اولین تلاشها در این زمینه، با شلیک موشکهای هواپرتاب توسط ایالات متحده و اتحاد شوروی در دهه 50میلادی انجام شدند و از آن پس، پیشنهادات عجیب و متفاوتی برای این کار ارائه شدند.
پرتاب موشک از طریق هواپیما، اولین کوشش در این راه محسوب میشد که تکنولوژی به کار رفته در آن، بسیار ابتدایی و شناخته شده بود. اولین حرکتهای عملی ایالات متحده در این زمینه به سال 1959 بر میگردد و نتایج بسیار ناامیدکنندهای داشت.
اولین کوشش در پرتاب موشک، پس از طی مسافت 6هزار متر از دست رفت و به دلیل بروز برخی مشکلات، این پروژه در سال1963 متوقف شد. همزمان، پروژه نیروی دریایی ایالات متحده نیز در این زمینه، متوقف شد. البته برخی برنامههای کوچک تا اوایل دهه70 پیگیری شدند.
اتحاد جماهیر شوروی نیز برنامه مشابهی را به سال1967 آغاز کرده بود و در حقیقت، اولین موشک ضدماهواره ساخت شوروی، در سال1976 طراحی و ساخته شده بود. اما نیش دردناکی که از این موفقیت شوروی، گریبان ایالات متحده را گرفته بود، باعث شد نیروی هوایی ایالات متحده، برنامه ساخت موشک ضدماهوارهای خود را دوباره پیگیری کند.
از سال 1977، کنسرسیومی متشکل از چند شرکت هوافضایی ایالات متحده که Vought نامیده میشدند، یک موشک ضدماهواره طراحی کردند که قادر بود به ماهوارههایی مستقر در «ارتفاع پایین اتمسفر زمین» (Low Earth orbit یا LEO) حمله کند.
این موشک سه مرحلهای، از یک جنگنده F-15 که با زاویه حمله بالا در حال صعود بود، شلیک میشد. در این موشک، یک سیستم هدفیاب کوچک جهت جستجو و انهدام اهداف متحرک در فضا نصب شده بود.
این سیستم ردیاب، به نام MHV (Miniature Homing Vehicle) شناخته میشد. اولین پرتاب آزمایشی موشک ضدماهواره ساخت ایالات متحده، به سال 1983 انجام پذیرفت. اولین پرتاب موفقیتآمیز این موشک، به تاریخ 13 سپتامبر 1985، منجر به انهدام ماهواره پی-78 (SolWind) متعلق به ایالات متحده شد.
برنامه 437 و دومینیک1
استفاده از انفجارات هستهای پرقدرت در ارتفاعات بسیار بالا جهت انهدام ماهوارهها، پس از انجام اولین آزمایشات سیستمهای ضدماهواره معمول در دهه 60 مورد توجه قرار گرفتند.
مابین سالهای 1962 تا 1963، تعداد 105 آزمایش هستهای در اقیانوس آرام و صحرای نوادا توسط ایالات متحده انجام شد. این آزمایشات در اقیانوس آرام به نام دومینیک1 (Dominic I) و در نوادا به نام دومینیک2 (Dominic II) نامگذاری شدند.
اغلب این آزمایشات، به شکل رهاسازی بمبهای اتمی سقوط آزاد از بمبافکنهای B-52 انجام پذیرفتند. یکی از آزمایشات انجام شده، حمل کلاهک اتمی به ارتفاعی بالا در فضا و انفجار کلاهک در آسمان بود که توسط موشکی به نام ثور (Thor) انجام شد.
این پروژه پس از مدت کوتاهی به سبب مشکلات فنی متوقف شد. ظاهراً ایالات متحده آمریکا علاوه بر پروژه ۴۳۷، درصدد تکمیل پروژه دیگری به نام سنت (Saint) نیز بوده است.
این پروژه آن گونه که در یک دایرهالمعارف علوم فضایی مربوط به سال ۱۹۶۳ آمده بود، عبارت بود از ماهوارههایی که میتوانستند به منظور بازرسی یا رهگیری ماهوارههای دیگر، در فضا به کار روند.
از پروژه «سنت» اطلاع بیشتری در دست نیست، ولی احتمالاً میتوان گفت که این پروژه در همان طرحهای اولیه متوقف مانده باشد، زیرا در غیر این صورت در تاریخچههای مربوط به ماهوارهکشها حتماً از آن نامیبه میان میآمد.
