این جوایز امسال هم به سنت سالهای گذشته، با برگزاری مراسم نهایی برگزیدگان خود را در ماههای پایانی سال اعلام و کتاب یا کتابهایی را به علاقهمندان ادبیات داستانی معرفی کردند. هرچند متولیان فرهنگی توانستهاند بسیاری از جوایز ادبی را برگزار کنند اما کارشناسان معتقدند برگزاری یک جایزه ادبی تنها وقتی میتواند اثربخشیاش را حفظ کند که هدف از برگزاری آن، به معرفی آثار برتر در بخشهای گوناگون حوزه ادبیات داستانی منجر شده و کارکرد مثبت و قابل دفاعی داشته باشد؛ ضمن اینکه تجلیل از کتاب و نویسنده را به همراه داشته باشد، نه برگزارکنندگان. در واقع جوایز تنها وقتی میتوانند کارکرد مؤثرشان را حفظ کنند که تلاششان اعتباربخشی به آثار باشد، نه برعکس. هرچند برگزاری برنامهها و جایزههای متعدد در کشور، توسط نهادهای فرهنگی در طول سال برای ارتقای حوزه ادبیات صورت میگیرد اما متأسفانه خروجی حاصل از این جشنوارهها هنوز با آنچه مدنظر مردم است فاصله دارد. در واقع متولیان فرهنگی باید این موضوع را از منظرهای گوناگون، آسیبشناسی کرده و مورد بررسی کارشناسانه قرار دهند. بهنظر میرسد در حال حاضر جوایز ادبی در کشور نیازمند آسیب شناسی جدی است.
از سوی دیگر آنچه اهالی فرهنگ و ادب بر آن تأکید دارند، تجمیع برخی جوایز ادبی دولتی و پرهیز از پراکندهکاریها بهمنظور تأثیرگذاری بیشتر و جلوگیری از صرف هزینه و وقت است. این موارد از نکاتی است که نیازمند توجه و تأکید در سال آینده است. واقعیت این است که اقدامات صورت گرفته و دادن بیلان کاری به مسئولان بالادستی بهصورت کمی و آماری، نباید هدف غایی برای مسئولان فرهنگی باشد بلکه باید صاحبان فکر و اندیشه و متصدیان پستهای فرهنگی با بهرهگیری از تجارب گذشته، برنامهریزی منسجم و هدفمندی برای سال پیش رو داشته باشند و کمترین انتظار این است که برنامهریزی برای برگزاری جوایز ادبی باید درشأن ادبیات کشور باشد.
نداشتن همسویی محتوایی برخی آثار ادبی بهرغم اینکه حدود 50جشنواره و جایزه بهصورت منطقهای، کشوری، خصوصی و وابسته به ناشران در کشور فعال هستند و در هر یک از این جشنوارهها متناسب با اهداف و سیاستهای برگزارکنندگان آنها، آثاری انتخاب و به جامعه ادبی کشور معرفی میشود اما نکته قابل تأمل در این میان، نداشتن همسویی لازم با خواستههای مردم در بخش محتوایی برخی از این آثار است. از مهرماه امسال مراسم اختتامیه جوایز ادبی یکی پس از دیگری برگزار شده است اما برگزاری برخی از این جوایز با توجه به نوسانات قیمت ارز و تأمین سکه، با حاشیههای زیادی همراه شد؛ بهگونهای که علاوه بر بحثهای همیشگی، نقدهای جدیتری نیز به شیوههای برگزاری جوایز وارد شده و عملکرد برگزارکنندگان را بهطور جدی با چالش مواجه ساختهاست. داوود امیریان نویسنده کودک و نوجوان، با بیان اینکه برخی جشنوارهها نهتنها نفعی ندارند بلکه ضرر هم دارند، در تأیید این موضوع میگوید: مثلا جایزه جلال با آن همه حاشیه و دردسر برگزار شد که این حاشیهها تا مدتها ادامه داشت. در جایزه کتاب سال هم در بخش کودک و نوجوان هیچ جایزهای داده نشد و هیچ نگاهی به شعر، ترجمه، داستان و... نشد.
همچنین سیدناصر حسینیپور نویسنده کتاب «پایی که جا ماند» با بیان اینکه نهادهای فرهنگی با بودجههای فراوانی که دارند هنوز هم نتوانستهاند گفتمان انقلاب اسلامی را تبیین کنند، معتقد است: نهادهای فرهنگی اعم از وزارت ارشاد، حوزه هنری، سازمان تبلیغات و... هدف و عزمشان را بر تربیت انسانهای ولایتمدار نگذاشتهاند و این مشکلات فرهنگی که در جامعه با آنها روبهرو هستیم نشاندهنده ضعفهای جدی در سازمانهاست.
