هزار! این عددی است که میتواند پایانبخش یک دوره طولانی مدت باشد. زدن این گل میتواند پایانی رؤیایی برای هر بازیکنی باشد.
انگار روماریو این لحظه را دیده بود یا به دلش افتاده بود که روزی این عدد را جلوی نامش خواهد دید. ماه مارس 1988 بود؛ با همان تن صدایی که غرور از آن میبارید گفت: «شما حالاحالاها از من خواهید شنید. من به مرز هزار گل خواهم رسید».
آن موقع در 22 سالگی میشد جرقههای درخشش او را در هر بازی برای واسکوداگاما و «سلسائو» دید. آن موقع «بایکسینیو (کوتوله؛ لقب روماریو) یک پیشبینی دیگر هم کرده بود:
«اگر خدا بخواهد آنقدر ذخیره خواهم کرد که تا 27 یا 28 سالگی فوتبال را کنار خواهم گذاشت». حسابهای بانکی او پر شدند، اما هنوز هم در سن 41 سالگی فوتبال بازی میکند با همان پیراهن واسکوداگاما.
اما در 41 سالگی روماریو دیگر به فکر پر کردن حسابهایش نیست، او میخواهد قولی که 19 سال پیش داده بود را عملی کند. این اتفاق برای این بازیکن خودخواه و مغرور که در طول دوران بازیکنیاش به دنبال تعریف و تمجید همه بوده، به عنوان جایزهای بزرگ و سمبلیک ارزشی صد چندان دارد. انگار روماریو همه چیز را فراموش کرده و فقط این عنوان، مرد سیریناپذیر دروازهها را سیراب خواهد کرد.
بدون شک این که او چه راهی را طی کرده تا امروز به این جایگاه برسد، در نوع خودش جالب توجه است. دوران طلایی او از زمان عضویتش در آیندهوون آغاز شد. سپس به بارسلونا رفت تا در کنار بزرگانی چون هریستو استویچکف، خوسه ماری باکرو، پپ گواردیولا، مایکل لادروپ و رونالد کومن بدرخشد.
گرچه روماریو داخل زمین با چهره بیرونیاش کاملا تفاوت دارد. دیهگو آرماندو مارادونا در اتوبیوگرافی به قلم خودش تحت عنوان «من دیهگو هستم»، روماریو را یک«تمامکننده فوقالعاده» خطاب کرده بود. او گفته که مهاجمی مثل او ندیده است و این که حاضر است روماریو را بدون هیچ تردیدی در «تیم رؤیاییاش» جای دهد.
اینکه مارادونا حاضر است او را در تیم رؤیاییاش قرار دهد، شایستگیهای روماریو را به عنوان یکی از بهترین مهاجمان تاریخ برزیل به تصویر میکشد. اما انگار میتوان رفتار او در زمین را آیینه حرکات بیرون از زمین او دانست. یکی از خاصیتهای یک تمام کننده حرفهای، غرورش است. این که تحت هر شرایطی توپ را درون دروازه جای دهد.
اما این اخلاق او به بیرون از زمین هم سرایت کرده است. سال 93، روماریو در اوج دوران فوتبالش قرارداشت، در بارسلونا میدرخشید و همه انتظار دعوتش به تیم ملی را میکشیدند.
کارلوس آلبرتو پریرا – سرمربی وقت تیم ملی برزیل ـ او را دعوت کرد تا در رقابتهای کوپا آمریکا برای برزیل بازی کند، اما در جریان یکی از بازیها پریرا او را روی نیمکت نشاند. شاید هر بازیکن دیگری بود سکوت میکرد و منافع تیمی را بر منافع شخصی ترجیح میداد، همان کاری که خود روماریو در جام جهانی90 انجام داد.
