آنچه در پی میآید نوشتاری به قلم محمدطالب حیدری، کارشناس هواشناسی است که طی آن، میکوشد نشان دهد مهار گردوغبار در گروی ایجاد مدیریت همسو برای حفاظت از اکوسیستمهای منطقه خاورمیانه است؛ البته اینکه این راهکار تا چه اندازه میتواند کارساز باشد نیازمند بررسی و نقد علمی است. با همین رویکرد و بهمنظور تامل صاحبنظران مقاله به چاپ میرسد.
براساس تئوری دنیای مینا (Daisyworld ) جهان زنده در زمین به تغییرات اقلیمی پاسخ میدهد. در واقع لاولاک بنیانگذار این نظریه براساس تعادل تابش مطلوب برای جهانزیستی سناریوی سادهای از زمین را درنظر میگیرد که شامل دو نوع گل مینای سفید و سیاه است. رنگ سفید دارای توان بازتاب تابش خورشید و رنگ سیاه دارای توان جذب تابش خورشید است. درصورتی که زمین سردتر شود گستره رنگ سیاه بیشتر شده تا جذب بیشتری صورت گیرد و برعکس اگر گرمتر شود سطح مینای سفید گسترش بیشتری پیدا میکند و درهرحال تعادل را برقرار میسازد. براساس این نظریه مدلهای رقومی با اعمال مولفههای واقعی زمین مانند پوشش ابر و گازهای گلخانهای و وضعیت سطوح اقیانوسها و قارهها و نحوه تأثیر این عوامل بر تعادل تابشی زمین چشماندازهای مختلف تغییرات آب و هوا و تأثیرات آن بر جهان زیستی را پیشبینی میکنند. این مطالعات در درجه اول، حساسیت زندهآسای سیاره زمین را هم به تغییرات پوششهای سطحی خود و هم به تغییرات تابش خورشید اثبات میکند.
توفانهای جدید غبار در خاورمیانه؛ واکنش زمین به دخالتهای انسان
خاورمیانه در نوار جنبحاره زمین واقع است. جنبحاره به منطقهای بین 23/5 تا 40درجه در شمال و جنوب اطلاق میشود که ویژگی بارز آب و هوایی آن پایداری است. پایداری فرایندی است که هوا را خشک و بیباران میسازد. شناخت این موضوع برای ما ساکنین این نواحی اهمیت دارد. آنچه ما را در بخش عمدهای از ایران از شدت خشکی متناظر در شمال آفریقا نسبتاً دور کرده وجود زاگرس و البرز است.
ضرورت تعادل در استفاده از منابع
شناخت این امر از این نظر اهمیت دارد که سازوکار جو در منطقه ما به نفع جنگل یا مرتع و یا دریاچهها و مردابها و باتلاقها نیست و باید با آگاهی کامل در واقع سامانههای موجود طبیعی را حفاظت کنیم، چه از بینرفتن دریاچهها، جنگلها و مراتع بهمعنای از دست دادن همیشگی آنهاست. باید سهم آنها را از آن معادله چندهزارساله تعادلی ایجادشده محیطی رعایت کنیم والا منظره اسفبار دریاچه ارومیه در انتظار سایر اکوسیستمهای موجود درمنطقه است. اما آیا این امر در این شرایط امکان پذیر است؟ متأسفانه ما آن توقع، قناعت و تعادل سنتی خود را فراموش کردهایم و با مصرف بیشازاندازه منابع، تعادل درازمدت ایجادشده در محیط را از بین میبریم. از دیرباز در خاورمیانه آب شرط آبادانی بوده است. خاورمیانه عرض کوران مبادلات حرارتی جنوب گرم و شمال سرد زمین است. از شروع پاییز تا اواسط بهار با نوسان پرفشار جنبحارهای به نواحی جنوبیتر، سامانههای جوی بارش زای عرضهای میانی امکان نفوذ نسبی به خاورمیانه را مییابند. آب حاصل از این بارشها سرچشمههای کرخه، کارون، دجله و بخشی از فرات هستند اما براساس آمار، میزان بارندگی در دشتهای خاورمیانه جزئی و اغلب کمتر از 100میلیمتر بارش سالانه است و این بارش در گرمای شدید ناحیه سریعا در معرض تبخیر قرارمیگیرد. به این دلیل در این صحاری دور از دریا، آبادانی بهندرت به چشم میخورد. بنابراین آب مورد نیاز بینالنهرین، نه از طریق بارش در خود آن منطقه بلکه از طریق آورده فرات و دجله تأمین میشود.
90درصد آب فرات از خاک ترکیه و 10درصد آن از سوریه تامین میشود. و در عراق هیچ رودخانه یا جریانی به داخل فرات نمیریزد. 40درصد دجله از جنوب شرق ترکیه و 51درصد آن از اقلیم کردستان در شمال عراق و 9درصد آن از ایران تأمین میشود. دبی سالانه دجله در ورودی عراق قبل از پروژههای احداث سدهای ترکیه و سوریه حدود 50میلیارد مترمکعب و فرات 30میلیارد مترمکعب بوده است.
