به گزارش آسوشیتدپرس این تغییرات فقط برخی از دلایلی است که منتقدان برجسته میگویند انجمن روانپزشکی آمریکا از کنترل خارج شده است، و مسائل معمول انسانی را به بیماریهای روانی بدل کرده است، به شیوهای که آنها میگویند فرهنگ "قرص را بالا بنداز" را تشدید خواهد کرد.
یکی از روسای سابق این انجمن میگوید: "افراد طبیعی را باید از نیروهای قدرتمندی که میخواهند ما را قانع کنند همه ما مریضیم، نجات داد"
آنچه این انتقادات را برانگیخته است پنجمین ویراست "راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی" است که عموما DSM-5 نامیده میشود. DSM مدتهاست که منبع معتبری برای تشخیص مشکلات روانی شمرده میشود.
انجمن روانپزشکی آمریکا نسخه تجدیدنظرشده این راهنمای تقریبا 1000 صفحهای را در این آخر هفته در سانفرانسیسکو منتشر میکند. این تجدیدنظر اولین روزآمدکردن عمده این راهنما در تقریبا 20 سال گذشته است، و در هفتههای اخیر موجی از انتقادات را برانگیخته است:
دو کتاب جدید بوسیله کارشناسان بهداشت روانی با نام "نجات دادن طبیعیها" و "کتاب اندوه" میگویند این پرکاربردترین راهنمای روانپیزشکی دنیا اعتبارش را از دست داده است.
یک گروه روانپزشکان بریتانیایی با انتقاد از DSM-5 خواستار یک "جابجایی پارادایمی" از دیدگاهی شدهاند که مشکلات روانی را "بیماری" میانگارد.
حتی رئیس "موسسه ملی بهداشت روانی" (NIMH) آمریکا از فقدان اعتبار علمی این راهنما انتقاد کرد.
این هفته مدیر NIMH دکتر توماس ایسنل برای خواباندن سروصداها به همراه انجمن روانپزشکی آمریکا بیانیهای مشترک منتشر کرد که در آن گفته میشود هر درو سازمان اهداف مشابهی برای بهبود بخشیدن به تشخیص و درمان بیماری روانی دارند.
انتشار نسخه جدید این راهنما در هنگامی صورت میگیرد که انتقادات فزایندهای درباره هزینه مراقبتهای بهداشتی و نگرانیهایی درباره تاثیر شرکتهای دارویی بر پزشکان ابراز میشود.
دکتر آلن فرانسیس در کتاب "نجات دادن طبیعیها" میگوید: "از یک طرف درمانهای غیرلازمی برای افراد طبیعی "نگران خوب بودن حالشان" تجویز میشود و از طرف دیگر کمک چندانی برای افرادی که واقعا بیمار هستند و به شدت به درمان نیاز دارند، در اختیار نیست. او استاد بازنشسته دانشگاه دوک است و سرپرست گروه ویژهای در انجمن روانپزشکی آمریکا بود که بر روی نسخه قبلی این راهنما کار کرده بودند.
او میگوید نسخه جدید این راهنما تشخیصهای جدیدی را به این مجموعه میافزاید: "که اضطرابات روزمره، غرابت رفتاری، فراموشکاری و عادات بد غذا خوردن را به اختلالات روانی بدل میکند."
تجدیدنظرهای پیشین در DSM نیز به شدت مورد انتقاد قرار گرفته بودند، اما این آخرین تجدیدنظر در هنگامی منتشر میشود که موارد تشخیص بیماریهایی که در این راهنما فهرست شدهاند- از جمله اوتیسم، اختلال کمتوجهی بیشفعالی و اختلال دوقطبی- اوج گرفته است و میلیاردها دلار در سال صرف داروهای روانپزشکی میشود.
34000 عضو این انجمن روانپزشک هستند- دکترهای پزشکی که در درمان اختلالات روانی تخصص دارند هستند. روانپزشکان بر خلاف روانشناسان و سایر درمانگران بدون درجه پزشکی میتوانند دارو تجویز کنند. در حالیکه رقابت دیرینهای میان این دو گروه وجود دارد، نسخه جدید DSM-5 تنشها میان آنها برانگیخته است.
مورداختلافترین تغییرات شامل این موارد میشوند:
- تشخیص دادن اندوه شدید، کاهش وزن، فرسودگی، اختلال خوابی که برخی از افراد به دنبال مرگ یکی از عزیزانشان تجربه میکنند، به عنوان "افسردگی عمده". افسردگی عمده به طور معمول با داروهای ضدافسردگی درمان میشود.
- نامیدن موارد کجخلقی شدید و مکرر در کودکان به عنوان "اختلال کژتنظیمی خلقی مخرب"که یک رده تشخیصی جدید است. انجمن روانپزشکی آمریکا میگوید این برچسب برای تشخیص بیماری کودکانی ایجاد شده است که در گذشته به اشتباه برای آنها تشخیص "اختلال دوقطبی" داده میشد. منتقدان میگویند این کار کجخلقیهای معمول کودکان را به یک اختلال روانی بدل میکنند.
- تشخیص نقصان ذهنی که اندکی فراتر از حدی پیری طبیعی است به عنوان "اختلال ملایم تحلیلرفتگی عصبی". افراد مبتلا ممکن است برای انجام کارهایی مانند پرداختن صورتحسابهایشان یا مصرف داروهایشان نیاز به تلاش بیشتری داشته باشند. منتقدان میگویند که این اصطلاح باعث انگزنی بر فراموشکاریهای پیری میشود.
- نامیدن داشتن افکار یا احساسات افراطی و نامعمول درباره درد یا ناراحتیهای دیگر به عنوان "اختلال علامت بدنی"؛ کاری که ممکن است که بر افراد سالم و نیز بیماران سرطانی اثر بگذارد. منتقدان میگویند این اصطلاح واکنش طبیعی فرد به بیماری به صورت اختلال روانی درمیآورد.
- -افزودن "افراط در غذا خوردن" (binge eating) به عنوان یک رده جدید تشخیصی برای پرخوری که دست کم یک بار در هفته در دست کم سه ماه رخ میدهد. این عنوان تشخیصی ممکن است گاهی برای افرادی که در هنگام تنهایی مقدار زیادی بستنی میخورند و بعد از این کارشان احساس گناه میکنند، به کار رود.
- خارج کردن "نشان آسپرگر" از یک رده تشخیصی جداگانه و قرار دادن آن تحت یک اصطلاح فراگیر با عنوان "اختلال طیف اوتیسم".
دکتر دیوید کاپفر رئیس گروه ویژه ناظر بر این تجدید نظر طبقهبندی اختلالات روانی میگوید این تغییرات بر اساس پژوهشهای معتبر انجام شده است و کمک خواهد کرد تا افراد تشخیص و درمان دقیق دریافت کنند.