اما حالا کتابی جلوی رویم است که هیچکدام از اینها نیست.
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاهی است که هرکدامشان بدون اینکه لفتش بدهند قصهشان را سرراست تعریف میکنند و خوبیشان هم به همین کوتاه بودنشان است.
نام کتابی که دستم گرفتهام «تو فکر میکنی من خوشبختم؟» است.
کتابی که رفیع افتخار آن را نوشته و انتشارات سروش (66954870) هم آن را منتشر کرده است.
این کتاب مجموعه داستانهای کوتاه مختص نوجوانان است که با تصویرگری سمیه علیپور به کتابفروشی آمده است.
«کسی نمانده بود که از دشمنی من با «ن» چیزی نشنیده باشد؛ برای همین یک عده به من میگفتند: خانم مخ «ن» و یک عدهای هم صدایم میزدند خانم «ن» بی «ن»!
از بیمزگیهای این دخترها که بگذریم، من باید اعتراف کنم وقتی یکی به من میگفت «نرو» یا «نخند» یا نپوش یا هر «ن» دیگری جلوی هر فعل امری دیگری میگذاشت، بلافاصله آمپرم بالا میرفت.»
(بخشی از داستان تصمیم کبری)