعمال فشار به ایران و چه از طریق تهدید آن از سوی رژیم صهیونیستی و آمریکا اما ایران برنامههای خود را در سطح هستهای و دفاعی و حتی اقتصادی پیش برد. همه انتظار داشتند که شورشی از سوی افکار عمومی صورت بگیرد که چنین اتفاقی نیفتاد و 22بهمن جواب همه آنها را داد. فشار بر سوریه هم بخشی از همین برنامه تضعیف محور مقاومت در منطقه بود. بسیاری تلاش داشتند تا رژیم سوریه را متلاشی کنند اما نتوانستند و ارتش سوریه توانست کنترل بسیاری از مناطق در اختیار مخالفان را بهدست بگیرد و اکنون در حال بازسازی شهرها و روستاهاست. علاوه بر این، سوریه دولت دفاع مردمی را تشکیل داد که کمک بزرگی برای نیروهای مسلح بود. حزبالله هم روزبهروز قویتر شده و تلاش زیادیشد از طریق به راه انداختن فتنه مذهبی در شمال لبنان و در صیدا، جنوب لبنان، از طریق شیخ احمدالاسیر و نیز شرایط پیچیده بیروت و طرابلس و عکار بحرانآفرینی کنند اما این هم بینتیجه ماند. بحث حمله به نوار غزه هم ناکام ماند و دو جنبش جهاد اسلامی و حماس توانستند تلآویو را هدف قرار دهند و شرایط سختی برای آنها ایجاد کنند. دوم اینکه سیاست کلی آمریکا ظاهرا بهدنبال پیگرفتن ترمیم مسائل اقتصادی داخلی است و اوباما در تلاش است تا چهره آمریکا را در خارج بازسازی کند. تحولات بیداری اسلامی در منطقه باعث شده تا آمریکا در موضعی دفاعی و انفعالی قرار گیرد و در سیاست حمله و تهاجمی تجدیدنظر کرده و اوباما اعلام کند که سیاستهای فشار اقتصادی و تحریمها را با مخالفانش دنبال خواهد کرد و کمتر بهدنبال حمله نظامی خواهد بود.
از سوی دیگر خود مخالفان سوریه هم دریافتند که غربیها آن پشتیبانی لازم را از آنها نمیکنند و خود را درگیر کشور مالی کردهاند و کشورهای عربی علاوه بر کمک مالی، کار دیگری نمیتوانند بکنند. که صرف کمک مالی به تنهایی کارساز نیست. ناتو هم جلوی سیاست متهورانه ترکیه را گرفته است. ترکیه اگر میتوانست به تنهایی وارد عمل شود، از نظر غربیها خوب بود اما ترکیه به خوبی میدانست که اگر بدون قطعنامه شورای امنیت تحت بند هفتم منشور سازمان ملل و بدون حمایت ناتو وارد شود، گرفتار خواهد شد و حتی با وجود تطمیعها و ترغیبها و تشویقهای کشورهای عربی در این دام نیفتاد. مخالفان هم دریافتهاند که به لحاظ میدانی، در این جنگ هیچ دستاورد قابل توجهی ندارند و مجبور شدند حرکتی واقعبینانه داشته باشند؛ هرچند که تنها بخشی از مخالفان، ازجمله احمد معاذالخطیب، رئیس ائتلاف مخالفان سوریه، این موضوع را پیگیری میکنند و برخی دیگر از مخالفان، چندان با این مسئله موافق نیستند.
- درون ائتلاف مخالفان، احمد معاذالخطیب بهدنبال گفتوگو است اما در مقابل، اعضای ائتلاف، این طرح او را مرده تلقی کردهاند و گفتهاند که طرح دیگری ارائه میدهند. بهنظر شما علت این امر چیست؟
معاذالخطیب پیشنمازی بود که تا یک سال پیش در دمشق بوده و فرد متدین و نگرانی نسبت به آینده سوریه است و از طرف دیگر مشاهده میکرده که گروههای مسلح اقدامات نهچندان مناسبی صورت میدهند؛ لذا این تصمیم تاریخی را گرفت و با وجود آنکه درمعرض کنار گذاشته شدن قرار گرفته اما گویا این امر برایش چندان اهمیتی ندارد و این نشان میدهد که شجاعت به خرج داده است. وی دو اقدام بزرگ صورت داده: یکی اینکه با جمهوری اسلامی ایران شخصا ارتباط برقرار کرده و دوم اینکه حاضر شده با نمایندگان دولت سوریه وارد گفتوگو شود و حتی با وجود آنکه دولت سوریه پیششرط او را رد کرده و ضربالاجلش هم دیروز پایان یافته، باز عقبنشینی نکرده و هنوز بر گفتوگو اصرار دارد. این امر نشان از این دارد که مخالفان در صحنه میدانی، چندان دستاوردی در سوریه ندارند و دوم اینکه پشتیبانی بینالمللی هم ضعیف و مردد است و سوم اینکه پایگاه مردمی دولت و ارتش سوریه همچنان قوی است. از این رو، اقدام وی در اعلام آمادگی برای گفتوگو با حاکمیت سوریه، رفتار واقعبینانهای بوده است.