به دنبال این اقدامات آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی (روسیه کنونی) در اوایل نوامبر سال ۱۹۶۴ اولین سفینه با قابلیت مانور فراوان خود (که اساس سفینههای شکاری امروز آن کشور را تشکیل میدهد) به نام پولیوت-۱ (۱-Polyot) را به فضا پرتاب کرد که در مداری به فاصله ۲۱۳*۸۹۳ کیلومتر از سطح زمین قرار گرفت (در دو عدد فوق، کوچکتر نمایشدهنده حداقل فاصله مداری سفینه با زمین و بزرگتر نشاندهنده حداکثر فاصله مداری سفینه با زمین است).
در پی پرتاب موفقیتآمیز پولیوت- ۱ روسها پولیوت-۲ را در ۱۲آوریل ۱۹۶۴ در مداری با پارامتر ۳۱۱×۱۲۳ کیلومتر قرار دادند که این سفینه در نخستین روزش در مدار، تکنیکهای جالبی را در ارتباط با قابلیت مانور سفینههای فضایی به نمایش گذاشت، ولی سپس از کار افتاد و سرانجام در ۸ آگوست ۱۹۶۶ از بین رفت.
برنامه 437 دومین برنامه آزمایشی ساخت سلاحهای ضدماهوارهای محسوب میشد. برنامه تولید سلاح ضدماهواره در ایالات متحده از اوائل دهه60 میلادی آغاز شد. برنامه 437، به دنبال یک سری انفجارات هستهای در آسمان، توسط رابرت مکنامارا، وزیر دفاع ایالات متحده، به تاریخ 20 نوامبر 1962 مورد تصویب قرار گرفت.
پروژه نایک
کار تجهیز موشک نایک زیوس به کلاهک اتمی، تحت لوای پروژهای به نام Nike توسط ارتش آمریکا انجام شد. این پروژه به سال 1945 توسط آزمایشگاههای بل جهت توسعه و ایجاد خطوط پرتابی موشکهای ضدهواپیما پیشنهاد شد.
این پروژه، در نهایت به سال 1953، منجر به تولید اولین سیستم موشکی ضدهواپیما موسوم به نایک آژاکس برای آمریکا شد و سپس جهت ساخت موشک ضدماهواره اتمی به کار گرفته شد.
موشک جدید که با کد رمز شناخته Mudflap میشد، در نهایت DM-15S نامیده شد. یک موشک از این نوع، در جزیره مرجانی کوآژالین از توابع جزایر مارشال، استقرار یافت. این موشک تا سال1966 که پروژه به دلیل شروع ساخت موشک ضدماهواره Thor خاتمه داده شد، در آن جزیره مستقر بود.
قرارداد ایجاد محدودیت در امور فضایی
اما با انعقاد معاهده موسوم به فضای بیرونی (Outer Space Treaty) به سال 1967، استفاده از سلاح هستهای در فضا، ممنوع شد.
طبق این قرارداد که به تاریخ 27 ژانویه 1967، مقرراتی در جهت ایجاد محدودیت برای امور اکتشاف، فعالیت و استفاده از فضا بین دول اتحاد شوروی، ایالات متحده و پادشاهی بریتانیا به امضا رسید و از تاریخ 10 اکتبر 1967 ضمانت اجرایی یافت.
در آن سالها، طرحهای دیگری نظیر موشکهای سرنشیندار و بدون سرنشین جهت هدفگیری ماهوارهها پیشنهاد شدند. نوع سرنشیندار، یک وسیله فضایی بود که در نقطهای از پیش تعیین شده با ماهواره مورد نظر، ملاقات میکرد و سرنشین آن، ماهواره را تصرف کرده یا آن را از کار میانداخت.
اما مکانیزم خودانفجاری ماهوارههای نظامی، استفاده از طرحهای سرنشیندار و سلاحهای موسوم به Stand-off را منتفی ساخت.
در آن زمان، طرحهای دیگری نیز در قالب موشکهای بیسرنشین ضد ماهواره نظیر ارسال ماهوارههایی موسوم به کامیکازه (kamikaze) یا خودکشی کننده و یا مینهای فضایی نیز به عنوان شکارچیان ماهوارهای که تنها یک بار در فضا قابل استفاده بودند، مطرح شدند (یعنی پس از انفجار، از بین میرفتند).
