مقولهای که با وجود رشد عناوین کتابهای منتشره در کشور، همچنان گریبانگیر صنعت نشر و مخاطبان آن است. گزارشی که میخوانید تلاش میکند تصویری از مقوله کتابسازی و راهکارهای جلوگیری از آن ارائه دهد.
کتابسازی چیست؟ این پرسش آغازگر راهی است که ما را به تعریفی از کتابسازی میرساند. سید علیمحمد رفیعی پژوهشگر و نویسنده معتقد است که ابتدا باید به تعریف درستی از کتابسازی به معنی ناپسند، غیر اخلاقی و احیانا مجرمانه آن دست یابیم.او میگوید: «محتوای یک کتاب ممکن است کوششی شامل کشف و ابتکار و خلاقیت و اندیشه آفرینی محض باشد، ممکن است کوششی بر روی آثار دیگران به منظور احیای آنها یا برای نتیجه گیری، کشف، ابتکار، خلاقیت و اندیشه آفرینی جدید بر روی آثار دیگران یا برای توضیح یا شرح آنها باشد.»
به اعتقاد رفیعی حداقل کاری که در یک کتاب انجام میشود، «کوششی» در جهت گردآوری سامانمند و برنامهریزی شده روی آثار دور از دسترس و پراکنده یا کوشش در جهت تلخیص، بازنویسی، کاربردی کردن یا ترجمه آثاری مفصل، دشوار، غیر کاربردی یا به زبانی بیگانه است.
او میگوید: «در همه این موارد اندیشه و کوششی وجود دارد که حق و حقوقی را برای مولف یا پدیدآورنده ثابت میکند. بر این اساس فعالیتهای ناپسند، غیر اخلاقی و احیانا مجرمانهای که نام کتابسازی به معنی مذموم آن را دارند، آنها هستند که کتابساز، کوشش مولفانه، مترجمانه، مصححانه، روشنگرانه، شارحانه یا حتی گردآورانه خلاق در آنها به کار نبرده است.»
حالات مختلف کتابسازی
رفیعی برای «کتابسازی» حالات مختلفی را برمیشمرد و میگوید: «بدترین حالت آن سرقت اثر دیگری و نامگذاری آن به نام خویش است. حالت بعد، سپردن عین نوشته یا نسخه کهن یا جدید شخصی دیگر به حروفنگار و نام «به کوشش» یا «مصحح» بر خود نهادن است.
حالت دیگر آن است که شخص کتابی را با نام خود به عنوان مولف بیاراید اما وقتی آن را میخوانی، متوجه میشوی که علامت نقل قولی باز میشود و هر چه صفحات را ورق میزنی، این علامت به پایان نمیرسد تا پایان فصلها یا پایان کتاب. همین حالت به صورت تقطیع شده نقل قول و با افزایش کلماتی قبل از آغاز یا بعد از پایان نقل قولها میتواند وجود داشته باشد. حالت بعد کنار هم گذاشتن غیر سامانمند و بدون ویرایش و تنظیم و طرح و نتیجه گیری لازم از آثار دیگران است.»
وی درباره حالت دیگر این امر میگوید: «حالت دیگر آن است که برای وارد شدن در جرگه اهل تالیف، کتابی کاربردی، معروف و معتبر را که حتی تدریس هم میشود، روبروی خود بگذارند و آن را رونویسی یا تلخیص کنند و احیانا کلماتی را هم جابجا کنند و به جای آن کتاب اصلی، با نام خویش به دانشجویان بدهند.»
رفیعی میگوید: «در هر حال هر گونه کاری در پدیدآوری کتاب که بدون «کوشش و اندیشه معقول و سامانمند» بر اساس کار دیگران صورت بگیرد اما پدیدآورنده به طور صریح در جلد و شناسنامه و مقدمه ذکر نکند که در واقع چه کاری انجام داده است و این کار او شبهه تالیف، تحقیق، تصحیح، ترجمه، ابتکار و کوشش سامانمند را برای او در ذهن ناظر به جلد کتاب و خواننده مقدمه آن ایجاد کند، عناوینی از سرقت تا کتابسازی را میتواند داشته باشد. من برای همه این موارد نمونههایی را سراغ دارم.»
آیا کتابسازی جرم است؟
حالات مختلفی که برشمرده شد، این مساله را به ذهن متبادر میکند که کتابسازی جرم محسوب میشود و قانون نوشته شدهای برای آن وجود دارد. اما کامبیز نوروزی حقوقدان در اینباره میگوید: «کتابسازی اگر مصداق سرقت ادبی باشد، شامل قانون حمایت از حقوق مصنفان و مولفان میشود. اما اگر انتشار مجموعهای از کارهای دیگران باشد، به نظر من فینفسه اشکالی ندارد و در چارچوب «جنگ سازی» قرار میگیرد. در هر حال واژگانی مثل کتابسازی را باید با اندکی احتیاط به کار برد و مصداقهایش را مشخص کرد.»
