معمولاً اعتیاد با مفهومهای مواد مخدر، قاچاق و قاچاقچی و این روزها مواد روانگردان گرهخورده است و هیچکس تصور ذهنی خوبی از یک «معتاد» ندارد.در اینجا میخواهیم از نوع دیگری از اعتیاد (addiction) صحبت کنیم که شاید بسیاری از وجود آن بیخبر باشند؛ اعتیاد به اینترنت یا بهتر است بگوییم اختلال اعتیاد به اینترنت (Internet Adcliction Disorder).
اختلال اعتیاد به اینترنت یک ناهنجاری روانشناختی است که مانند اعتیاد به مواد مخدر نشانههای تحمل، ترک و برگشت علایم را در خود دارد. این بیماری روانشناختی، علاوه بر آزار دادن خود فرد، بر روابط او با دیگران نیز تاثیر گذاشته، اختلال ایجاد میکند و همانطور که از نام آن پیداست، کاربران اینترنت و شهروندان دنیای مجازی و آنلاین، کسانی هستند که در معرض خطر روزافزون ابتلا به این بیماری هستند.
متاسفانه باید گفت که با بسط هر چه گسترده این جامعه مجازی، هر روز ساکنان بیشتری از دنیای حقیقی به اختلال اعتیاد به اینترنت دچار میگردند. اینترنت و منابع موجود در آن مرتباً گستردهتر و نوبهنو میشوند و نقش خود را بیشتر از پیش در زندگی ما برجسته و پررنگ میکنند.
به این ترتیب مردم به منابع غنیتر و سهلالوصولتری دست خواهند یافت که راحت، تقریباً ایمن و با سرعت در اختیارشان قرار میگیرد و آنها میتوانند نیازهایشان را برآورده کنند و از همه مهمتر، لذت ببرند و سرگرم شوند. هر کدام از کاربران دائمی اینترنت درباره ابزار محبوبشان نظری خاص دارند.
عدهای میگویند که اینترنت میتواند آدم را معتاد کند چرا که استفاده مداوم از آن سبب آزردگی خاطر و خشم و رنجش دیگران میشود. عدهای دیگر اینطور عقیده دارند که اختلال اعتیاد به اینترنت را نمیتوان با هیچ اعتیاد به مواد مخدری مقایسه نمود چرا که لذت کاربر اینترنت و وابستگی بیمارگونه به آن با احساس نیاز و تلاش برای لذت بردن از مواد مخدر و روانگردان به تمامی متفاوت است.
به هر حال چه یک اختلال و بیماری حقیقی و جدی در کار باشد یا نباشد، واقعیت این است که این دنیای مجازی بیحد و مرز در زندگی خیلی از انسانها مداخله کرده، آنها را به دردسر انداخته است. به راستی در این میان مقصر کیست؟ آیا شرکتهای www را باید متهم کرد یا این خود فرد است که باید سرزنش شود؟
پاسخ هر کدام از این دو که باشند، تفاوتی در اصل ماجرا نخواهد داشت. راه چاره این نیست که اینترنت را ممنوع و غیرقانونی اعلام کنیم چرا که همان سناریوی مواد روانگردان و مخدر تکرار خواهد شد. راههایی وجود دارد که میتوانیم از بروز اعتیاد به اینترنت پیشگیری کرده، اثرات سوء و ناگوار «شبکه گسترده جهانی» را به حداقل برسانیم.
حالا ببینیم که انجمن روانپزشکی آمریکا، اختلال اعتیاد به اینترنت را چطور تعریف میکند. برای اینکه تشخیص وجود اختلال اعتیاد به اینترنت در فردی مسجل شود، لازم است که او طی دوازده ماه، سه نشانه یا بیشتر از علایم زیر را نشان دهد:
1 – نشانههای تحمل: بیمار در این دوره برای اینکه بتواند خود را راضی کند، ساعات زیادی را با اینترنت مشغول است و هر روز زمان بیشتری را اختصاص میدهد چرا که هر چه این روند را ادامه میدهد، راضی نمیشود.
2 – لازم است که دو یا تعداد بیشتری از نشانههای ترک طی چند روز تا یک ماه پس از کاهش تعداد ساعات کار با اینترنت مشاهده شوند.
