در سال گذشته فقط در شهرستان ورزقان بیش از 4500زمینلرزه به ثبت رسید که آمار منحصربه فردی بهحساب میآید. در این منطقه گاهی طی 12ساعت، 22زمینلرزه با قدرت بین 1/3تا 4/2در مقیاس امواج درونی (ریشتر) رخ داد. حال با توجه به اینکه ایران روی قسمت میانی کمربند لرزهخیزی آلپ- هیمالیا قرار گرفته است و کارشناسان و استادان حوزه زلزلهشناسی بارها نسبت به رخداد زمینلرزههای بزرگ در کشور هشدار دادهاند، بررسی سال91 از نظر تعداد و چگونگی زلزلههای رخداده میتواند برای پیشبرد اهداف ایمنسازی در مقابل زلزله مؤثر واقع شود. پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله با جمعآوری اطلاعات و بررسی دقیق زلزلهها در مناطق مختلف کشور آمار مناسبی در این خصوص ارائه میکند؛ آماری جالب که مقایسه آنها با سالهای گذشته باعث میشود نگاه واقعبینانهتری در رابطه با وضعیت زلزلهخیزی کشورمان داشته باشیم. همین آمار باعث شده تا برخی از کارشناسان اعلام کنند هر 10سال یکبار احتمال وقوع یکزمین لرزه شدید در ایران وجود دارد. برای اطلاع از آمار دقیقتر بهدست آمده از زلزلههای رخداده طی سال91 و بررسی و نتیجهگیری این آمار بهسراغ دکتر محمد تاتار، رئیس پژوهشکده زلزلهشناسی و دانشیار و عضو هیأت علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله رفتیم.
- آقای دکتر از مقایسه زلزلههای بهوقوع پیوسته سال91 با سال90 به چه نتیجهای میرسیم؟
مقایسه زمینلرزههای روی داده در سال90 و 91 نشان میدهد که حداقل در مورد زلزلههای بالای چهار ریشتر، اختلاف چندان محسوس نیست. بررسی لرزهخیزی سهسال اخیر نیز وضعیت یکسانی را بهلحاظ فراوانی زمینلرزهها نشان میدهد. بهطور کلی صرفنظر از وقوع زمینلرزههایی با بزرگی بالای 6/5 ریشتر که حدودا هر 10سال شاهد وقوع یکی از آنها در کشورمان هستیم، آهنگ لرزهخیزی در گستره فلات ایران نسبتا یکنواخت است.
زمینلرزه در اثر آزادشدن ناگهانی انرژی حاصل از تنشهای تجمعیافته در سنگهای تشکیلدهنده طرفین سطوح شکستگی که گسل نامیده میشود، بهوقوع میپیوندد. این تنشها یا نیروها منشأ تکتونیکی داشته و در مورد ایران ناشی از همگرایی دو صفحه عربی و اوراسیا هستند که در حال حاضر به میزان حدود 24میلیمتر در سال به هم نزدیک میشوند، در نتیجه هرسال کشورمان 24میلیمتر فشرده میشود. تنشها در سنگهای گسلیده به مرور زمان انباشته شده و بعد از گذشت چند دهه به جایی میرسند که از نیروی آنها مقاومت سنگها برای نگهداری تنش تجاوز کرده و در نتیجه بهطور ناگهانی سنگها شکسته میشوند و زلزله رخ میدهد. بهطور کلی اگرچه در سال91 با وقوع دو زمینلرزه بزرگ بالای شش ریشتر در منطقه ارسباران و چند زمینلرزه با بزرگی بالای پنجریشتر در جنوب استان خراسانرضوی (منطقه خواف و قائن)، کهنوج، بستک، آبادان و دهلران، شاهد آزاد شدن انرژی لرزهای بیشتری نسبت به سال90 بودهایم اما با توجه به عدمتغییر مقدار و راستای نیروهای تکتونیکی وارد بر فلات ایران در چنین زمان کوتاهی، نمیتوان نتیجهگیری کرد که وارد دورهای با فعالیت لرزهخیزی بیشتر شدهایم.
