اینها تعدادی از اسمهای خداوند نیست که اتفاقی یادم آمده باشند یا خودم فکر کرده و پشت سر هم نوشته باشم. یا مثلاً یک شب نشسته باشم به خواندن دعای جوشن کبیر و این اسمها را انتخاب کرده باشم که برایتان بنویسم.
اینها را خودتان نوشتهاید. انتخاب شماست. یادتان نیست؟ حق دارید ما کمی زیادی تأخیر کردهایم و بعضی از شما ممکن است این مسابقه را از یاد برده باشید؛ مسابقهی«پرسشنامهی فیروزهای» را که در شمارهی 663، صفحهی خانهی فیروزهای با تیتر «بیایید به خودمان عیدی بدهیم!» چاپ شد.
به هر حال این اسامی خداوند را در جواب سؤال شماره 12 مسابقه نوشتهاید؛ مسابقهی «پرسشنامهی فیروزهای» که 21 سؤال داشت. استقبال شما از پرسشنامه جور خوبی بود.
مثلاً «مهدیه فاتحیخواجه» که در جواب سؤال پنج که پرسیده بودیم: «چهقدر با خودت حرف میزنی؟» گزینهی «ب» را علامت زده با جواب «مدام در حال حرف زدن با خودم هستم.» و کنارش نوشته است: «ولی معمولاً بقیه هم یه وزوزی میشنون.»
در سؤال 16 این پرسشنامه گفته بودیم «ماه رمضان امسال، برای سفرهی افطار کدامیک از موارد زیر را ترجیح میدادید؟» و بعد در سؤال 17 نوشته بودیم اگر در جواب به سؤال قبلی گزینهی موارد دیگر را انتخاب کردید، لطفاً دو،سه خط دربارهی آن توضیح بدهید.
«صبا بستاک» هم در جواب نوشته است: «معمولاً سوپ هم میخوریم و من سوپ را ترجیح میدهم! شاید به دلیل اینکه بیشتر سوپ خوردهام! (خواهش).
و از همه بامزهتر «مریم رضایی» که گوشهی پرسشنامهاش با خودکاری که رنگش از مشکی به سرخابی تغییر کرده نوشته است: «خودکار مشکی من دقیقاً در این مکان فوت کرد. روحش شاد!» غذایی هم که برای افطاریاش نوشته، چیز منحصر بهفردی است. «شیر برنج با شیرهی انگور!» این خودش یک داستان بود، داستان پرسشنامههای فیروزهای شما!
یک سؤالی هم بود (سؤال شمارهی 10) که میگفت: «چراغ مسجد مفتاحیان چه رنگی بود؟» حقیقت این است که فقط سه نفر به این سؤال درست جواب دادهاند. چراغ مسجد مفتاحیان که اتفاقاً مسجدی است که چند نفرتان هم پرسیدهاید کجاست سبز بود، و اگر میخواهید بدانید کجاست باید بروید شعری را بخوانید که شاعر در آن میگوید: «چهقدر دور میدان چرخیدن خوب است!» این سه نفر به این سؤال درست جواب دادهاند: «فاطمه لطفی»، «زهرا نورانی» و البته «زهره رهبر» که کار عجیبی کرده است. زهره دو تا پرسشنامه پر کرده با جوابهایی متفاوت و توی یکی از آنها گزینهی درست را برای سؤال شمارهی 10 انتخاب کرده است.
یک چیز نگرانکننده هم درجوابهایی که به سؤال شمارهی 5 دادهاید به چشم میخورد. آنجا که پرسیدهایم: «چهقدر با خودت حرف میزنی؟» تعداد زیادی گزینهی «ج» را انتخاب کردهاند. یعنی «کم حرف میزنم!» اما چرا؟ واقعاً چرا باید با خودتان کم حرف بزنید؟ مگر نه این است که آدم باید خودش را مرور کند و به خودش نزدیک باشد؟ مگر نه این است که آدم باید خودش را بشناسد؟ برای شناختن خود چه راهی بهتر از حرف زدن وجود دارد؟ اصلاً برای شناختن و تغییر کردن و تغییر دادن، بهطور کلی چه راهی را بهتر از برقراری ارتباط و حرف زدن میشناسید؟ برای همهی این کارها بهترین راه ارتباط گرفتن و گفتوگوست و میشود گفت که همهی ارتباطها و گفتوگوها از ارتباط با خود و گفتوگو با خود شروع میشوند. پس بهتر است نترسیم و بیشتر با خودمان حرف بزنیم. نترسید که دیگران چه فکر میکنند یا مثلاً فکر میکنند دیوانه هستیم. ما فقط «فیروزهای» هستیم، همین!
و حالا هم برندگان مسابقه که انتخابشان فوقالعاده سخت بود. چون جوابها صحیح و غلط نداشت و ما کمی با معیارهایی فیروزهای و کمی با قرعهکشی سه نفر را از میان شرکتکنندگان در این مسابقه انتخاب میکنیم و امیدواریم بقیه هم از دستمان دلخور نشوند.
برندههای مسابقهی پرسشنامهی فیروزهای
رودابه آشورپوری از قائمشهر
ایلیا جعفریچمازکتی از مشهد
مریم رضایی از تهران