این کار سبب خواهد شد که شخص پریشان و آشفته شده در عملکرد زندگی شخصی، اجتماعی و شغلیاش اختلال و مشکل به وجود آید. این علایم را میتوان این طور بیان کرد: اضطراب، افکار وسواسی راجع به اینکه الان در اینترنت و جهان مجازی چه چیزی در حال وقوع است، رویاپردازی درباره اینترنت و حرکات آگاهانه یا ناآگاهانه انگشتان به حالت تایپ روی کیبورد.
3 – نشانههای ترک با از سر گرفتن کار با اینترنت فروکش خواهند نمود.
4 – شخص در ابتدا با خودش قرار میگذارد که مدت معینی با اینترنت کار کند ولی معمولاً این زمان خیلی طولانیتر خواهد شد.
5 – او بر اثر بیماری بسیاری از وظایف شغلی یا اجتماعی و سرگرمی و تفریحاتش را به فراموشی میسپرد.
6 – ممکن است که شغل و موقعیت اجتماعی این فرد بر اثر کار بیش از اندازه و بیمارگونه با اینترنت به خطر افتاده و حتی آنها را از دست بدهد.
پژوهشگران خصوصیات دیگری را نیز ذکر کردهاند که میتوانند از وجود اختلال اعتیاد به اینترنت در شخصی، خبر دهد:
1 – معتاد به اینترنت زمانی که بخواهد آن را ترک کند یا زمان حضور در اینترنت را کاهش دهد، احساس بیقررای نموده تحریکپذیر و عصبی میشود.
2 – اینترنت پناهگاه بیمارانش است و آنها برای فرار و خلاصی از بار گناه، افسردگی، اضطراب یا درماندگی به شبکه گسترده جهانی پناه میبرند.
3 – معتادان به وب برای پنهان کردن میزان حقیقی تعداد ساعات کارشان با اینترنت به خانوادهشان دروغ میگویند.
4 – بیماران به دفعات و بدون توجه به هزینه گذراندن اوقاتشان با اینترنت، از آن استفاده میکنند. حالا اعتیاد به مواد مخدر را با اعتیاد به اینترنت مقایسه میکنیم: هر دو این ناهنجاریها بیماریهای روانشناختی هستند که دورههای تحمل، ترک و اختلال در عملکرد اجتماعی را دارند.
هر دو نوع معتادان در ابتدا با میزان معینی از ابزار شروع میکنند ولی به تدریج آن مقدار معین دیگر پاسخگوی نیاز آنها نخواهد بود و ناچار مقدار بیشتری استفاده میشود تا همان اندازه لذت و خوشی حاصل شود(تحمل).
نشانههای لرزش دستها، اضطراب، دمدمیمزاجی و افسردگی پس از ترک حالاتی هستند که هر دو معتاد پس از قطع رفتارشان، تجربه میکنند(ترک) و انجام وظایف گوناگون شغلی و اجتماعی هر دو گروه، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی تنزل خواهد نمود. در حقیقت ماهیت اختلال اعتیاد به اینترنت (IAD) ناتوانی در کنترل تکانه (impulse) است و بدن بیمار از «ماده» خاصی متاثر نیست.
به این خاطر محققان IAD را به اختلال «شرطبندی بیمارگونه» شبیهتر میدانند. ولی اثرات این اعتیاد نیز به مانند اثرات الکلیسم منفی و مخرب بوده کیفیت زندگی شخص را پایین میآورند. دکتر کیمبرلی.اس.یانگ، پانصد کاربر افراطی اینترنت را مورد بررسی قرار داد.
او برای مقایسه علایم این اشخاص از معیارهای بالینی «راهنمای نشانهشناسی انجمن روانپزشکی آمریکا» برای اختلال شرطبندی بیمارگونه، استفاده کرد. با بکارگیری این معیارها مشخص شد که 80درصد این کاربران، کاربران وابسته به اینترنت هستند.
دکتر یانگ اینطور عقیده دارد که: «استفاده بیمارگونه و افراطی از اینترنت میتواند مانند هرگونه اعتیاد شناخته شده دیگری چون اختلالات خوردن، الکلیسم و شرطبندی بیمارگونه در روند زندگی شخصی، اجتماعی، تحصیلی و پولی و شغلی هر فردی اختلال وارد کند.»
پزشکان و روانشناسان بسیار کوشیدهاند تا اختلالات اعتیادی را توضیح دهند و از تئوریهای گوناگونی بهره گرفتهاند. این تئوریها موارد زیر را شامل میشوند: تئوریهای روانپویشی، شخصیتی، روانی اجتماعی، رفتاری و زیستپزشکی همگی آنها نمیتوانند هر نوع اعتیادی را به خوبی توضیح دهند و تعدادیشان در شرح اختلال اعتیاد به اینترنت کارایی بیشتری دارند.
