سخن اول این است که اصلاح سبک زندگی بهسرعت انجام نمیشود و تغییر سیستم بهداشتی درمانمحور بهجای پیشگیریمحور زمانی طولانی میطلبد.واقعیت این است که در ایران اینطور جا افتاده که تا کسی درد و مرض به سراغش نرود به سمت دکتر و دارو و درمان نخواهد رفت. مردم وقتی به پزشک مراجعه میکنند که از درد بهخود بپیچند یا سرطان و سکته قلبی و مغزی و درد کمر و دیسک گریبانشان را گرفته باشد. این زمان نیز فقط با شیوه درمان تهاجمی یعنی پزشکی تخصصی و فوق تخصصی میشود درد را درمان کرد.
شیوه زندگی و بهویژه شیوه تغذیه ما نیز زمینهساز بسیاری از بیماریهاست. شاید اگر به سبک زندگی سالم و مراقبتهای پیشگیرانه توجه شود نیمی از ظرفیت اشغالشده بیمارستانهای ما خالی شود. اما متولیان و سیاستگذاران حوزه بهداشت و درمان نیز بهدلیل اینکه خود فارغ التحصیلان همان مکتب پزشکی تخصصی هستند به موضوعات پیش از مرحله بروز بیماری توجه نمیکنند و همه هم و غم خود را صرف درمان میکنند.
یادم میآید یک بیمار سکته مغزیکرده را نزد پزشکی متخصص بردیم، در کمتر از 20ثانیه بدون اینکه شرح حالی از بیمار بگیرد گفت سکته کرده است و باید فلان آزمایش و امآرآی را بدهد و بعد هم گفت باید عمل شود و گرنه میمیرد چرا که وضعیتش خیلی حاد است. به جای عمل، او را برای مشورت به نزد پزشک حاذق دیگری بردیم. قریب نیم ساعت او را معاینه کرد و گفت: این بیمار 2هفته است که بیرونروی نداشته است و کسی متوجه این موضوع نشده و همین فشار باعث شده تا فشار خونش بالارفته و به سکته مغزی منجر شود. او توصیه کرد با تزریق آمپولی، گرفتگی عروق برطرف شود و بعد سبک زندگی بیمار اصلاح شود تا دچار مشکلات بعدی نشود. آن بیمار بدون اینکه عمل سنگین جراحی مغز و اعصاب کند با یک آمپول رفع گرفتگی عروق از مشکلات بعد از سکته رهایی یافت و اکنون ماههاست با اصلاح سبک زندگیاش به حیات طبیعی خودش ادامه میدهد.
حکایت پزشکی تخصصی ما این است. بدون اینکه بهدنبال علت بیماری و اصلاح شیوه زندگی بیمار باشند به فکر دخالت و جراحی و تجویز انواع و اقسام داروهای شیمیایی هستند. معلول را برطرف میکنند اما بیمار بار دیگر بهدلیل عدماصلاح سبک زندگی دچار همان مشکل میشود و این چرخه ادامه مییابد.
از شیوه نشستن ما بر سر میز یا روی زمین تا شیوه اجابت مزاج و شیوه غذاخوردن و سبک حمل بار و اثاثیه و حتی کیف دستی یا کولهپشتی و نوع فعالیتهای بدنیای که انجام میدهیم ایرادات اساسی دارد. تا وقتی این شیوه اصلاح نشود با بیماریهای رنگارنگ دست و پنجه نرم خواهیم کرد.
آن وقت مسئولان وزارت بهداشت از سونامی سرطان و افزایش نگرانکننده بیماریهای قلبی و عروقی و اسکلتی و عضلانی خبر میدهند. اینچنین میشود که بیمارستانهای ما پر از انبوه بیمارانی است که از این اتاق به آن اتاق میروند و تصاویر بیمارستانهای کشورهای همسایه در تلویزیون برایشان به خواب و خیال میماند.شاید وقت آن رسیده است که رویکرد کلان وزارت بهداشت به سمت اصلاح سبک زندگی ایرانیان تغییر کند اما این روند برخلاف تصور آقای وزیر به سرعت بهنتیجه نمیرسد، امروز باید بذر بکاریم شاید 2دهه دیگر درو کنیم.