سیستم بمباران مداری
در ادامه بررسی مربوط به تاریخچه ماهوارهکشها به سال ۱۹۶۶ میرسیم که بار دیگر شوروی سیستم تسلیحات جدیدی به نام «سیستم بمبارانمداری- Fractional orbit Bombardmant» را به مدت ۲ سال آزمایش کرد.
در این آزمایش شوروی توانست تکنیکی را نشان بدهد که براساس آن به جای پرتاب یک کلاهک هستهای در مسیر سنتی بالستیکی (به شکل منحنی)، شیئی به وزن ۴۵۰۰ کیلوگرم میتوانست به مدار پایین در زمین فرستاده شود.
در آنجا این شیء هنگامی که نیمی از یک دور گردش مداری خود را به پایان برده بود، از راکت حامل جدا میشد، سپس از طریق یک مسیر صاف و در حالی که بر پشت پردههای رادار آمریکا و اروپا ظاهر میشد، به اتمسفر زمین برمیگشت.
در پی آزمایش سیستم بمباران مداری توسط شوروی، این کشور از سال ۱۹۶۸ نخستین آزمایش ماهوارهکشهای خود را به سبک کنونی آغاز کرد.
در اولین آزمایش بدین گونه، شوروی در ۲۰ اکتبر ۱۹۶۸، کاسموس ۲۴۹ را به رهگیری کاسموس ۲۴۸ که روز قبل به فضا پرتاب شده بود، فرستاد که کاسموس ۲۴۹ با فاصله اندکی از کنار ۲۴۸ عبور کرد و منفجر شد (دو ماهواره فوق کاسموس ۲۴۹ ماهواره شکاری و کاسموس ۲۴۸ ماهواره هدف بودند).
در تمامیگزارشهایی که در زمینه تاریخچه فعالیتهای شوروی درباره ماهوارهکشها آمده، همگی متفقالعقیدهاند که نخستین آزمایش عمل در فضا را این کشور با کاسموس۲۴۸ هدف و ۲۴۹ رهگیر شکاری انجام داده است. اما بسیاری از آنها گرچه در این موضوع شکی ندارند، ولی معتقدند شوروی با پرتاب کاسموس ۱۸۵ در ۲۷ اکتبر ۱۹۶۷ تلاشهایی را در این باره آغاز کرد، ولی هنوز اعتباری به چنین گفتههایی نیست.
آزمایش شوروی در زمینه سلاحهای ماهوارهکش تا سال۱۹۷۱ دنبال شد و در دسامبر این سال به سبب حساسیت گفتوگوهای سالت-۱ روسها ادامه این آزمایشها را متوقف کردند تا اینکه از فوریه ۱۹۷۶ دور دوم آزمایش ماهوارهکشها با پرتاب کاسموس ۸۰۳ از سرگرفته شد.
سرانجام اتحاد جماهیر شوروی در ۱۸ آوریل۱۹۸۰ جدیدترین آزمایش ماهوارهکشهای خود را با سفینه شکاری کاسموس۱۱۷۴ و ماهواره هدف فضایی کاسموس ۱۱۷۱ انجام داد. در سری آزمایشات عملی، روسها ۱۰ بار موفق و ۷ بار ناکام ماندند.
۱ - مدار سفینه شکاری: رهگیر دایرهای است تا بتواند کاملاً از نزدیک با مدار سفینه هدف تطبیق کند. در این حالت سفینه رهگیر فقط یک عبور با سرعت کم از کنار سفینه هدف انجام میدهد که این میتواند در حکم بازرسی و اکتشاف باشد.
۲ - سفینه شکاری: رهگیر با سرعت زیاد از کنار سفینه هدف عبور میکند و این زمانی انجام میشود که سفینه هدف در پایینترین نقطه مداری از یک مدار بیضوی شکل باشد.
۳ - ماهواره شکاری: رهگیر با فاصله نزدیکی از کنار هدف عبور میکند و این زمانی انجام میشود که ماهواره شکاری در بالاترین نقطه مداری از یک مدار بیضوی شکل است.
۴ - در چهارمین حالت و مسیر، انجام عملیات نابودی ماهوارهای به این شکل انجام میشود که دو سفینه شکاری- رهگیر و هدف به گونهای که قصد پهلوگیری در کنار یکدیگر دارند به هم نزدیک میشوند و در این هنگام است که سفینه شکاری منفجر میشود. این روش را میتوان چیزی شبیه به پرواز سفینه سرنشیندار جمینی با سفینه بدون سرنشین آجنا در سال۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ دانست.