او در جام جهانی ایتالیا تنها 66دقیقه بازی کرد و در بقیه بازیها ذخیره بود. اما غرورش در سال 93 به ضررش تمام شد. وی خطاب به پریرا گفت که اگر میدانست از او بازی نمیگیرند، اصلا از اسپانیا نمیآمد تا برای تیم ملی بازی کند. همین حرفها باعث دوریاش از تیم ملی شد. برزیل بدون روماریو در هفت بازی مرحله مقدماتی به میدان رفت و اولین شکستش مقابل بولیوی را تجربه کرد. این اولین شکست تاریخ فوتبال برزیل در مرحله مقدماتی جام جهانی بود.
اینجا بود که روزنامه نگاران و مردم برزیل خواهان حضور دوباره او در تیم ملی شدند. برزیل باید اروگوئه را شکست میداد تا بتواند به جام جهانی 94 صعود کند و تیم اول گروهش شود. فشار روی پریرا به حدی بود که از موضع خودش دست کشید و روماریو را به تیم ملی دعوت کرد.
بازگشت پر شکوه
بازگشت او باشکوه بود. در «ماراکانا» بزرگترین ورزشگاه دنیا دو گل زد تا تیمش با برد دو بر صفر، اول گروه شود. زوج روماریو، بهبهتو در جام جهانی 94 آنقدر خوب بود که حتی منتقدان باوجود رفتار خودخواهانه روماریو حاضر شدند چشمهایشان را به خاطر موفقیت تیم ملی ببندند. سال 94 بهترین سال زندگی مرد شماره 11بود.
قهرمانی جهان با برزیل، عنوان مرد سال فوتبال جهان و انتخاب شدن به عنوان بهترین بازیکن جام جهانی، گوشهای از افتخارات او در این سال بودند. اما همیشه بعد از قله، سرازیری هم وجود دارد. گرچه او با رونالدو زوج «رو-رو» را تشکیل داد و همچنان برای تیم ملی گل میزد، اما بالارفتن سن مشکلی بود که نمیشد آنرا کتمان کرد. او جام جهانی 98 را به خاطر مصدومیت ماهیچه پایش از دست داد ولی میتوانست برای آخرین بار در سال 2002 این واقعه مهم را از نزدیک لمس کند.
اما اسکولاری، سرمربی وقت تیم ملی، بازیکنانی منظم و فداکار برای «سلسائو» میخواست؛ خصوصیاتی که هیچ کدام در وجود روماریو دیده نمیشدند. پس او با وجود خواسته عموم مردم، راهی به کره و ژاپن پیدا نکرد تا بازی روز 28آوریل سال 2005، بدل به آخرین مسابقه ملی شود که روماریو در آن موفق به گلزنی شد.
او گل دوم تیمش را زد، تا گواتمالا آخرین تیمی باشد که گلهای ملی روماریو را از درون دروازه بیرون کشیده باشد. شاید هیچ کدام از این عناوین و افتخارات شخصی و تیمی نتوانست وی را راضی کند. انگار زدن هزارمین گل، تنها چیزی است که میتواند روماریو را متوقف کند.
شاید او تا حدودی خودش را در این راه تحقیر هم کرد. عضویت در السد قطر، میامی آمریکا و آدلاید یونایتد تنها برای بالا بردن آمار گلهایش بود. گرچه در تمام این سه تیم روی هم رفته، ده ماه هم دوام نیاورد تا یکبار دیگر به واسکو باز گردد. او برای تحقق چیزی که آنرا «رویایی تمام نشدنی» میداند، حاضر است هر کاری بکند.
عده بسیاری در این راه فدا شدند. شاید بتوان بازیکنهای واسکو و «رناتو»، سرمربی تیم را قربانیان اول این داستان دانست. روماریو که همواره به طور غیرمستقیم خودش را با پله مقایسه میکند، میخواهد فقط در «ماراکانا» هزارمین گلش را به ثمر برساند تا مثل پله خوشحالیاش جاودانه شود. مسؤولین فوتبال برزیل حاضر شدند واسکو بازیهایش را در «ماراکانا» به عنوان ورزشگاه خانگیاش برگزار کند، اما داستان به همین جا ختم نشد.