- چه معیاری برای مقایسه و بررسی زلزلهخیزی کشور انتخاب میکنید؟
آمار جمعآوری شده زلزلههای بالای چهار ریشتر معیار مناسبی است. طبق آمار ثبت شده در شبکه ملی لرزهنگاری باند پهن ایران وابسته به پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در سالهای89، 90 و 91بهترتیب تعداد 139، 98و 147زمینلرزه بالای چهار ریشتر در کشور رخ داده است. با بررسی دقیقتر زمینلرزههای روی داده طی سهسال اخیر به این مسئله پی میبریم که تعداد بیشتر زمینلرزههای ثبت شده در سالهای89 و 91بهخاطر وقوع یکیدو زمینلرزه بالای شش ریشتر در این سالهاست که هر یک با پسلرزههای بزرگ متعددی همراه بودهاند؛ بهعنوان مثال از بین 147زمینلرزه بالای چهار ریشتر سال91، بیش از 30زمینلرزه مربوط به پسلرزههای زلزله 6/4ریشتری 21مردادماه منطقه ارسباران است. بنابراین جدا از وقوع زمین لرزه دوگانه اهر و ورزقان، نمیتوان گفت که فعالیت لرزهخیزی کشور طی سال91 خیلی بیش از سالهای پیشین بوده است. در مورد تعداد زمینلرزههای بالای پنجریشتر نیز سال89 و 91مشابه هم هستند. در سال89، تعداد زمینلرزههای بالای پنجریشتر 22عدد بوده که این تعداد در سال91 به عدد 18میرسد. در سال90 فقط هشت زمینلرزه با بزرگی بیشتر از پنج ریشتر داشتیم که بزرگی هیچکدام به شش نرسید. بههر حال در جمعبندی کلی میتوان گفت که تغییر محسوسی در لرزهخیزی ایران دستکم طی سهسال اخیر رخ نداده است.
- آیا ازدیاد زلزلههای یکمنطقه هرچند زیر چهار ریشتر باشند نشانگر این نیست که در آنجا زلزله شدیدی در آینده نزدیک رخ خواهد داد؟
ازدیاد زلزلهها در یکمنطقه بیانگر وقوع زمینلرزهای شدید در این منطقه یا مناطق دیگر نیست. البته در مناطقی که زمینلرزههای بزرگ با پیشلرزه همراه هستند مسئله کمی متفاوت است. با توجه به پیچیدگی زیاد پدیده زلزله، اظهارنظر قطعی درخصوص وقوع یا عدموقوع زمین لرزهای بزرگ در یک منطقه امری دشوار و تقریبا غیرممکن است. مادامی که ازدیاد و فراوانی زمینلرزهها ناشی از وقوع رویداد لرزهای بزرگی باشد، احتمال وقوع زمین لرزه بزرگ دیگری کم است.
- بررسیهای پژوهشگاه زلزلهشناسی در مورد زلزلههای ارسباران آذربایجانشرقی چه مسائلی را بازگو میکند؟
ویژگی بارز زمینلرزه اهر و ورزقان وقوع دو زلزله با بزرگی گشتاوری 6/3 و 6/4 در فاصله زمانی و مکانی بسیار کوتاهی از یکدیگر است. به همینخاطر آن را زمینلرزه دوگانه نامگذاری کردهاند. در مورد این زمینلرزه، به لطف وجود شبکه لرزهنگاری تبریز وابسته به شبکه لرزهنگاری کشوری مؤسسه ژئوفیزیکدانشگاه تهران و شبکه لرزهنگاری 17ایستگاهی پژوهشگاه که بلافاصله پس از وقوع زلزله در منطقه نصب کردیم، اطلاعات خوب و دقیقی در اختیار داریم. تاکنون کمتر زمینلرزهای در ایران رخ داده است که چنین اطلاعات دقیقی از پارامترهای چشمه آن جمعآوری شده باشد. در مورد زلزله ارسباران اطلاعات ارزشمندی در رابطه با گسل مسبب زمینلرزه، سازوکار گسل، موقعیت، شیب، امتداد و طول گسل در اختیار داریم. زمینلرزه 21مردادماه سال گذشته ارسباران روی گسل جنوب اهر با راستای تقریبا شرقی- غربی بهوقوع پیوست.