رابطه میان جوایز ادبی و مخاطبانشان
اما رابطه میان جایزههای ادبی و مخاطبانشان در کشور ما ماجرای جالبی است. برخی از جایزهها اساساً برگزار میشوند تا هیچ مخاطبی از آنها بهره نبرد، یعنی مخاطب عام ادبیات برای دستاندرکارانش مسئله نیست و جشنواره ایجاد شده تا شاید برخی از دوستان برگزارکننده جشنواره مورد تجلیل، تقدیر و... قرار بگیرند. برخی دیگر از جایزهها هم که مخاطب خاص دارند، عادت کردهاند به دیدن و تجلیل از آثاری که شاید مخاطب آنها یکدهم جمعیت کتابخوان ایران باشد؛ جشنوارههای بعضا فاخر و پرزرق و برق که شاید هیچکس جز همان عده معدود از برگزارشدنشان خبر ندارند و بدون شک تأثیر بودنشان هم چیزی در همین حد و اندازههاست.
پارهای دیگر از جایزههای ادبی هم در کشور ما ایجاد شدهاند که برای خالی نبودن گزارش کار مدیران فرهنگی در پایان هر سال که تا وقتی از آنها سؤال میشود که برای فلان بخش از مسئولیت خود چه کردهاید، به نام آن جشنواره و به کام خودشان آمار و گزارش کاری ارائه کنند. دسته چهارم از جایزههای ادبی هم جزیرههایی برای عدهای هستند که ادبیات درنظر آنها چیزی جز یک جغرافیای کوچک با مختصات تعریف شده نیست و طبیعی است که در این جغرافیا تنها همنوع خود را میبینند و میپسندند و تجلیل میکنند. در این میان اما، میتوان جایزههایی را یافت که بهصورت کاملا استثنایی تنها بر مبنای خواست عموم مخاطبان ادبیات ایجاد شدهاند و به حیات ادامه میدهند و جایزه ادبی شهید غنیپور بدون شک یکی از چنین اتفاقات ادبی در کشور ماست.
آنچه بیش از پیش این سؤال را در ذهن مخاطبان ایجاد میکند، چرایی رشد نکردن حرکتهای مشابه با این جایزه مردمی در سالهای اخیر در کشور ماست. جایزه کتاب سال غنی پور با برگزاری 12دوره اکنون یکی از جوایز نام آشنا و شناخته شده بین اهالی ادبیات داستانی معاصر کشورمان است که هر سال آثار برتر در بخشهای گوناگون را معرفی میکند و فصل جدیدی را در گزینش آثار ادبی و برتر رقم میزند و تاکنون آثار برتر فراوانی را به جامعه ادبی کشور معرفی کرده است. جایزهای که بودنش و انتخاب آثاری که این بودن انجام میدهد، نه از سر اتفاق که براساس خواست و نیاز مخاطبان عمومی ادبیات داستانی در ایران است، مخاطبانی که از ادبیات چیزی بیش از سرگرمی میطلبند. اهمیت برگزاری این جشنواره بیشتر از آن جهت است که در وضعیت فعلی که آثار ادبی مطلوب و با کیفیت بالا کمتر تولید میشوند، این جایزه توانسته با شناسایی و معرفی این آثار به جامعه، کارکرد مثبت و قابل دفاعی داشته باشد و اغلب، کتابهایی بهعنوان آثار برتر به جامعه معرفی کرده که همسویی لازم با آرمانهای انقلاب اسلامی را دارد. این جایزه ادبی در واقع حرکتی نمادین، تشریفاتی و قائم به فرد نیست.
اساس این جایزه به باور و اعتقاد مخاطبانی بازمیگردد که در تمام سالهای رفته بر آن، به هر شکل ممکن سرپا نگاهش داشتهاند؛ تا جایی که بنا بر گفته دبیر این جایزه در برخی از دورههای برگزاری آن هدایای نفرات برترش تنها یک یادگاری معنوی بوده و بس؛ این یعنی خبری از سکههای زرین و لوحهای خاتم در آن نبوده است، تا برایش حاشیه ایجاد شود. در همین باره داوود امیریان نویسنده کتاب «گردان قاطرچیها» معتقد است: جایزه ادبی غنیپور یکی از افتخارات تمام نویسندگان و مسئولان است که با نگاهی مردمی و به دور از مولفهها و نگاههای دولتی به بررسی آثار میپردازند. به گفته وی یکی از خوبیهای این جشنواره همهگیر بودن آن است و برای ادبیات ارزش قائل میشود، البته یکسری ملاحظاتی هم وجود دارد که این هم طبیعی است.
آنچه در پایان ضرورت دارد که به آن اشاره کنیم این نکته است که متأسفانه در ساماندهی ادبیات متعهد، مدیریت کلان فرهنگی کشور در این سالها نتوانسته است شایسته عمل کند؛ هرچند متولیان فرهنگی توانستهاند بسیاری از جوایز ادبی را برگزار کنند. اما این سؤال همچنان باقی است؛ آیا صرف برگزاری مراسم اختتامیه و تجلیل از برگزیدگان و معرفی کتابها، میتواند ادبیات متعهد را در جامعه درونیتر و فراگیرتر کند؟