روماریوی مغرور حاضر نشد تا در بازیهای خارج از خانه، واسکو را همراهی کند تا مبادا هزارمین گلش را اتفاقی به ثمر برساند! درگیری لفظی او با آمارال، یکی از بازیکنان تیم که تلاش روماریو برای زدن هزارمین گل را عامل اصلی اعمال فشار روی بازیکنان تیم دانسته بود، منجر به اعلام سکوت مطبوعاتی از سوی باشگاه شد.
روماریو، آمارال را بازیکنی بیمسؤولیت دانسته بود که اگر نمیتواند فشار را تحمل کند، باید در تیمی «کوچک» بازی کند. اما شاید این تلاش حتی مذبوحانه او، به قیمت حذف واسکو از جام حذفی برزیل تمام شد. کنایهآمیز است که روماریو برای زدن هزار مین گلش حتی سعی کرد توپی که مهاجم دیگرشان از بالای سر دروازهبان بوتافوگو رد کرده بود را با یک ضربه از روی خط گل کند!
استعفای رناتو، سرمربی واسکو پس از این باخت به اندازه کافی فشار حاکم بر تیم از سوی روماریو را آشکار میکند. تعیینتکلیف مرد 41ساله برای سرمربی، تنها از غرور تمام نشدنی وی و داستان نخ نمایش حکایت میکند. حتی ایزابلابتین کورت، همسر روماریو هم به طور غیرمستقیم از شوهرش انتقاد کرده است؛ اینکه تلاش برای زدن هزارمین گل او را عصبی و بیخواب کرده و این مسأله روی خانواده هم فشار آورده است؛ اینکه بچهها مجبورند برای دیدن هزارمین گل پدر تا دیروقت پای تلویزیون بنشینند!
آماردهی غلط
بعد از شک و تردیدهایی که پیرامون آمار گلهای روماریو بنا به حرفهای خودش و اطرافیان او به وجود آمد، آمارگیران در برزیل کار خود را آغاز کردند و مشخص شد که حرفهای او ضد و نقیض هستند. تیاگوه و یتاس، سردبیر سایت «گلوبواسپورته» در این رابطه میگوید:«ظرف دو ماه، ما تمامی ارقام را بررسی کردیم، بازی به بازی .
وقتی آمار و ارقام با هم جور در نیامدند، ما تحقیقات خود را در ریو و باتوجه به مدارک موجود در کتابخانه ملی آغاز کردیم.» و نتیجه: « به عنوان مثال روماریو برای آیندهوون 165 گل زده و نه به گفته خودش 174 گل! باشگاه هلندی هم حرف ما را تایید کرده است. در بارسا او 53 گل زده نه 55تا! تفاوت این دو عدد به خاطر بازی این تیم مقابل پارما است.
نتیجه پایانی صفر-صفر بوده، اما روماریو نتیجه بازی را پنج بر یک به نفع باشگاه کاتالان میداند و اینکه او در آن مسابقه دو گل زده!» این دروغها سبب شد تا روماریو آمار «اوگلوبو» را بپذیرد، اما خودخواهیاش باعث نشد تا بدون هیچ واکنشی از کنار این مسأله بگذرد:«واقعیت را میخواهید بدانید؟ اگر میخواستم تمام گلهایم را بشمارم الان سه هزار تا بود، نه هزارتا. اما برایم مهم نیست. این تحقیق توسط سه تن ازکارآمدترین محققان انجام شده. وجدانم راحت است!»
در جا زدن روی 999
مرد شماره11 آنقدر فشار را روی افکارعمومی زیاد کرده که کنفدراسیون فوتبال برزیل حاضر شده همان احترامی که به پله گذاشته را برای او در نظر بگیرد. قدردانی از او در ماه اکتبر در بازی برزیل مقابل اکوادور در چارچوب مرحله مقدماتی جام جهانی 2010 و اهدای پلاکی طلایی به او. آخرین باری که برزیل در «ماراکانا» بازی کرده، به سال 2000 و پیروزی پنج بر صفر مقابل بولیوی باز میگردد. در آن مسابقه روماریو هتتریک کرده بود.