دیدگاههای روانپویشی و شخصیتی از وجوه آسیبهای دوره کودکی، دیگر ویژگیهای شخصیتی یا اختلالات دیگر و بیماری پذیری ارثی به IAD مینگرند و برای شرح آن از این دیدگاهها کمک میگیرند ولی در این میان منظر بیماریپذیری ارثی یا diathesis بیش از بقیه به کار میآید.
میتوان اینطور گفت که بعضی افراد و با توجه به فاکتورهایی گوناگون میتوانند بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به نوعی اختلال اعتیادی باشند یا به عبارتی «بیماریپذیرتر» باشند.
مثلاً اعتیاد به الکل، هروئین، شرطبندی یا کار با اینترنت. ممکن هم است این اشخاص در تمام مدت زندگیشان اصلاً به هیچ گونه اعتیادی مبتلا نشوند ولی از طرف دیگر ممکن است در یک موقعیت دشوار و بحرانی، عوامل استرسزای محیط این استعداد بالقوه را بیدار کنند و اینجاست که امکان دارد این اختلالات اعتیادی خود را نشان دهند.
اگر شخصی گاه به گاه مشروبات الکلی بنوشد ولی رفتهرفته مقدار مصرفیاش را بالا ببرد، ممکن است کاملاً به الکل وابستگی پیدا کرده و معتاد شود. همین فرضیه در مورد اختلال اعتیاد به اینترنت (IAD) هم صدق میکند.
اگر شخصی که مستعد ابتلا به اعتیاد است، در زمانی مناسب و در موقعیتهایی مناسب با بروز اعتیاد قرار گیرد، احتمال بیمارشدن او اندک نخواهد بود. ایده موجود در فرضیه «بیماریپذیری ارثی» این است که آنچه در شکلگیری یک اختلال اعتیاد مهم است نه نوع و شکل آن، بلکه خود شخص است.
پژوهشگران از دیدگاه رواناجتماعی هم به IAD پرداختهاند. بعضی از انواع اعتیاد بیشتر افراد طبقه خاصی از اجتماع، نژادهای مشخص و یا سنین خاصی را گرفتار میکنند و مثلاً این فرضیه درباره الکلیسم ثابت شده است ولی محققان نتوانستهاند درباره کاربران معتاد به اینترنت چنین نتیجهگیری کنند چرا که هنوز پژوهشهای کافی در این زمینه انجام نشدهاند.
تئوریهای رفتاری و دیدگاههای رفتارگرا نیز به کمک دانشمندان آمدهاند. در واقع دیدگاه روانشناس و پدر تئوری رفتارگرایی «بی.اف.اسکینز» در این میان مورد استفاده است که از مکانیسم شرطی شدن عامل صحبت میکند که شخص کاری انجام میدهد و در مقابل آن پاداشی دریافت میکند یا تنبیه میشود.
در اینجا فرض بر این است که کودکی خجالتی و کمروست و از برخورد با دیگران مضطرب و نگران میشود. او ترجیح میدهد تنها باشد و با کودکان دیگر بازی نکند. به همین دلیل سعی میکند تا جای ممکن با آدم جدیدی برخورد نکرده، آشنا نشود و این طوری از اضطراب و ترس حاصل از صحبت و مراوده با اشخاص جدید، پرهیز و اجتناب نماید.
مضطرب نشدن و آسودگی خاطر پاداشی است که او در مقابل این رفتار دریافت میدارد و باعث میشود که رفتار تقویت شود و همچنان ادامه یابد. این پروسه همانی است که در شکلگیری اختلالات اعتیادی رخ میدهد و اعتیاد به اینترنت نیز چنین است.
مواد مخدر، الکل، شرطبندی و کار با اینترنت نوعی از لذت، هیجان و آرامش روحی و جسمی به همراه دارند که باعث میشوند فرد از دنیای واقعی و حقایق آن منفک شود.
اگر شخصی خواهان این پاداشها باشد و بفهمد که میتواند به وسیله اینترنت و دنیای مجازی آن از حقایق و اضطرابها و نگرانیهای دنیای واقعی بگریزد و لذت ببرد، به احتمال زیاد دفعات بعد که اینچنین احساس نیاز کرد، به «شبکه گسترده جهانی» پناه خواهد جست و این چرخه همچنان به جریان خود ادامه میدهد.
