این زلزله 7/7ریشتری در 56 سال اخیر پرقدرتترین زلزله ایران بود و از نظر میزان تلفات به نسبت قدرت آن، شاید بتوان آن را در ایران بینظیر نامید. اما این زلزله که بهدلیل دوری کانون مرکزی آن از نقاط پرجمعیت شهری و عمیقبودن زلزله، تلفات ناچیزی بر جا گذاشت باعث شد تا تصویر کاذبی از زلزله و خسارات آن در ایران بهوجود آید! تصویری که متأسفانه میتواند به جای هوشیاری مدیران حوزه مدیریت بحران در کشور، باعث رکود در فعالیتهای آنها نیز بشود.
تصور عمومی بر این است که یک زلزله هفت ریشتری یا بالاتر میتواند دهها هزار کشته و زخمی بر جای بگذارد؛ به همین دلیل تا ساعات اولیه بعد از این زلزله، مو بر تن هر فردی که این خبر را میشنید سیخ میشد و همه انتظار داشتند که خبرهای مبتنی بر هزاران کشته و زخمی را از رسانهها بشنوند. حتی خبرهای اولیه مخابرهشده از رسانهها مبنی بر اینکه در نزدیکترین شهرهای منطقه زلزلهزده یعنی سراوان و خاش، کسی کشته نشده است با بهت و حیرت و بعضا انکار مخاطبان مواجه میشد اما اکنون که چند روز از این رخداد گذشته است، ظاهرا اصلا این زلزله نیامده و وجود خارجی نداشته است.
برای نخستین بار احساسی شبیه شهروندان ژاپنی پیدا کردهایم که بعد از زلزلههای مرسوم 7/7ریشتری، تنها چند دقیقهای میترسند و بعد بدون کمترین خسارت یا تلفاتی، زندگی روزمره خود را ادامه میدهند اما این احساس مشترک، نقاط تفاوت وحشتناکی هم دارد.
واردنشدن خسارت به ژاپنیها ناشی از وقوع زلزله در عمق کویر نیست بلکه ناشی از استحکام سازههای ساختمانی آنها و رعایت اصول و قواعد فنی و مهندسی و ارائه آموزشهای علمی برای مواجهه با بحران و پیادهسازی سامانههای پیشرفته مدیریت بحران در این کشور زلزلهخیز است. این کشور کوهستانی با وسعتی بسیار کمتر از ایران و جمعیتی چند برابر ایران توانسته با اتکا به دانش و فناوری، خود را در برابر این حادثه طبیعی، واکسینه کند و خسارتهای احتمالی زلزلههای قدرتمند را مهار کند، اما اگر چنان زلزلهای در نقاط پرجمعیت یا حتی از نظر جمعیتی با تراکم متوسط و در نقاط شهری ایران رخ دهد، میتواند آنچنان مخرب و وحشتناک باشد که تا سالها منطقه مذکور را متاثر از خود کند.
تصور چنین زلزلهای در تهران، از نظر میزان تلفات و مجروحین و خسارات وارده، هولناک و سهمگین است و کمتر شهروندی است که حتی برداشت و ذهنیت دقیقی از این رخداد در تهران داشته باشد. به همین دلیل اغلب رسانهها در سایه توصیههایی که به آنها میشود از بیان پیامدهای احتمالی زلزله تهران ابا داشته و مردم نیز به چنین وضعیتی خو کردهاند.
اما حقیقت این است که زلزله سراوان را باید یک هشدار تلقی کرد. اگر چه اینبار شانس آورده و خسارتی متحمل نشدیم اما این زلزله نشان داد که احتمال وقوع زلزلههای بالای هفت ریشتر و حتی نزدیک هشت ریشتر در ایران وجود دارد. سؤال واقعی این است: پس چرا دست روی دست گذاشتهایم و کاری نمیکنیم؟ چرا مجلس شورای اسلامی برای مقاومسازی و بازسازی سازههای آسیبپذیر در کشور، طرحی ملی به تصویب نمیرساند؟ آیا اگر معادل بودجهای که برای هدفمندی یارانهها و پرداخت پول نقد به مردم اختصاص دادیم، به بازسازی و مقاومسازی سازهها در کشور اختصاص میدادیم الان در برابر زلزله احتمالی احساسی به خوبی ژاپنیها نداشتیم؟