گرچه او با حذف واسکو از جام حذفی برزیل روی عدد 999 در جا زده و به گفته خودش انجام سه مسابقه در هفته و سفرهای تیمی توان گذشته را برایش باقی نگذاشته، اما شاید همان «رؤیای تمام نشدنی» باعث شود وی تا شروع فصل جدید فوتبال برزیل که حدود یک ماه دیگر (اول خرداد ماه) آغاز میشود، صبر کند. این حرکت او فقط تصویر یک رفتار شخصیتی است؛ غرور، چیزی که روماریو آن را سیری ناپذیر مینامد.
جهانگردی کوتوله از قطر تا آمریکا
شناسنامه روماریو
نام: روماریو سوزافاریا
متولد: 29 ژانویه 1966 در ریودو ژانیرو
قد: 167 سانتیمتر
اسم مستعار: بایکسینیو (کوتوله)، پیکسه (ماهی)
سابقه باشگاهی
1988 – 1985: واسکو داگاما
1993 – 1988: آیندهوون
1995 – 1993: بارسلونا
1996 – 1995: فلامنگو
1996: والنسیا
1997-1996: فلامنگو
1997: والنسیا
1999 – 1998: فلامنگو
2002 – 1999: واسکودوگاما
2003 - 2002: فلومیننزه
2003: السد
2004 – 2003: فلومیننزه
2006 – 2005: واسکودوگاما
2006: آدلاید
2006: میامی فیوژن
2007: واسکوداگاما
تالار افتخارات
- افتخارات تیمی
چهار بار قهرمانی ایالت ریودوژانیرو (1999 – 1985)
دو بار قهرمان جام حذفی هلند (1989 و 1990)
سه بار قهرمان لیگ دسته اول هلند (1989 ،1991 ، 1992)
مدال نقره بازیهای المپیک سئول (1988)
دو بار قهرمان کوپا آمریکا (1989 و 1997)
یک بار قهرمان لالیگا (1994)
یک بار قهرمان جام جهانی (1994)
یک بار قهرمان جام کنفدراسیونها (1997)
یک بار قهرمان جام مرکوسور (2000)
یک بار قهرمان لیگ برزیل (2000)
عنوان سومی جام جهانی فوتبال ساحلی همراه برزیل (2005)
- افتخارات شخصی
هفت بار آقای گل رقابتهای ایالت ریو (86 ، 87، 96 ، 97 ، 98 ، 99 ، 2000)
آقای گل رقابتهای فوتبال المپیک سئول (88)
آقای گل لیگ هلند (89 ، 90 ، 91 ، 92)
آقای گل جام حذفی هلند (89 ، 90)
آقای گل رقابتهای قهرمانی برزیل (90)
بهترین گلزن رقابتهای لیگ قهرمانان (90 و 93)
آقای گل لالیگا (94)
بهترین بازیکن آمریکای لاتین شاغل در لالیگا (جایزه «افه») (94)
بهترین بازیکن جام جهانی (94)
بهترین بازیکن جهان از نگاه مجله فرانسوی «اونز» (94)
بهترین بازیکن جهان (94)
آقای گل جام کنفدراسیونها (97)
آقای گل تورنمنت ریو ـ سائوپائولو (97 ، 2000)
آقای گل جام برزیل (98 ، 99)
آقای گل جام مرکوسور (99 ، 2000)
آقای گل تورنمنت ژائو هاولانژ (2000)
بهترین بازیکن رقابتهای جام بینقارهای (2000)
بهترین بازیکن سال از نگاه روزنامه «ال پائیس» اسپانیا (2000)
آقای گل لیگ برزیل (2001 ، 2005)
قدم زدن در جاده پادشاه
روز 19نوامبر سال1969، تمام مردم برزیل از شهرهای دور و نزدیک سوتهایشان را به صدا درآوردند تا هزارمین گل بزرگترین فوتبالیست تمام دورانها را ببینند؛ پله. چند ماه قبل از آن کارشناسان آمار فهمیده بودند که «شاه» به قدم بزرگی برای ثبت شدن نامش در تاریخ نزدیک شده است.
