سیزدهبهدر سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشنهای نوروزی است. در تقویمهای رسمی ایران این روز روز طبیعت نامگذاری شدهاست و از تعطیلات رسمی است.
برخی بر این باورند در این روز باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. اما برای اثبات اینکه ایرانیان قدیم هم این دیدگاه را داشتند هیچ روایت تاریخی و قابل استنادی وجود ندارد. بعد از سیزده به در، جشن های نوروزی پایان می پذیرد.
در گذشته، مردم قید و بندی برای رفتارهای خود در روز سیزده نمیپذیرفتند و با پرخوریها و هوسبازیها و شادخوارگیها نظم و قرارهای اجتماعی را بر هم میزدند و آشوب و آشفتگیهایی در روال معمول زندگی خود پدید میآورند.
رفتارهای بی بند و بار و آشوبگرانه برخی، حوادث ناگواری می آفرید که گریبان آنها و دیگران را می گرفت و گاهی مصیبت هایی به بار می آورد. مردم این مصیبت ها و نا خجستگی ها را اثری از نحسی شماره سیزده می پنداشتند. از این رو، سیزده فروردین را هم نحس و بدشگون میانگاشتند.
در زمان کنونی با دگرگونیهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در جامعه ایران و تغییرات در چگونگی برگزاری مراسم سیزده بدر و پدید آمدن رفتارها و آئین هایی مطابق و مناسب با فرهنگ مردم جامعه کنونی، باز مردم ایران در هر جایی که هستند سیزده نوروز را با شور و گرمی و سرور در بیرون از خانه ها و در دشت و باغ و بوستان جشن میگیرند. برای گذراندن این روز در فضای باز طبیعت کوه و دشت آرزو میکنند که روز سیزده شان، روزی آفتابی و گرم باشد.
از صبح زود سیزده هر چند خانواده نزدیک و خویشاوند با هم شیرینی و آجیل باقی مانده از ایام عید را با خوراک آماده مانند سبزی پلو با کوکو، باقالی پلو با گوشت، و بار و بنشن و سیر و پیاز سرخ کرده و کشک ساییده و سرکه و رشته و سایر مخلفات آش رشته، که حتماً باید در صحرا پخته شود، و کاهو و سرکه انگبین عصرانه، و سماور و قند و چای و رادیو و ... با خود برمیدارند و با اتومبیل و هر وسیله که مهیا باشد به خارج از شهر می روند. در بیرون شهر، خانوادهها دسته دسته در کنار آب و سبزه یا زیر درختان سبز بساط خود را میگسترند و اجاق و آتش را روشن میکنند و دیگ آش رشته را روی اجاق بار میگذارند و سماور را آتش میکنند.
بچهها به بازیهایی مانند جفتک چارکش، الاکلنگ، گرگم به هوا و تاب بازی، که از معمول ترین بازی هاست، مشغول می شوند. پسران جوان هم معمولاً الک دولک بازی میکنند. بزرگسالان هم هریک به گونهای خود را سرگرم میکند.
ظهر، هرخانواده سفرهای میگسترد و آش رشته و باقلاپور، یا سبزی پلوبا کوکو و ماهی را که در دیس و کاسه و بشقاب کشیده شده در میان سفره میچیند و زن و مرد، پیر وجوان و کودک با خنده و شوخی دور سفره مینشینند و مشغول خوردن میشوند.
خوردن آجیل و کاهو با سرکه انگبین، عصرانه بیشتر مردم است. نزدیکیهای غروب قبل از ترک کردن صحرا، هر خانواده سبزهای را که پیش از نوروز به نشانه برکت و فراوانی کاشتهاند، در آب میاندازند به خانههای خود بازمیگردند.