تحت چنین شرایطی، کانون ارتباطی میان اعضای خانواده و فرد معلول مملو از تنش و ناآرامی خواهد بود که این خود بر سلامت روانی خانواده تأثیرات منفی شگرفی برجای میگذارد
تمامی مکاتب تربیتی، خانواده را به عنوان اصلیترین کانون شکلگیری هویت اجتماعی فرد میشناسند و بر نقش آن به عنوان یکی از مهمترین بسترهای آموزشی تأکید میورزند.
بدیهی است زمانی که از آموزش و توانبخشی معلولان سخن به میان میآوریم، خانواده فرد معلول نیز مشمول دریافت خدمات توانبخشی خواهد بود؛ چرا که توانمندسازی افراد دارای محدودیتهای حسی و حرکتی، فرآیندی است پیچیده و دارای ابعاد گوناگون فردی و اجتماعی که بخشی از این فرآیند میبایستی با حمایت و همراهی خانواده بهویژه والدین تحقق یابد.
ناگفته پیدا است که آگاهی، اصلیترین پل ارتباطی میان خانواده و فرد معلول است و سطح و دامنه این آگاهی، تعیین کننده میزان مشارکت والدین در امر توانمندسازی فرزندان معلول میباشد. از این رو آموزش خانوادهها در خصوص شیوههای ارتباط مؤثر با افراد معلول با عنایت به خصوصیات روانشناختی این افراد، ضرورتی است انکارناپذیر که میبایستی در قالب توانبخشی بههنگام، در دستور کار نهادهای متولی امر قرار گیرد.
مسأله معلولیت را نمیتوان تنها در چارچوب محدویتهای حسی و حرکتی بررسی نمود بلکه جنبههای روانشناختی خاصی نیز به این محدودیتها مترتب است که در آموزش و توانبخشی بر آنها تأکید میشود.
معلولیت در هر سطح و گسترهای که واقع شود، محدودیتهایی را از لحاظ شناختی در فرد مبتلا ایجاد نموده و در بسیاری از مواقع زمینهساز بروز اختلالات عاطفی و رفتاری خواهد بود. لذا شناخت این خصوصیات برای محققان و مربیان آموزشی بلکه بهویژه برای خانوادههای افراد معلول امری ضروری است.
بسترهای ارتباطی سالم و سازنده با فرد دارای معلولیت باید بر اساس شناخت شکل گیرد و بیتوجهی به این امر موجب شده است تا نظام آموزش و توانبخشی معلولان کشورمان بهرغم برخورداری از نیم قرن سابقه، کماکان در پاسخگویی به نیازهای روانشناختی خانوادههای افراد معلول ناتوان باشد.
عدم توانایی خانواده در ایجاد ارتباط صحیح با فرد دارای معلولیت، پذیرش محدودیت موجود را نهتنها برای والدین بلکه برای خود فرد مبتلا نیز دشوار و حتی غیرممکن خواهد ساخت. تحت چنین شرایطی، کانون ارتباطی میان اعضای خانواده و فرد معلول مملو از تنش و ناآرامی خواهد بود که این خود بر سلامت روانی خانواده تأثیرات منفی شگرفی برجای میگذارد.
مشارکت فعال والدین، همسران و فرزندان افراد معلول در توانبخشی نیز متأثر از میزان سلامت روانی و سطح شناخت و آگاهی آنان نسبت به نحوه ارتباط صحیح با فرد مبتلا و نیازهای روانی و اجتماعی او میباشد.
در حال حاضر یکی از مهمترین چالشهای فراروی نظام توانبخشی، عدم وجود انگیزه کافی در خانوادهها برای مشارکت در برنامههای آموزشی است، تا حدی که در بسیاری از مواقع، حضور خانواده در مراکز توانبخشی یا ادارات بهزیستی، تنها برای دریافت کمکهای مادی یا طرح مشکلات اقتصادی صورت میگیرد.
مسأله دیگر رشد شخصیت فرد معلول، شکلگیری هویت اجتماعی و دستیابی وی به عزت نفس و استقلال فردی و اجتماعی است که میبایستی در بستر ارتباطی خانواده محقق شود اما آیا از خانواده بیاطلاع از مسائل مرتبط با معلولیت، میتوان انتظار همیاری در چنین امری را داشت؟
با عنایت به نکات فوق میتوان نتیجه گرفت که ناآشنایی خانوادههای افراد معلول با مهارتهای ارتباطی و نحوه ایجاد روابط مؤثر با معلولان و بهویژه پیامدهای روانی ناشی از این ناآگاهی، اساسیترین مسألهای است که موجب شده تا نقش و جایگاه واقعی کانون خانواده در فرآیند توانمندسازی در هالهای از ابهام باقی بماند.با عنایت به نکات فوق، مهمترین اهداف برنامههای آموزشی ویژه خانوادههای دارای افراد معلول را میتوان به شرح زیر بیان نمود:
1 - آموزش مهارتهای ارتباطی به خانوادههای افراد معلول با توجه به اصول روانشناسی و آگاهسازی آنان نسبت به خصوصیات روانی و رفتاری معلولان.