- در مورد زلــزلـه سال گـذشته خراسانجنوبی چه آمار و اطلاعاتی در دست است؟
در سال91 دو زمینلرزه در جنوب خراسان رخ داد؛ یک زمینلرزه در منطقه خواف با بزرگی 5/3 ریشتر و زمینلرزه دیگر با بزرگی 5/4 ریشتر. وقوع چنین زمینلرزههایی در شرق کشور که بخش عمدهای از همگرایی دو صفحه عربی و اوراسیا در راستای گسلهای طویل شمال جنوبی آن تعدیل میشود، امری طبیعی است. طی هشداری باید گفت این بخش از جنوب خراسان پتانسیل لازم برای رخداد زمینلرزههای خیلی بزرگتر را داراست که خود توجه خاص و ویژه مسئولان کشوری و استانی را میطلبد.
- طی چند سال گذشته آیا منطقهای در زاگرس بوده که آمار بیشتری از لحاظ زلزلهخیزی در مورد آن ثبت شده باشد؟
زاگرس یکی از لرزهخیزترین مناطق شناخته شده ایران است که همیشه بهلحاظ وقوع زمینلرزههای کوچک و متوسط شهرت داشته است. پراکندگی زمینلرزهها طی سالهای گذشته در این منطقه تقریبا یکسان است. در منطقه زاگرس طی سالهای90 و 91زمینلرزهای با بزرگی بیشتر از شش نداشتهایم اما در سال 89 در منطقه نورآباد ممسنی یک زلزلهشش ریشتری رخ داده است. بهطور کلی بهدلیل طول محدود گسلهای فعال زاگرس که عمدتا کمتر از 100کیلومتر درازا دارند، بهندرت شاهد وقوع زمینلرزههایی با بزرگی بیشتر از هفت هستیم.
- چرا با وجود زلزلههای فراوانی که سال پیش در کرمان رخ داد خسارتها بسیار پایین و ناچیز بود؟ آیا در بحث مقاومسازی در این منطقه خوب عمل شده است؟
غالب زمینلرزههایی که در سال91 در استان کرمان رخ داد، دارای بزرگی کمی بودند (زیر شش ریشتر) و لذا از توان و قدرت چندانی که بتوانند موجب خرابی شوند برخوردار نبودند. استان کرمان یکی از زلزلهخیزترین استانهای کشور بهحساب میآید و همواره شاهد وقوع زمینلرزههای بزرگ و متوسط فراوانی در آن بودهایم اما در مورد علت پایین بودن خسارات بعید میدانم که خیلی مرتبط با بهسازی و اصولیسازی خانهها باشد.