به اعتقاد آگاهان امور فضایی نظامی، تمامیآزمایشهای ماهوارهکش روسیه در مدارهایی به میل ۶۲ تا ۶۶ درجه و با فاصله ۴۵۰ الی ۵۶۰ کیلومتری زمین انجام شده است.
IS : طرح روسها برای شکار ماهواره
اتحاد شوروی، به سمت استفاده از طرح ماهواره کامیکازه کننده روی آورد، زیرا سادهتر بود و از اجزای ارزان قیمتی تشکیل یافته بود. طرح روسها IS ه(Istrebitel Sputnikov) نام گرفت که به معنی «شکارچی ماهواره» یا Interceptor of satellites بود.
کار طراحی این ضدماهواره در اتحاد شوروی، در اوایل دهه 60 کلید خورده بود و اولین آزمایشات پروازی این موشک به سال 1968 انجام شدند.
اما ادامه کار روی این پروژه به دلیل امضای قرارداد «سالت یک» (SALT I) به سال 1972 متوقف گشت؛ اما سیستم در روی زمین همچنان کار شد و با آزمایش نمونههای جدیدی گسترش یافت تا آنکه در حدود سال1982، طرح، احتمالاً به دلیل پیش پا افتاده بودن، کنار گذاشته شد.
دلیل کنارگذاشتن این طرح، سیستمهای جدیدتر و پیشرفتهتر موشکهای ضدماهواره بود که در آن زمان عملی شده بودند یا عملی شدنشان در حال تحقیق و بررسی و نقل مجالس بود.
ترا-3 (Terra-3)
اتحاد شوروی در طول سالهای دهه 70 به بعد، تعداد زیادی پایگاه زمینی ساطعکننده اشعه لیزر موسوم به Terra-3 را جهت از کار انداختن ماهوارهها به کار انداخته بود؛ در نتیجه تصاویر تهیه شده به وسیله ماهوارههای جاسوسی ایالات متحده در طول سالهای دهه70 و 80 میلادی، همگی سفید ظاهر میشدند؛
اما در سال 2006، چینیها، مظنون اصلی سفید کردن تصاویر ماهوارههای جاسوسی آمریکا به شمار میرفتند. Terra-3 یک مرکز آزمایشی بود که در پایگاه فضایی مخصوص موشکهای ضدبالستیک شوروی به نام ساری شاگان (Sary Shagan) واقع در قزاقستان قرار داشت.
سلاحهای لیزری
گفته میشود هر دو کشور آمریکا و روسیه تحقیقات گستردهای را در مورد انواع سلاحهای لیزری و دیگر تسلیحات پرتوی دنبال میکنند. خبرهایی که در این مورد تاکنون انتشار یافته است، غالباً ضد و نقیض بوده و در پارهای از موارد هم از جانب مقامات رسمی بسیار اغراقآمیز توصیف میشود، گرچه در بسیاری اوقات آنها به کل منکر وجود چنین سلاحهایی میشوند.
به هر حال واقعیت را میتوان چنین پنداشت که بدون شک برنامههایی برای تکمیل انواع سلاحهای پرتوی در هر دو کشور آمریکا و روسیه در حال اجراست، ولی شاید نه به آن حد که هیچ یک از آنها توانسته باشند چنان سلاحی را وارد عمل کنند.
منابع اطلاعاتی غرب اظهار عقیده میکنند که روسیه فعالیتهای مربوط به سلاحهای لیزری خود را از حدود ۳ دهه پیش آغاز کرده است، به طوری که هم اکنون در این راه جلوتر از آمریکا گام برمیدارد.
سلاحهای پرتوی ذرهای
سلاحهای پرتوی ذرهای، ذرات اتمی الکترون، پروتون و نوترون و... با سرعتهایی نزدیک به سرعت نور از خود پرتاب میکنند و به این وسیله با متمرکز کردن انرژی و اثرات حرارتی میتوان هدفها را به کلی از بین برد. در این زمینه روسیه بر خلاف آمریکا اکثر تلاش خود را روی پرتوهای ذرهای باردار متمرکز کرده است.