2 - کمک به همسران، والدین و فرزندان اشخاص معلول جهت برقراری ارتباط صحیح با این افراد و در نتیجه تسهیل فرآیند پذیرش معلولیت و فرد معلول در خانواده.
3 - فراهم ساختن زمینههای مناسب جهت آگاهی مربیان و کارشناسان توانبخشی نسبت به مشکلات روحی و روانی و مسائل فراروی خانواده فرد معلول در سازگاری با پدیده معلولیت و در نهایت کمک به بهبود سطح سلامت روانی و اجتماعی این دسته از خانوادهها.
4 - افزایش انگیزه و توان والدین افراد معلول در ایجاد ارتباطهای تنگاتنگ با مراکز توانبخشی و کارشناسان امر، تقویت حضور و مشارکت فعال آنان در امر توانبخشی و متعاقب آن توسعه برنامههای آموزشی و توانمندسازی معلولان در گستره خانواده و جامعه.
5 - کمک به خانوادههای مزبور جهت تغییر نقش و جایگاه خود از خدمات گیرندگان صرف به کانونهای فعال ارائه خدمات توانبخشی و حمایت همه جانبه از افراد معلول.
6 - تحقق اصل عدالت اجتماعی و برابرسازی فرصتها برای خانوادههای افراد معلول به منظور ایجاد ارتباط صحیح با اقشارجامعه و در نتیجه زمینهسازی برای تلفیق و پیوند هرچه بیشتر معلولان با گروههای مختلف اجتماعی.
محتوای برنامه
برنامه آموزش روانشناسی ارتباط به خانوادههای افراد معلول شامل دو محور عمده است: روانشناسی ارتباط و بهداشت روانی خانواده معلول.
روانشناسی ارتباط
در این بخش، تلاش میشود تا خانوادههای دارای فرزندان معلول با خصوصیات روانی و رفتاری فرزندان خود آشنا شده و شیوههای مؤثر ایجاد ارتباط با آن را بیاموزند.اهم محورهای مورد بحث در این حوزه عبارتند از:
نحوه تشخیص مسأله معلولیت و چگونگی شناخت نشانههای آن توسط والدین، مراحل مختلف رشد در هریک از گروههای معلول و شیوه شناسایی این مراحل، شناخت محدودیتهای حسی و حرکتی معلولان، نحوه تقویت قابلیتهای آنان در این بخش و مهیا ساختن محیط اطراف برای تحرک ایمن فرد دارای محدودیت.
همچنین روش برقراری ارتباط صحیح با افراد معلول متناسب با ویژگیهای جسمی و روانی آنان و موانع و پلهای این ارتباط از دیگر نکاتی است که آموزش آن به خانوادهها ضرورت دارد. شناخت مقوله بلوغ روانی و جنسی در معلولان و چگونگی برخورد والدین و مربیان با این پدیده مهم نیز در این بخش حائز اهمیت ویژهای است.
بهداشت روانی خانوادههای افراد معلول
در این محور، مسائل و مشکلات روانشناختی خانوادههای افراد معلول، نحوه پذیرش معلولیت از سوی اطرافیان فرد مبتلا و تأثیر عوامل محیطی مرتبط با معلولیت بر بهداشت روانی این دسته از خانوادهها در کانون توجه است.اهم موضوعات مورد بحث در این بخش شامل موارد زیر است:
واکنشهای عاطفی و روانی اطرافیان فرد معلول در مواجهه با مسأله معلولیت و مراحل پذیرش آن از سوی خانوادهها، نقش مشاوره و خدمات روان درمانی در تأمین و بهبود سلامت روانی فرد معلول و خانواده وی و نظامهای حمایتی مرتبط با این افراد. علاوه بر آن، نوع روابط والدین با یکدیگر و با سایر فرزندان و نیز ساختارهای فرهنگی و تربیتی خانوادهها و تأثیر این شرایط بر کیفیت زندگی فرزندان معلول، از دیگر ضرورتهای مورد بحث در اینگونه برنامههای آموزشی است.
در بحث از اهمیت و ضرورت آموزش خانوادههای دارای فرزندان معلول در خصوص مبانی روانشناسی ارتباط و روانشناسی معلولان، نحوه آموزش و نوع گروهبندی آموزش گیرندگان، سخن بسیار میتوان گفت اما بیش از این، در حوصله این نوشته نمیگنجد و چارچوبهای دقیق و عملیاتی این برنامه میبایستی در قالب پروژههای اجرایی ارائه گردد.
لذا جا دارد تا نهادهای متولی بهویژه سازمان بهزیستی و سازمان آموزش و پرورش استثنایی، با تقویت اعتبارات، امکانات و منابع انسانی خود در بخشهای آموزشی، پرداختن به این مهم را در اولویت برنامههای خود قرار دهند.
*کارشناسان امور توانبخشی سازمان بهزیستی