- دولت ترکیه از رویکرد مخالفان برای گفتوگو با حاکمیت سوریه انتقاداتی کرده است. این موضع برایند چه مسائلی میتواند باشد؟
ترکیه هم عقب نشینی کرد و در محور سهگانه شکلگرفته از سوی مصر وارد شد. همه مخالفان دولت سوریه امروز به این مرحله یأس رسیدهاند که با زور و اقدام نظامی و گزینه امنیتی نمیتوان دولت و نظام و شخص بشار اسد را کنار گذاشت و درحقیقت رویکرد جمهوری اسلامی تثبیت شده و این موضوع اکنون به پیش میرود؛ یعنی گفتوگوی سیاسی بدون اشاره به سرنوشت ریاستجمهوری سوریه. بالاخره مصر هم طرح جمهوری اسلامی را پذیرفت و حتی در قطعنامه اخیر سازمان همکاری اسلامی در قاهره اشارهای به کناررفتن بشار اسد نشد. این نشان از جلوداری دیپلماسی جمهوری اسلامی دارد و اخضر ابراهیمی هم همین بحث را تأیید کرده و دنبال میکند و در دیدار اخیر خود با معاذالخطیب بر ضرورت پایبندی وی بر این طرح اصرار ورزیده که به پیشنهاد گفتوگو ادامه بدهد. این نشان میدهد که بحث منطق و گفتوگوی سیاسی بر بقیه گزینهها غلبه کرده زیرا تمامی برگها را آزمودهاند؛ ازجمله تهدیدهای مختلف و پشتیبانی از گروههای مسلح اما کاری از پیش نبردهاند؛ کمااینکه تبلیغات سنگینی صورت گرفت و صهیونیستها به سوریه حمله کردند اما طبعا هیچ کدام از این گزینهها و روشها تأثیری نداشت.
- معنا و مضمون دوره انتقالی که اخیرا مطرح شده، چیست؟
نظر دولت سوریه و پیشنهاد ایران و اخضر ابراهیمی این است که جلسات گفتوگو بین مخالفان و دولت برگزار شود و هر چه نتیجه داد، پذیرفته شود. این گفتوگو شامل دومسئله است: تشکیل دولت انتقالی و تدوین قانون اساسی و برگزاری رفراندوم. در این مرحله، هر نتیجهای حاصل شد، دولت سوریه آن را خواهد پذیرفت؛ حتی اگر درباره بقا و ماندن شخصیتها هم به تفاهم برسند. اما مرحله انتقالی یعنی تشکیل دولت موقت، تدوین قانون اساسی و اجرای رفراندوم، برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری در 2014. اگر دوطرف در این باره به توافق برسند، بحران قابل حل خواهد بود و آینده و نظام سیاسی حاکمیت سوریه را مردم از طریق رفراندوم و انتخابات تعیین خواهند کرد.
- آیا موضوع مذاکراتی که قرار است میان دولت و مخالفان سوریه انجام شود هم همین امر خواهد بود؟
مذاکره هم درباره همین موارد خواهد بود که چگونه و با چه شرایطی دولت موقت شکل بگیرد و از چه گروههایی باشد و کمیسیونی هم باید برای تدوین قانون اساسی شکل بگیرد تا قانون اساسی جدید را به رفراندوم بگذارد و براساس این قانون، انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری برگزار خواهد شد.
- معاذالخطیب اما اعلام کرده که موضوع گفتوگو با دولت سوریه، کنار رفتن حاکمیت است.
این حرفی است که الخطیب میتواند بیان کند زیرا جو کنونی مخالفان همین است. اما اگر وارد گفتوگو شوند، به این نتیجه خواهند رسید که این بحث، بحثی انحرافی است و نیازی به مطرحکردن آن نیست زیرا در مرحله انتقالی، قدرت واگذار میشود و پس از واگذاری قدرت، دیگر مهم نیست که چهکسی باشد و چهکسی نباشد و مردم بعدا انتخاب خواهند کرد. معاذالخطیب فقط اکنون بهدنبال آن است که از این مرحله بگذرد. وی تحت شرایط فشار ازسوی کشورهای مخالف سوریه و گروههای مخالف گفتوگو است و باید این مرحله را بگذراند و فعلا این موضوع را عنوان میکند اما در عمل این امر را بعید میدانم.
همین بحث پشتیبانی از مرحلهگذار و انتقالی و نحوه گفتوگو و تشویق طرفهای مختلف برای گفتوگو با دولت سوریه؛ بیشتر از این نمیتواند باشد. من فکر میکنم سوریه تصمیم خود را گرفته است و غیر از این نمیتواند باشد. بحث آینده بشار اسد را صندوقهای رأی تعیین خواهند کرد. اما شاید این دو شخصیت، نقشهراهی را برای اجرای پیشنهادهای اخضر ابراهیمی و ایران ترسیم کنند. اکنون دیپلماسی ایران پیشرفته و همگی تقریبا در حال قبول این واقعیت هستند که این بحران باید با حضور ایران حل و فصل شود. حتی ائتلاف مخالفان هم این امر را پذیرفته و با ایران وارد گفتوگو شده است. ارتباطات همچنان برقرار است.
- آخرین وضعیت درگیریهای نظامی چگونه است و کدام طرف دستکم در این مرحله پیروز میدان است؟
مخالفان نتوانستند شهرهای مهم را اشغال بکنند. آنها فقط توانستند در برخی روستاهای اطراف و گذرگاههای مرزی و جادههای مهم ناآرامیها و اغتشاشاتی خلق کنند و مشکلاتی را برای دولت سوریه ایجاد کنند. دولت سوریه همچنان راههای اصلی و شهرهای بزرگ و گلوگاههای مهم کشور را در اختیار دارد اما مرزها بهصورت کلی دچار مشکل است.