پرتوهایی که تاکنون روسیه به استفاده از آنها علاقه نشان داده است بیشتر الکترون و در درجه بعدی پروتون بوده است. باید توجه داشت سلاحهای پرتوی روسیه در این مرحله، خطرشان بیشتر مورد توجه ماهوارههای جاسوسی عکاسی آمریکا موسوم به بیگبرد است که غالباً در مدارهایی با ارتفاع پایین قرار داده میشوند.
بیشتر دیگر ماهوارههای جاسوسی آمریکا در ارتفاعات بالا، استقرار مییابند که طبعاً آسیبپذیری کمتری متوجه آنهاست.
در یکی دیگر از طرحهای روسیه برای سلاحهای ضدماهواره، چنین در نظر است که تکنیکی برای نابودی ماهوارهها به وجود آید که بتواند در مدتی بسیار کوتاه و خیلی سریع، یک سلاح ماهوارهکش را در روی زمین از آشیانه به سکوی پرتاب آورد و آن را به سوی هدف نشانهگیری کند.
در نظر داشته باشید که بسیاری از این مطالب برای 3سال پیش است و اغلب کشورها اسرار نظامی و طبقهبندی شده خود را یا فاش نمیکنند و یا پس از 30سال گزارشات مختصری از آنها را در اختیار عموم قرار میدهند. با تمام این اوصاف شما فکر میکنید هم اکنون چه آزمایشات و تحقیقاتی برای ساخت تسلیحات فضایی در حال انجام است؟
فضای هزاره سوم
همزمان با سیر تکاملی تحقیقات فضایی در آمریکا و روسیه (شوروی سابق)، نویسندگان و فیلمسازان بسیاری در عالم تخیل، داستانهای گوناگونی از جنگهای فضایی را روی کاغذ و یا بر پرده سینما به نمایش درآوردند.
اکثر این داستانها از جنگ بین فضانوردان زمینی و کیهاننوردانی از سیاراتی خارج از منظومه شمسی حکایت داشت و کمتر کسی به نبرد میان سفینههای فضایی آمریکا و شوروی در مدار زمین، توجه میکرد.
اما اینک در حالی که در نخستین دهه از شروع هزاره سوم هستیم، نبرد فضایی آنچنان که ملاحظه خواهیم کرد، از افسانه به صورت واقعیت درآمده و تحقیقات به منظور تکمیل انواع سیستمهای ضدماهوارهای به سرعت ادامه دارد.
ایالات متحده آمریکا و روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق) دو کشوری هستند که رقابت بسیار جدیای در ساخت تجهیزات نظامی با هم داشته و همچنان دوش به دوش هم در حال حرکت هستند.
حتی در زمان جنگ سرد نیز اگر آمریکا هواپیمای بمبافکنی مانند Lancer)B1-B) میساخت، کمتر از چند ماه بعد خبر ساخت بمبافکن توپولف (Tu-160) را خبرگزاریهای روسیه (شوروی) اعلام میکردند.
یا اگر روسیه موشک بالستیکی را آزمایش میکرد، مدتی نگذشته که خبر ساخت سپر موشکی قوی آمریکا به گوش میرسد و این رقابت (بهرغم افت اندک قدرت هوایی روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) در تمامی عرصههای هوایی مانند ساخت ماهواره، موشک، شاتل و... ادامه داشته و دارد.
اگر روزی نبردی در فضا میان آمریکا و روسیه به وقوع بپیوندد، احتمالاً آمریکا بیشتر از روسیه زیان خواهد دید. به این دلیل که کیفیت ماهوارههای نظامی آمریکا، بالاتر و دوامشان بیشتر و قیمتشان زیادتر از ماهوارههای مشابه روسی است (که خود به خود باعث میشود تا روسها تعداد پرتابهایشان بیشتر باشد).
از اینرو در چنین جنگی، روسیه چنانچه ماهوارهای را از دست بدهد، میتواند به آسانی ماهواره دیگری را جانشین آن کند، در حالی که چندان هم زیان نصیبش نشده است، ولی آمریکا در ازای هر ماهوارهای که از دست بدهد، به این آسانی نمیتواند ماهواره دیگری را جانشین آن کند.
البته آگاهان فضایی عقیده دارند که در عصر کنونی، ماهوارههای چینی به دلیل ارتفاع پایین به نسبت ماهوارههای آمریکا و روسیه که در مدارهای بلند قرار دارند، بسیار در دسترس و قابل انهدامتر هستند.