رسانههای برزیلی درباره چیزی غیر از آن حرف نمیزدند. استادیومها در هر بازی تا سر حد انفجار پر بودند تا شاهد گلهای پله باشند. او گل 999 را روز 14 نوامبر در استادیوم «ژوآئو پسوئاه» در ایالت «پارائیبا» مقابل بوتافوگو و از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند.
بنابراین همه بازی بعد را برای دیدن هزارمین گل پله پیشبینی میکردند؛ مسابقهای که دو روز بعد یعنی 16 نوامبر در «سالوادوره لاباهیا» که مثل «پارائیبا» در شمال شرقی برزیل بود انجام میشد.
استادیوم «فونته نووا» با صدهزار تماشاچی تا حد انفجار پر بود. اکثر مردم باهیا برای دیدن این اتفاق تاریخی از حمایت سانتوز و پله خودداری نکردند. اما «شاه» نتوانست به روند گلزنیاش ادامه دهد. سرنوشت میخواست این اتفاق در ریو و استادیوم «ماراکانا» بیفتد.
ورزشگاهی که بزرگترین آرهنای جهان است، «شاه» را در «19نوامبر» برای همیشه وارد تاریخ کرد. همه تا دقیقه77 و یک ضربه پنالتی صبر کردند تا روی یک ضربه پنالتی ، ستاره سانتوز آرکونادا، دروازهبان آرژانتینی و اسکودوگاما را فریب دهد.
سانتوز دو بر یک پیروز شد، اما هیچکس به نتیجه توجهی نداشت. آن موقع پله 29 ساله بود و درست یک سال بعد او همراه برزیل، «تره کامپئو ناتو» یعنی سومین قهرمانی جهان را در مکزیک به دست آورد. اما شاید آن روزی که پله هزارمین گل خود را به ثمر رساند، به این فکر نمیکرد که با این گلها جایی در دل مردم جهان باز کند.
گرچه به طور معمول از بازیکنان دنیای فوتبال چیزی جز آمار و ارقام به جا نمیماند، اما اگر قرار بود همین گلها معیار انتخاب باشند شاید باید نام آرتور فریدن رایش هیچوقت از ذهن برزیلیها و مردم دنیا پاک نمیشد. او ظرف 20سال و بین سالهای 1909 تا 1929 به عنوان اولین برزیلی تاریخ فوتبال، 1329 گل به ثمر رساند.
اما آیا کسی او را میشناسد؟ اکنون بعد از گذشت 38 سال روماریو تصمیم گرفته به هر قیمتی که شده به هزارمین گل خود دست یابد. او 7 سال پیش و در روز تولد 34سالگیاش بزرگترین محققان را جمع کرد تا تعداد گلهایش را بشمارند.
برای رسیدن به رکورد پله، محققان مجبور شدند از سن 13 سالگی او شروع کنند و به اولین هتتریکش با تیم اولاریا مقابل آمریکا اکتفا کنند. حساب کردن هر گلی که او به ثمر رسانده مثل آن است که تمام گلهای تیری آنری در لیگ داخلی شهر لندن را هم حساب کنیم. بدون این گلها آمار گلزنی روماریو تا عدد 530 پایین میآید.
او با حرصی که از خودش برای گلزنی نشان داده، صدای همه را درآورده است. محبوبیت «بایکسینیو» به خاطر بازیهای درخشانش به همراه تیم ملی برزیل است، نه گلهایی که به تیمهای محلی زده است. او برای این کار خفت بازی در لیگهای کوچک و حقیری چون آمریکا، قطر و استرالیا را به جان خریده، اما او با گلهایش روماریو نشده است. او خود را ارزان فروخت تا رکورد بزند، اما شاید این اصرار او چیزی جز نفرت برایش به ارمغان نیاورد.