به گزارش همشهری، عبدالرضا کرباسی که روز گذشته به مناسبت هفته محیطزیست درجمع خبرنگاران حاضر شده بود، افزود: سالانه 1/2 میلیون بشکه نفت وارد خلیجفارس میشود و در نتیجه آلودگیهای نفتی بیشترین سهم را در آلودگی این دریا دارد. علاوه براین، در هرسال بهطور متوسط 33هزار کشتی و 17هزار نفتکش از تنگه هرمز وارد خلیجفارس میشوند و از آنجایی که 30درصد نفتکشها قدیمی هستند علاوه بر نشت نفت به دریا از طریق تخلیه آب توازن، گونههای مهاجم را نیز وارد دریا میکنند با وجود این، عمدهترین آلودگی نفتی ناشی از نشت چاههاست.
وی با اشاره به اینکه مهار نشت چاههای نفت امکان پذیر است، تصریح کرد: طبق بند ب ماده192، وزارت نفت مکلف به پایش زیستمحیطی شده اما متأسفانه بهرغم مصوبه مجدد هیأت دولت که در فروردینماه91 بر این امر تأکید کرده و حدود14ماه از تاریخ این مصوبه میگذرد وزارت نفت هنوز نسبت به خرید تجهیزات پایش آنلاین (لحظهای) و نصب آن در خلیجفارس و دریای عمان اقدامی صورت نداده است. این درحالی است که مقررشده بود 30میلیون دلار به این امر اختصاص داده شود اما مسئولان وزارت نفت ادعا میکنند در مرحله اول 2 آزمایش انجام میدهند و چنانچه جواب مثبت باشد نسبت به تهیه تجهیزات اقدام میکنند؛ درواقع آنها مدعی هستند که عقلشان بیش از اعضای هیأت دولت است.
کرباسی خاطرنشان کرد: اگر ایران چاههای نفت را بهنگامسازی و سیستم پایش آنلاین در خلیجفارس و دریای عمان راهاندازی کند بخش عمدهای از معضل آلودگی نفتی خلیجفارس برطرف خواهد شد اما بهدلیل تحریمها امکان تهیه تجهیزات و تکنولوژی روز ازجمله برخی شیرآلات امکانپذیر نیست. براین اساس انتظار میرود سایر کشورها، مسائل زیستمحیطی را از تحریمها منفک کنند، زیرا آب خلیجفارس هر چهارسال و نیم به دریای عمان تخلیه میشود و از آنجا به آبهای آزاد راه مییابد. بدینترتیب دود این تحریمها به چشم سایر کشورها هم میرود. وی با اشاره به اینکه دمای آب خلیجفارس بهدلیل تغییر اقلیم نسبت به 17سال گذشته 2درجه گرمتر شده است، گفت: افزایش دما باعث کاهش اکسیژن، سفید شدن و مرگ مرجانها و آبزیان دیگر شده است.
آلودگی ناشی از استحصال زمین در عسلویه
معاون دریایی سازمان حفاظت محیطزیست، دومین معضل خلیجفارس را استحصال زمین در محیطهای دریایی عنوان کرد و افزود: استحصال زمین در محیطهای دریایی از طرف ایران و سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس وجود دارد که نمونه بارز آن جزیره نخل است. اما آنچه مسلم است سازههایی که از این طریق در دریا ایجاد میشود پایداری لازم را ندارد، حوادث طبیعی هم این ادعا را تأیید میکند. زلزلههای اخیر باعث کجشدن جزیره نخل به میزان یک میلی متر شده و بدیهی است ادامه زلزلهها میتواند زیانهای جبرانناپذیری بر این جزیره مصنوعی وارد سازد. کرباسی ادامه داد: ما نیاز به ساخت جزایر مصنوعی نداریم زیرا به اندازه کافی جزیره داریم اما در وزارت نفت کوه را بهراحتی میتراشند و با ریختن در نوار ساحلی در حال پیشروی در دریا هستند این عارضه مشکلسازی است که ما در عسلویه با آن مواجهیم.
وی از تخلیه فاضلاب انسانی در خلیجفارس بهعنوان یکی دیگراز عوامل آلودهکننده این دریا نام برد و گفت: درحالیکه وزارت نیرو به ساخت تصفیه خانه برای جوامع با بیش از 30هزار نفر جمعیت مکلف شده اما در سواحل جنوبی بهویژه در هرمزگان که بهدلیل مهاجرپذیری رشد جمعیت نزدیک به 7برابر بیشتر از سایر نقاط کشور یعنی 13/5درصد است، عملا این وزارتخانه به وظایف خود عمل نمیکند. با همین رویکرد است که وزارت نیرو وقتی تصفیه خانه بندرعباس را راهاندازی کرد جمعیت این شهر بالغ بر500هزار نفر شده بود درحالیکه تصفیه خانه مورد نظر تنها ظرفیت تصفیه فاضلاب 300هزار نفر را دارد درحالیکه جمعیت امروز بندرعباس با احتساب جمعیت 27شهرک اقماری بالغ بر 600هزار نفر است.
