موضوعی که بهشدت عمید شیخ، سفیر محیطزیست دوچرخه را آزار میدهد. برای همین در یادداشتی از تجربهاش به شهرهای تمیز دنیا یاد کرده و آدمهایی که طبیعت را دوست دارند و یا آنها که... بگذریم، لطفاً یادداشت را بخوانید.
نظافت، موضوعی است که در خیلی از کشورها به آن توجه ویژهای میشود. مثلاً اگر با مردمی از کره، مالزی و بهویژه ژاپن رفتوآمد داشته باشید، میبینید چهقدر به نظافت و پاکیزگی اهمیت میدهند. مثلاً اگر یادتان باشد، مدتها پیش که بازی فوتبال ایران و کره بود، بعد از تمام شدن مسابقه، کرهایها مشغول جمع کردن آشغالهایی شدند که در استادیوم ریخته بودند، اما قسمتی که هممیهنانمان نشسته بودند، پر از پوست تخمه و کاغذ کیک و دیگر زبالههای پلاستیکی بود. واقعاً چرا؟
یک دوست مالایی (اهل کشور مالزی) داشتم که هر وقت آشغالی را روی زمین میانداختم، آن را بر میداشت و آنقدر نگهش میداشت تا به یک سطل زباله برسیم و آن را دور بیندازد. یکبار از او پرسیدم که چرا این کار را میکند؟ بالأخره یکی پیدا میشود که آن را بردارد. او گفت: «اگر یک خارجی منِ مسلمان را ببیند که دارم زبالهها را جمع میکنم و روی زمین آشغال نمیریزم، با خودش میگوید که او مسلمان خوبی است.»
...این موضوع مدتها فکرم را به خودش جلب کرده بود. تصمیم گرفتم نظر چند نفر از دوستانم را بپرسم. محمدمهدی میگوید: «من از محیطزیست پاکیزه لذت میبرم و کسانی که آشغال میریزند ناراحتم میکنند.» حسامالدین که از دست آدمهای بیفکر شاکی است، میگوید: «اگر دست من بود همهی افرادی را که آشغال میریختند، مجازات میکردم.» فیروز هم میگوید: «ریختن زباله در مدارس و کلاً در جامعه، نشانهی بیفرهنگی آدمهاست.»
اما در بین دوستان و آشنایانم کسانی هستند که اصلاح شدهاند! یعنی قبلاً نسبت به این موضوع بیتفاوت بودند، اما الآن نظرشان فرق کرده است. حمیدرضا میگوید: «قبلاً آشغالهایم را در هر مکانی میریختم، اما دوستانم اصلاحم کردند. الآن زبالههای من مقصدی جز سطل زباله ندارند!»
ولی بعضیها هم اصلاً درست نمیشوند، مثل سپهر که میگوید: «ای بابا! حوصله داری؟ آشغالهایم را ببرم بیندازم در سطل زباله؟ پس رفتگر برای چیست؟»
و من همچنان به سؤالهایی فکر میکنم که جوابی برایشان پیدا نمیکنم. چرا وقتی دانشآموزان وارد حیاط تمیز مدرسه میشوند، در مدت کوتاهی آنقدر آشغال میریزند که نظافتچی باید بیش از ۳۰ دقیقه زمان بگذارد تا بتواند حیاط را دوباره تمیز کند؟ چرا روی زمین پر از آشغال است، اما درون سطل آشغالها تعداد کمی زباله یافت میشود؟ چرا مناسبتهای شاد و یا عزاداریها از سختترین روزهای کاری رفتگران بهشمار میآیند؟ چرا آب درون جویها به علت وجود آشغالها بند میآید، آن هم وقتی که سطل زباله یک متر بیشتر از آنجا فاصله ندارد؟ چرا وقتی به یک کشور پیشرفته میرویم با تعجب میگوییم: وای، اینجا چهقدر تمیز است؟! و راستی چرا برایمان سخت است زباله را دخل سطل زباله بیندازیم؟!
عکس: تهمینه آشورپورى