تأثیر کمآبی فرات بر گردوغبار
براساس گزارشهای منتشر شده آورده آب فرات در ورودی عراق از 1933تا 2011حدود 58درصد کاهش یافته است. بنابراین فرات که رودخانهای بسیار بزرگ با طغیانهای دامنگستر در جلگه عراق بوده است اکنون به رودخانهای بدون طغیان و با جریان کمی تبدیل شده است. سابقا فرات در طغیانهای معمول بهاره خود بخش وسیعی از اراضی اطراف خود را به زیر آب میکشاند که در ادامه سال تبدیل به ماندابهای وسیعی در منطقه میشد که این ماندابها منشأ رونق کشاورزی و ماهیگیری و شکار در منطقه و مبنای اقتصاد اعراب ساکن در منطقه بود. پس از قطع طغیانها این ماندابهای هزاران ساله حوضه فرات مرکزی بهطور کلی خشک شدهاند. و چون رسوبات بستری این ماندابها حاصل طغیانهای فرات در طول عمر دراز خود و همچنین فرونشست بقایای گیاهی و جانوری موجود در منطقه بوده، لذا اغلب ماهیتا سبک و پوک و پودری بوده و بر اثر اندک وزشی صعود میکنند. فرایند صعود از الگوهای شناختهشده جوی تبعیت مینمایند و به زبان ساده سامانههای کمفشار جوی مانند تلمبه مکش هوا از سطح زمین به سطوح فوقانی عمل میکنند و بهطور معمول از سمت غرب به شرق دارای حرکت افقی هستند.
در سالهای اخیر به محض رسیدن این نوع سامانههای جوی به عراق در طول صدها کیلومتر و به ارتفاع 2 تا 4هزارمتر ستونهای عظیمی از گردوخاک بسیار غلیظ وارد هوا میشود. بلافاصله باید تذکر داد که براساس تصاویر ماهوارهای و گزارشهای هواشناسی کل نیمهغربی عراق ظرفیت ایجاد غبار را دارد اما منطقهای که اطراف رودخانه فرات در غرب و مرکز عراق قرار دارد دارای پتانسیل بسیار بیشتری برای ایجاد غبار بسیار غلیظ است. اما غبار سایر نواحی در مقایسه، بسیار رقیقتر بوده و در عبور از خاک عراق به سمت ایران رقیقتر میشود. در فصول پاییز و زمستان و نیمه اول بهار این گردوغبار بهدلیل وزش باد نسبتا قابل ملاحظه، هم روی ایران و هم روی عراق در فضای عمومی منطقه پراکنده میشود و البته کیفیت هوا را هم بسیار کاهش میدهد. اما هنوز مانع کار و فعالیت مردم نمیشود. از نیمه دوم اردیبهشت تا نیمه دوم تیرماه در منطقه شرایط مناسب برای طغیان غبار فراهم میشود اما در این ایام روی فلات ایران پرفشار جنب حاره بساط سکون و پایداری نسبتاً نیرومند هوا را میگستراند و این بهمعنای آن است که اقیانوسی از غبار برخاسته شده از روی عراق به آرامی و بهتدریج طی چند ساعت از غرب عراق به غرب ایران میرسد. اما در غرب ایران با سکون و آرامبودن هوا غبار بهتدریج به لایههای نزدیک سطح زمین نشست کرده و تا سامانه کمفشار داخل عراق فعال باشد بر تراکم غبار در غرب ایران افزوده میشود و گاهی شرایط بسیار خطرناکی با دید کمتر از 500متر و حتی کمتر از 50متر را ایجاد میکند. این شرایط را میتوان به حرکت خودروها به پشت چراغ قرمزی تشبیه کرد که چراغ قرمز خیلی دیر سبز شود چون شرایط جوی ایجادکننده غبار است. بروز غبار به شکل بحرانی آن در غرب کشور از سال 2005شدت گرفته است.
ضرورت مدیریت آب در خاورمیانه
همچنانکه دریک موجود زنده مدیریت اعضای حیاتی را نمیتوان تفکیک کرد در این منطقه نیز نمیتوان مدیریتهای محیطزیستی غیرهمسو با هم را دنبال کرد و بهویژه مدیریت آب درخاورمیانه باید هماهنگ و همسو شود، در غیراینصورت همانند قطع شریانهای حیاتی یک اندام زنده، قطع و محدود کردن رودخانههای منطقه و بهویژه رودخانههای بزرگی چون دجله و فرات عکسالعمل رفتاری دارد. ما مردم منطقه تازه نخستین عکسالعمل عدمهماهنگی مدیریت آب منطقه را در بروز توفانهای غبار و گردوخاک در نیمهشرقی عراق و نیمه غربی ایران تجربه میکنیم.
معضلات زیستمحیطی منطقه راه میانبر ندارد و تنها با تعامل همسو دلسوزانه تمام کشورهای منطقه است که میتوان امیدوار به مهار تبعات خانمان برانداز تخریب زیست بوم منطقه بود. باید این فکر را ترویج کرد که دود این ناهماهنگی به چشم همه میرود و هیچ قدرتی در منطقه مصون از تبعات آن نخواهد بود و البته حقوق بینالملل هم ایجاب میکند که این هماهنگی ایجاد شود. در برخی از اظهارنظرها علت اصلی غبار را خشکسالیهای اخیر قلمداد میکنند، باید گفت که در منطقه ما خشکسالی دارای عمری به درازای خود منطقه است اما در نظم طبیعی سامانه زیست بومی منطقه طی میلیونها سال این سازگاری ایجاد شده بود که در سالهای خشکسالی، توقع نباتات و جانوران به حداقلی در مرز پایین تنظیم میشد. اما حال اگر بر چنین اقلیم آسیبپذیری سیاست مدیریت طمع ورزانه استفاده حداکثر از سهم خود در هر شرایطی اعمال شود، توان تنظیم چندهزارساله طبیعت با شرایط نوسان آب و هوایی از دست میرود. که پاسخ آن به چنان سیاستی، تنها پس از 2دهه، برخاستن توفانی از غبار و گردوخاک است که چشم چشم را نبیند. باید به طبیعت و نعمات آن احترام گذاشت، باید نعمت خداوندی را سپاس گفت.