سدسازی، عامل اصلی بروز کشند قرمز
آن طور که این مقام مسئول میگوید وزارت نیرو نهتنها در بخش راهاندازی تصفیه خانه فاضلاب به وظیفه خود عمل نمیکند که با بستن سد روی رودخانههای جنوب کشور مانع آورد طبیعی آب شیرین و گلولای به خلیجفارس شده است درنتیجه از یکسو فاضلاب که حاوی نیترات و فسفات است وارد دریا میشود و از سوی دیگر، گلولایی برای جلوگیری از کشند قرمز وجود ندارد و همین فرایند باعث بروز پدیده کشند قرمز میشود. وی از فعالیتهای شبه شیلاتی با تورهای ترال خبر داد و گفت: این شیوه صید باعث تخریب و نابودی مرجانها و زیستگاههای آنها میشود. آنها حتی به دلفینها هم رحم نمیکنند و هرگاه دلفینی در تور میافتد با پتک برسرش میکوبند و درنتیجه بچه دلفینها که بسیار عاطفی هستند شروع به جیغ کشیدن میکنند و استرس ناشی از این کار آنها را به سمت ساحل سوق میدهد بقیه دلفینها هم در حمایت از بچه دلفینها به ساحل روی میآورند. از همین روست که هرازگاهی اعلام میشود شماری دلفین بدون هیچ دلیلی در ساحل به گل نشسته و جانباختهاند درحالیکه دلیل آن کاملا مشخص است. پروانههای 1400قایق موتوری دوزمانه که به امور گردشگری در خلیجفارس مشغولند ازدیگر عوامل مرگ دلفینهاست به همین دلیل ورود این موتورها از امسال ممنوع شده است.
سهم 75درصدی روسیه در آلودگی خزر
معاون دریایی سازمان محیطزیست درباره دریای خزر هم گفت: مطالعاتی که با کمک مشاوران خارجی صورت گرفته نشان میدهد 75درصد آلودگیهای خزر ناشی از فعالیتهای نفتی، آفت کشها، سموم کشاورزی، عناصر سنگین و فاضلابهای مربوط به روسیه است. سهم آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان 13درصد و سهم ایران دراین آلودگیها 12درصد است که بخش عمده آن ناشی از تخلیه فاضلابهای انسانی به این دریاست. به گفته وی، کل جمعیت ساکن حاشیه خزر 14میلیون نفر است که 7/5میلیون نفر آن را ساحل نشینان ایران تشکیل میدهند.
خطر انقراض ماهیان خاویاری و فک خزری
کرباسی افزود: سالانه 400میلیون مترمکعب فاضلاب در شمال کشور تولید میشود که کمتر از 40درصد آن تصفیه میشود و 60درصد آن بدون تصفیه به خزر میریزد از همین رو، بسیاری از شناگاههای کشور در مناطق ساحلی شمال آلوده به مواد میکروبی است و تنها ساحل گلستان بهداشتی است. دراین بخش نیز با وجود ملزم شدن وزارت نیرو به راهاندازی تصفیه خانه فاضلاب، این وزارتخانه با توجیه تنگناهای مالی به وظیفه خود عمل نمیکند. بررسیها نشان میدهد که ماهیان خزری بهخاطر همین آلودگیها به 400نوع انگل آلوده میشوند و یک سوم وزن خود را از دست میدهند.
وی گفت: کشور آذربایجان با آنکه سهم کمی در آلودگی خزر دارد اما یکی از مشکل سازترین کشورهاست زیرا تجهیزات نفتی این کشور در استخراج نفت دردریا مربوط به 45سال پیش است و این مستعمل بودن سبب بروز آلودگیهای عظیم نفتی در خزر میشود. ازآنجایی که جریان آب به سمت ایران است این آلودگیها درنهایت به ساحل ایران میآید؛ بهطوریکه سال گذشته 26تن گلوله نفتی از سواحل گیلان جمعآوری کردیم. کرباسی افزود: نمونههایی از این آلودگی را برای اثبات اینکه منبع آلودگی آذربایجان است به آزمایشگاه وزارت نفت دادیم تا فینگرپرینت (انگشتنگاری) آن انجام شود تا بتوانیم دریافت خسارات ناشی از آن را پیگیری کنیم اما با گذشت 8 ماه هنوز وزارت نفت، نتیجه آن را اعلام نکرده است.
وی دربخشی از سخنان خود درباره انقراض آبزیان خزر هشدار داد و گفت: ماهیان خاویاری که برداشت آنها در بهترین شرایط حدود 5میلیارد دلار درآمد داشت بهدلیل برداشت بیرویه توسط کشورهای تازه استقلال یافته با خطر انقراض مواجه شده است. این کشورها حتی به فک خزری هم رحم نمیکنند؛ بهطوریکه بنا بر آمار سال گذشته جمعیت اینگونه نادر آبزی از یک میلیون قلاده به 100هزار رسید اما آنچه مایه نگرانی است گزارش سال2013 که به روال هرسال تهیه میشد هنوز بهدست ما نرسیده و بیم آن میرود که فکی برای شمارش وجود نداشته باشد.