حب مولف بودن
رفیعی معتقد است کتابسازی حاصل حب مولف بودن است. یعنی شخص علاقهمند است اسم مولف یا مترجم را داشته باشد اما شرایط آن را ندارد. او میگوید: «کسانی هستند که کار درستتری میکنند و به یک مولف پول میدهند تا برایشان کتاب بنویسد. اینها حق و حقوق مولف را میخرند. اما کتابسازان حتی نمیخواهند این هزینهها را هم متقبل شوند! از سوی دیگر برخی ناشران قصد دارند با کمترین هزینه به عنوان ناشر معروف شوند. بنابراین یا کار سطح پایین منتشر میکنند، یا پول کمیمیپردازند که برایش کتابسازی شود.»
اما نوروزی معتقد است که مساله کتابسازی حاصل اقتصاد ضعیف و شکننده کتاب است. او میگوید: «ما نویسنده حرفهای به این معنا که فقط از راه نوشتن ارتزاق بکند، نداریم. تک و توک نویسندههایی هستند که بعد از سالهای طولانی، در سنین پیری به جایی رسیدهاند که بتوانند از راه کتابهایشان یک زندگی خیلی معمولی را اداره کنند. ناشران هم با مشکل اقتصادی روبرو هستند و اقتصاد ضعیف هم روی بقیه جنبهها تاثیر میگذارد. با مجموعه این بحثها شاید خیلی نتوانیم به کسانی که کتابسازی میکنند خرده بگیریم!»
برخورد با کتابسازان، نیازمند شاکی خصوصی
سید صادق موسوی مسوول واحد کتاب کودک وزارت ارشاد میگوید: «در کتابسازی علاوه بر مقوله سرقت ادبی با کتابهایی روبرو هستیم که وجود خارجی ندارد اما به اسم کتاب به مردم فروخته میشوند که این مورد در بخش کتابهای کودک و نوجوان بسیار دیده میشود. در این کتابها تصاویر را از یک نسخه تلویزیونی میگیرند و نویسنده و مترجم وجود خارجی ندارند. با این نوع کتابسازی در واحد کتاب کودک برخورد جدی میشود و اخیرا ناشران را ملزم به ارائه نسخه اوریجینال کردهایم که نتوانند سوء استفاده کنند.»
زهرا هاشمیکارشناس حقوقی هیات حل اختلاف ناشران در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامینیز در این باره میگوید: «اتهام کتابسازی در صورتی توسط ما بررسی میشود که شاکی خصوصی وجود داشته باشد اما در صورتی که اتهام سرقت ادبی مطرح باشد، به ناشر حکم میکنیم که کتاب را توزیع نکند تا شکایت بررسی شود. اگر تخلف به اثبات برسد، از ناشر خاطی خواسته میشود نسخههای کتاب را منهدم کند.»
موسوی نیز میگوید: «در هیات حل اختلاف، بیشتر بر حل و فصل دعاوی از طریق گفت و گو تاکید میشود و حکمها ضمانت اجرایی ندارد. بنابراین رأسا نمیتوان اقدام به جمع آوری کتاب کرد. اما اگر کار به دادگاه بکشد، دستگاه قضایی نظر هیات حل اختلاف یا دایره حقوقی را خواهد خواست.»
جلال فهیمهاشمیعضو کمیسیون حل اختلاف اتحادیه ناشران و کتابفروشان نیز میگوید: «بدترین صورت قضیه کتابسازی که همیشه با آن مواجه هستیم مربوط به قانون گذشت سی سال از مرگ مولف است که به ناشران اجازه میدهد آثار مولفان درگذشته را بدون هیچ ضابطهای منتشر کنند.
مانند آن چیزی که امسال در نمایشگاه کتاب درباره فرهنگ شش جلدی فارسی معین شاهد آن بودیم.» وی ادامه میدهد: «در مورد تخلف کتابسازی تا شاکی خصوصی وجود نداشته باشد، هیات حل اختلاف اتحادیه نمیتواند کاری کند اما در عملیات عام خود، به کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی مراجعه کردهایم و با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم مکاتباتی داشتهایم تا از این طریق بتوانیم لااقل درباره قانون سی سال کاری انجام دهیم و بتوانیم جلوی کتابسازی را بگیریم.»