* * *
بهرغم گفتههای پژوهشگران و روانپزشکان و تأیید وجود اختلال اعتیاد به اینترنت و اعلام آن به عنوان یک بیماری، کابران اینترنت همچنان شک دارند که آیا واقعاً اینچنین اعتیادی وجود دارد و آیا به راستی مشکلساز و بیمارگونه است یا نه.
بعضی از مردم معتقدند که اینترنت فقط یک ابزار دوستانه و بیخطر است که میتوان با استفاده از آن اطلاعات جمعآوری کرد، با دوستان جدید آشنا شد و وقت خود را سپری نمود.
Mental Health Net، اتاق گفتوگویی را ترتیب داده که در آن موضوعات گوناگون بهداشت و سلامت روان مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرند. کاربران بسیاری از سراسر ایالات متحده آمریکا در گفتوگویی که به سال 1997 درباره اعتیاد به اینترنت ترتیب داده شده بود شرکت کردند و نظراتشان را بیان نمودند.
بعضی از آنان با وجود این اعتیاد موافق بوده میگفتند که به طور قطع ممکن است یک کاربر، به اینترنت معتاد شود. تعدادی هم این حرف را بیاساس و مزخرف دانستند.
یکی از کاربران این طور گفته بود که «چنین چیزی وجود ندارد. من از چیزهای بسیاری لذت میبرم که انجام دادنشان را دوست دارم و بسیار نیز به آنها میپردازم ولی به هیچ کدام معتاد نشدهام. اینترنت در دنیای امروز که پر از آدمهای تنهاست بسیار مورد توجه بوده، ابزار ارتباطی خوب و مفیدی است.»
یکی دیگر از پاسخدهندگان معتقد بود که «ممکن است این اعتیاد وجود داشته باشد ولی آنقدرها هم بد نیست. خود من ساعات زیادی با اینترنت مشغولم و احساس میکنم با منبعی پایانناپذیر از اطلاعات مواجهم. صفحات این دایرهالمعارف هرگز به آخر نمیرسند و اگر هم به چیزی معتاد شده باشم، به اطلاعات و دانستنیها وابسته و معتادم. گذشته از این اگر ما به چیزی در زندگی وابسته و معتاد نباشیم به چه خاطری زندگی کنیم؟»
روانشناسانی چون «یانگ» معتقدند که استفاده بیش از اندازه و افراطی از اینترنت سبب میشود که سلامتی روان و جسم کاربر به خطر بیفتد و در زندگی روزمرهاش اختلال و آسیب ایجاد شود. این آسیبها در تعدادی از نشانههای تنظیم شده توسط انجمن روانپزشکی آمریکا مشهود هستند.
روزنامه نیویورک تایمز در آگوست گزارشی درباره IAD منتشر نمود که در آن نمونههایی واقعی از معتادان به اینترنت نقل شده بود. یکی از آنها زنی بود که شوهرش او را به خاطر استفاده مفرط و بیمارگونهاش از اینترنت طلاق داده بود.
این خانم به قدری با اینترنت مشغول میشد که خرید خانه و غذا پختن و کارهای روزمرهاش را فراموش میکرد و یادش میرفت که باید بچههایش را به دکتر ببرد. دیگری پسر نوجوان هفدهسالهای بود که به طور مشخصی از نشانههای ترک رنج میبرد.
زمانی که او برای درمان اعتیادش به اینترنت در مرکز ترک و بازپروری معتادان به الکل و مواد مخدر بستری بود، کاملاً واضح است که اختلال اعتیاد به اینترنت قطعاً وجود دارد. سؤال این است که اگر شخصی در این بین مقصر باشد، او کیست؟ کسی که برای جستجوی اطلاعات، چت، بازی یا فقط گشت و گذار و وقتگذرانی در اینترنت، از آن استفاده میکند یا آن شرکتهای کامپیوتری تولیدکننده انواع و اقسام بازیها، امکانات یا حتی ویروسهای جدید دنیای آنلاین؟
اصلاً میتوانیم بپرسیم بهتر نیست از همان ابتدا به فرزندانمان اجازه ندهیم سراغ اینترنت بروند تا معتاد شبکه نشوند؟! پیداست که این سؤال فقط یک شوخی است. به واقع و به طور قطع نمیتوان گفت که چه کسی مقصر است ولی یک چیزی کاملاً روشن است و آن اینکه بیشتر افرادی که حتی برای مدت طولانی و ساعات زیاد در اینترنت جستجو میکنند، به اختلال اعتیاد به اینترنت مبتلا نمیشوند.