- پس علت چیست؟ پارامترهایی غیر از بزرگی مانند عمق زمینلرزه و ... هم در این موضوع مؤثر هستند؟
اینجا دو دلیل مطرح است؛ نخست اینکه بهلحاظ زلزلهشناسی هرچه زمینلرزه عمیقتر باشد، اثراتی که روی سطح میگذارد کمتر است. به هر حال در مسافتی که زمینلرزه طی میکند تا به سطح زمین برسد، از دامنه آن کاسته شده و بخشی از انرژی آن جذب میشود. دوم موقعیت زلزله به لحاظ دوری یا نزدیکی آن به مناطق مسکونی است که در میزان خرابیها و تلفات انسانی تأثیر دارد. زمینلرزههایی که با خسارات جانی و مالی زیادی همراه بودهاند، عمدتا در مناطق پرتراکم روستایی یا در نزدیکی شهرها رخ دادهاند؛ بهعنوان مثال زلزله سال1369 رودبار با بزرگی 7/3 در مقیاس امواج درونی به هیچ شهر بزرگی صدمه نزد ولی چون در منطقه روستایی با تراکم جمعیتی بالا اتفاق افتاد، تلفات جانی قابل توجهی از خود بهجا گذاشت. در مقابل در سال76 زمینلرزه اردکول در جنوب خراسان با بزرگی 7/6 که مشابه زلزله رودبار، لرزهای بسیار قوی محسوب میشود چون در منطقه بیابانی کمجمعیت رخ داد و فقط تعدادی از روستاهای مجاور را تخریب کرد، خوشبختانه با خسارات و تلفات بسیار کمی همراه بود. زمینلرزه1382 بم مثال بارز دیگری است که با وجود اینکه حدود یک ریشتر بهلحاظ بزرگی از دو زمینلرزه رودبار و اردکول کوچکتر بود، بهخاطر واقعشدن در فاصله بسیار کمی از شهر بم و دارا بودن عمق کم، تبدیل به یک فاجعه اسفبار در کشورمان شد.
- گفته میشود که اگر در تهران زلزله شدیدی رخ دهد عمق فاجعه بسیار بالاست. این در حالی است که برخی کارشناسان عقیده دارند که طول گسلهای تهران به شکلی نیست که بخواهد خیلی مناطق را تحتتأثیر قرار دهد. نظر شما در اینباره چیست؟
در مورد تهران صرفنظر از اهمیت گسلهای واقع در داخل شهر چون گسل نیاوران، برج میلاد و محمودیه که براساس مطالعات جدید صورت گرفته فعال بودن آنها محرز است، عمده نگرانی متخصصان و بحث اصلی، وجود گسلهای طویلی چون مشا، ری، پیشوا و پارچین در اطراف تهران است که توان ایجاد زمینلرزهای بزرگ را دارا هستند.
کاهش خسارات زلزله احتمالی تهران در نتیجه بازسازی بافت فرسودهتهران منطقه شهری پرتراکمی بهحساب میآید که در آن ساختوسازها توسعه یافتهاند و این مسئله، کار را برای تعیین طول دقیق گسلهای موجود سخت میکند. با توجه به مطالعات انجامشده، غالب گسلهای درونشهر تهران، طول آنچنان زیادی نداشته و بنابراین پتانسیل لازم برای ایجاد زمینلرزهای بزرگ را ندارند. در این میان برخی از این گسلها چون گسلهای نیاوران و برج میلاد که طول قابل توجهی دارند، درصورت فعالیت میتوانند خسارات قابل توجهی را بهبار آورند. بیشترین نگرانی در مورد گسلهای درونشهر، از این بابت است که اگر زلزله بزرگی روی یکی از گسلهای اطراف تهران رخ دهد، در اثر عبور امواج لرزهای، امکان فعال شدن ناگهانی گسلهای درون شهری وجود دارد که در این صورت میتوانند در گستره نزدیکشان با تخریب قابل توجهی همراه باشند. البته زمانی تخمینها دلالت بر آمار خرابی و تلفات میلیونی انسانی درصورت وقوع زلزله در تهران داشتند اما اکنون چنین اعتقادی نیست. بررسیهای اخیر نشان میدهد که با توجه به بازسازی بخشی از بافتهای فرسوده و نوع ساختوسازهای صورت گرفته در دو دهه اخیر، بهویژه در مناطق شمالی شهر، حتی درصورت فعالیت گسل طویلی مثل مشا یا گسل ری، رخداد زمینلرزهای با بزرگی 5/6ریشتر هم نمیتواند منجر به تلفات میلیونی در تهران شود.