البته مشخص است که بیمار نقشی در تجویز و نوع دارو ندارد و به علت تجویز و تأکید برخی از پزشکان محترم برمصرف نوع دارو و حتی مارک آن، نیاز بیمار شکل گرفته و هر کاستی در عدم برآورده شدن این تقاضای ایجاد شده بازتاب خاص خود را خواهد داشت که این موضوع میتواند بصورت تجمع اعتراضآمیز یا صور دیگر باشد.
Entrofern-B به نام تجاری Avonex از سال 1378 به بازار ایران وارد شد و از بدو ورود با مصرف بالایی روبهرو و هر ساله نیز از رشد چشمگیری برخوردار بوده است.
پوشش یارانهای و بیمهای این دارو دسترسی دارو را نیز سهل مینمود و این دو نیز بازار مصرف را داغ و داغتر مینمود، به طوری که فروش و مصرف بیرویه این دارو در سال 84 به 55 میلیارد تومان رسید.
این در حالی است اولا که در تعدادی از بیماران این دارو بیاثر است. ثانیاً مصرف دارو در کلیه کشورهای تولیدکننده دارای شرایط خاصی است که به اصطلاح به آن guideline یا پروتکل درمانی بیماران M.S میگویند و بدون درنظر گرفتن مراحل تعیین شده مصرف آن ممنوع است.
جهت روشنتر شدن این موضوع مصرف و تجویز این دارو را در انگلستان با کشورمان مقایسه میکنیم.تعداد بیماران M.S ثبت شده در ایران 5500 نفر و تعداد بیماران M.S ثبت شده در انگلستان 85هزار نفر است؛ در مقابل درصد بیماران مصرفکننده این دارو در انگلستان 8/2 درصد بیماران اماسی است و درصد بیماران مصرفکننده این دارو در ایران 56 درصد است.
به این ترتیب هزینه مصرف این دارو در انگلستان 5/18 میلیون دلار است و در کشور ما 55میلیون دلار! این در حالی است که سرانه درمان در انگلستان 1100 پوند و در ایران سرانه درمان 3890 تومان!
اما تفاوتهای دیگری هم وجود دارد: در ایران بیمار بیمه باید فرانشیز Entrofern-B را بپردازد و بیمار فاقد بیمه باید هزینه دارو را از جیب بپردازد.
در انگلستان برای تمام شهروندان نیازمند به Entrofern-B، این دارو رایگان است یعنی دولت هزینه را پرداخت میکند. در ایران کنترل آنتی بادی Entrofern-B اندارهگیری نمیشود، در انگلستان میشود.این قیاس، پرسشهای بسیاری را در ذهن متبلور میسازد.
1. آیا کشور ایران از نظر علمی و ثروت از انگلستان برتر است که بدون در نظر گرفتن هزینه اثربخشی و بدون نظارت بر مصرف اینگونه هزینه کردن را القاء میکند؟
2. آیا از نظر علمی پزشکان انگلستان در حد پایینی قرار دارند که نحوه مصرف و تجویز دارو را نمیدانند و سیستمی دیگر باید آنرا تدوین نماید؟
3. به رغم تولید این دارو در کشور و داشتن مهر تأیید کیفیت مطلوب انگیزه تأکید بر مصرف خارجی آن به چه بهانهای است؟ سود کمپانی؟ بی اثر بودن داروی داخلی؟ یا شانتاژ علیه داروی داخلی به نفع رقیب خارجی؟
مسلم است تا وقتی که نظام سلامت کشور برای ورود، مصرف و نحوه تجویز پروتکل درمانی نداشته باشد، همواره شاهد آن خواهیم بود که کمپانیهای چند ملیتی با ابزار سوءاستفاده از بیماران فشار لازم را به دولت وارد خواهند کرد و مسئولان نیز دستپاچه جهت جلوگیری از بحران راه آمده را با شتاب فراوان برگشت میکنند و این روش همواره در کشورمان تکرار شده.
این بار در مورد Avonex قبلاً در خصوص داروهای قلبی و قبل از آنهم در مورد Aperex داروی بیماران کلیوی.امید است پروتکلهای درمانی داروهای حیاتی در کشور تدوین گردد تا هم پزشک بداند چه می کند، هم بیمار هزینه دارو را پرداخت خواهد کرد و هم کمپانی بداند که سود معقول مد نظر است، نه سودجویی محض.