به خصوص از نوع زمینلرزههایی که در عمق زمین فعالیت دارند و با یک تکان، شرق و غرب عالم را میلرزانند. غرض از این مقدمه اجمالی در باب زمینلرزههای هزاره سومی،اشاره به پیامدها و پسلرزههایی است که در مناسبات خانوادگی و فامیلی ما به وجود آمد. از این قرار که خواهرزاده عزیز من که به مطالعات زمین و زمان بیشتر از همسن و سالهایش توجه دارد، در یک کنفرانس کوچک خانوادگی با برپا داشتن یک کره جغرافیایی با دلایل بسیار، ثابت کرد که بله گسلهای مهم کرهزمین فعال شدهاند و با شیوهای توجهبرانگیز به این نتیجه رسید که خانه مسکونی ما بر بال یکی از این گسلها سوار است.
از آن طرف برادر کوچک من که ترس از زلزله دارد و همه فامیل او را با این خصوصیت میشناسند، هر دو پایش را در یک کفش کرده است که هر چه زودتر به یک محله دیگر اسبابکشی کنیم! کار به آنجا رسید که خواهرزاده من کوتاه آمد و یکی دو روز بعد بنا به مستندات گوناگون، ادعای سابقش را پس گرفت اما اخوی همچنان هراسناک بود و چنان تئوریهای شگفتانگیزی در باب زلزله احتمالی در محدوده محل سکونت ما مطرح میکرد که شنونده مات و متحیر میماند.
از آنجا که دانشمندان واقعی گفتهاند علم ناقص بدتر از نادانی است من در راسته کتابفروشان راه افتادم و چند جلد کتاب در باب زلزلهشناسی خریداری کردم و آنها را با یک بستهبندی زیبا و در قالب هدیه برادرانه به او تقدیم کرد. او همچون زمینی که تشنه قطره آبی است، همه کتابها را در فاصله چهار روز خواند اما حالا به قول معروف از آن طرف بام افتاده است و شب و روز میگوید، اهالی کرهزمین باید دنبال یک سیاره جدید بگردند. ما میخواستیم یک دلمشغولی خانگی را چاره کنیم شد دلمشغولی جهانی!
«خوشخیال»