برنامهریزان و فراهمکنندگان خدمات آنلاین وظیفه دارند محتوا، خدمات و امکانات خوبی را عرضه کرده در ضمن مراقب کسب و کارشان هم باشند و کیفیت رقابتی کارشان را حفظ نمایند. این خود کاربران هستند که باید مدت و چگونگی استفاده خود از اینترنت را کنترل کنند و زمانبندی مشخص و مناسبی را برای کارشان با شبکه تنظیم نمایند.
متأسفانه ممکن است آن افرادی که آمادگی بیشتری برای ابتلا به اعتیاد دارند، نتوانند این کار را انجام دهند یا نشانههای بروز IAD را تشخیص ندهند. و حالا سؤال اینجاست که برای پیشگیری از IAD چه میتوان کرد؟
دکتر ایوان گلدبرگ، روانپزشک خالق عبارت «اختلال اعتیاد به اینترنت» است که به همراه خانم دکتر یانگ در زمینه پیشگیری و جلوگیری از رشد IAD راهکارهایی ارائه نمودهاند: اولین نکته، آگاهی مردم از الگوهای استفاده افراطی از اینترنت است.
شناسایی علایم اولیه بسیار مهم است و بخش کلیدی آن مدت زمانی است که شخص در اینترنت میگذراند ولی مدتی که او درباره آن فکر میکند یا به کارهایی جانبی مربوط به اینترنت میپردازد هم مهم هستند.
گلدبرگ و یانگ عقیده دارند که اگر شخص بتواند این مشخصهها را شناسایی کند، میتواند یا از شروع آن جلوگیری کند یا جلوی رشد و وخامتش را بگیرد.
نکته دوم، کشف عامل زمینهای اختلال است. اعتیاد به اینترنت هم مثل تمامی اعتیادها، از مشکل یا مشکلاتی اولیه سرچشمه میگیرد و این کاربران باید از خود بپرسند چه چیز باعث میشود آنها چنین ساعات طولانی را با اینترنت پر کنند یا مردم دربارهاش بیندیشند؟
چرا آنها ترجیح میدهند از جریان زندگی عادی و روزمره خود فرار کنند و به دنیای مجازی شبکه پناه برند؟ گام سوم، پیدا کردن راه حلی برای این مشکل اصلی و تلاش برای گشودن این گره است.
فرار از هیچ دشواری و مسئلهای به برطرف شدن و تسهیل آن نمیانجامد. اینترنت برای این اشخاص راهی برای فرار از میدان نبرد یا مشکلات است که نه تنها گرهای از کارشان باز نمیکند بلکه آنها را با کلاف سردرگمی مواجه میسازد. و بالاخره گام چهارم تلاش برای از بین بردن این اعتیاد است.
این دو متخصص کاهش تدریجی تعداد ساعات کار با اینترنت در هر روز را توصیه میکنند تا مدت زمان معقول و مناسبی به دست آید. قطع یک باره آن توصیه نمیشود چرا که باعث اضطراب و ناآرامی شدیدی در فرد خواهد شد.
در آخر باید گفت که وجود امکان اعتیاد به اینترنت و IAD نمیتواند مضر بودن و «دشمن» بودن اینترنت را برساند. اینترنت و امکانات موجود در آن از بسیاری جهات مهم و ارزشمند هستند.
استفاده از آن آسان بوده منبعی بیکران از آخرین دانستنیها و اطلاعات و اخبار روز پیش چشمان کاربر گشوده میشود. اینترنت هم از بسیاری جهات زندگی ما را ساده میکند و هم از خیلی وجوه پیچیده و مشکل کاربران میتوانند خود را با هویتهای جدید در اینترنت معرفی کرده با یکدیگر ارتباط برقرار نمایند و چه بسا شخص این روابط آنلاین را به مانند روابط دنیای واقعی بپندارد.
مشکلات زمانی خود را نشان میدهند که شخص آن قدر در زندگی مجازیاش در دنیای مجازی غرق میشود که از زندگی حقیقیاش غافل شده سلامتی، شغل، روابط خانوادگی و دیگر مسئولیتهایش را فراموش میکند. کار با اینترنت هم مثل همه کارهای دیگر محتاج رعایت تعادل و میانهروی است و تفاوت میان یک «کاربر سالم» و یک «کاربر معتاد» در همین نکته است.
By: Jennifer R.Ferries